سیدحسین خدنگ
روزنامه نگار
اکنون حدود 15 سال از روزی که دیدم اش می گذرد. آن روزها من عکاسی تازه کار و جوان بودم و قرار بود آیین سوگواری روز عاشورا را عکاسی کنم. ایستاده بودم کنار خیابان و از ردیف بلند سینه زنها و زنجیرزنها عکس می گرفتم که از دریچه لنز نگاهم وسط سیل جمعیت عزادار روی زنجیرزنی 10 ساله ثابت ماند که با یک پای معلول و در حال و هوایی عجیب در حالی که به سختی با عصای ویژه معلولان راه می رفت زنجیر می زد. سربندی از یا حسین و لباسی بلند و یکسره شبیه دشداشه های عربی سیاه پوشیده بود که روی سینه اش طرح پنچه ای از خون نقش بسته بود و زیرش نوشته شده بود یا ابوالفضل(ع). معلوم بود با آن شرایط نمی تواند همپای دیگر زنجیرزنها منظم حرکت کند اما به هر سختی که بود پایش چپ اش را روی زمین می کشید و از تک و تا نمی افتاد. چند دقیقه ای بود از حال و هوای عکاسی رها شده بودم و همانطور از پشت لنز با پرده ای از اشک نگاهش می کردم. نزدیک تر که شد همه تماشاگرش شدند و فریادها بالا گرفت. زن و مرد حلقه زدند دورش و شروع کردند به سر و سینه زدن . قیامتی شد. زنی که بعدها فهمیدم مادرش است این سو در خیل تماشاگران هروله کنان بی تابی می کرد. از لا بلای مویه هایش فهمیدم با پای پیاده زنجیر زدن نذرهر ساله محرم فرزندش است. چند سال قبل کودک معلول با نذر و نیاز و دعا و توسل به امام حسین(ع) از بستر بیماری فلج پاها بر می خیزد و توان ایستادن پیدا می کند. آن سالها تازه رژیم بعث و صدام در عراق سقوط کرده بود و رویای رفتن به زیارت حرم شش گوشه اش داشت رنگ واقعیت پیدا می کرد. مادرش می گفت قرار گذاشته با همین عصا و پای معلول زنجیرزنان برود پابوس امام حسین(ع) و حضرت ابوالفضل(ع). صدای گریه و طنین یا حسین از همه جا بلند بود. حالا دیگر دوربین و عکاسی و خبر یادم رفته بود. پاهایم تاب ایستادن نداشت. نشسته بودم روی پله ویترین مغازه ای به تماشای این هیاهو و هروله عجیب و می گریستم.
اکنون سالهاست از آن روز می گذرد. هر سال محرم و موعد راهپیمایی اربعین که می رسد فقط به آن عزادار کوچک و معلول فکر می کنم. ته دلم امیدوارم به آرزویش رسیده باشد. گاهی هم عکس های راهپیمایی اربعین را در پی یافتن چهره آشنایش مرور می کنم و امیدوارم جایی ببینم اش. می دانم اگر روزی قسمت شد و من هم میان خیل راهپیمایان اربعین به پابوسی آقا رفتم حکایت آرزوی عزاداری کوچک را برای آقا تعریف می کنم که اگر چه پایی معلول دارد اما آرزویش این است که با پای دلش به زیارت برود اما نمی تواند.
تجربه شرکت در پیاده روی اربعین تجربه ای خاص و منحصر بفرد است. برای هر انسانی که نخستین بار پا در راه کربلای معلی می گذارد دیدن انبوه زائرانی که پای پیاده تنها یا گروه به گروه دل داده به جاده و سر سپرده اند به سودای حسین (ع) تجربه ای غریب است و تاثیرگذار. دیدن مسافرانی که همه داشته ها را گذاشته اند و با کوله باری سبک زده اند به دل جاده و قطره ای شده اند در دریای زایران ابا عبدالله (ع) و با پای تاول زده و لبهای خشک عمود به عمود ذکر می خوانند و می گذرند را نمی توان در قالب کلمات وصف کرد. این اتفاق عجیب و منحصربفرد در چند سال اخیر با حضور میلیونی زایرانی از تمام دنیا به یکی از جلوه های دیدنی فرهنگ عاشورا و همبشتگی شیعیان جهان تبدیل شده و توجه تمام رسانه ها را به خود جلب کرده است. شوق خدمت رسانی به زوار امام حسین (ع) و دیدن انبوه جمعیتی مشتاق که با احداث خیمه و موکب و چادر در راه زوار در تلاشند به هر شیوه و با هر توان اقتصادی کمر به خدمت زوار ببندند هر انسانی را به وجد می آورد. دیدن پیرمردی که با یک قوری چای به استقبال زوار می آید یا نشستن پای صحبت پیرزنی که به قدر توان تو را به نان و خرمایی ساده مهمان می کند با هیچ معادله ای در جهان امروز نمی خواند و انگار تنها در این وادی تف زده و گرم امکان پذیر است. هر ساله همزمان با ایام اربعین حسینی از کرمانشاه و مرز خسروی گرفته تا مهران و شلمچه همه جا می توانی جلوه هایی زیبا از بخشش و خدمت و احسان ببینی و تجربه کنی غرق شدن در دریای مواج اربعین را.
گردهمایی 20 میلیونی شیعیان در ایام اربعین ظرفیتی است که می تواند در صورت استفاده مناسب به تریبونی قدرتمند تبدیل شود و فرهنگ تشییع و حقانیت راه امام حسین( ع) را به دنیا برساند. هر چند متاسفانه با وجود تاکیدهای مقام معظم رهبری در خصوص استفاده از ظرفیتهای اربعین هنوز نتوانسته ایم آن گونه که باید از این فرصت برای تبیین نظرات و سیاست های انقلاب اسلامی در منطقه سود ببریم. هر چند در این میان با راه اندازی قرارگاه رسانه ای اربعین تلاش شد تا این حرکت گسترده مردمی عظیم به بهترین شکل ممکن اطلاع رسانی و بازنمایی شود اما متاسفانه هر سال با افزایش تعداد زائران مشکلات در خدمات رسانی پایانه های مرزی، نبود وسیله نقلیه برای حمل و نقل زائران و کاستی های بسیار در ارائه خدمات بهداشتی و رفاهی به زوار به چشم می خورد و خبرهای قرارگاه رسانه ای هم تنها به انعکاس این مشکلات محدود می شود. این در حالی است که در چند سال اخیر حضور چشمگیر زایرانی از مناطق مختلف دنیا بسیاری از سردمداران جریان های انحرافی را هم وسوسه کرده تا با پنهان کردن نیات پلید خود در پشت پرده احداث برخی موکب ها با نام های خاص و خدمت به زایران و انتشار افکار ضاله در قالب همنشینی با زوار و یا پخش تراکت و کتاب به حرکتی خزنده دست بزنند.
اتفاقی که نشان می دهد دشمنان اسلام و کسانی که نمی خواهند قدرت نمایی 20 میلیونی شیعیان جهان را ببینند در صددند با نفوذ در این جریان در پشت پرده اهداف خود را دنبال کنند.
این مساله رسالت سیاستگذاران فرهنگی و خادمان فرهنگ عاشورا و جریان اربعین را سنگین تر می کند تا همانگونه که به فکر احداث بزرگراه کربلا و حذف ویزا و ایجاد زیرساختهای عمرانی هستند به فکر انتشار اقلام فرهنگی و احداث موکب های فرهنگ محور و ترویج آموزه های غنی فرهنگ شیعه هم باشند تا هر زایر به سفیری برای فرهنگ اربعین تبدیل شود.