مجموعه حوادث و اتفاقات رخ داده پس از توافق هستهای در بازار
سرمایه موجب نگرانی بسیاری از کارشناسان شد. برخی این رفتار را منطقی و
برخی دیگر آن را ناشی از دستکاریهای عمدی دانستند. اکثر قریب به اتفاق
بازارهای کشورمان طی دو سال گذشته منتظر این توافق بودند. بسیاری از
تحلیلگران پس از توافق هستهای منتظر تغییرات مثبت هرچند اندک در بازارهای
سرمایهگذاری در کشور و بالاخص بازار سرمایه بودند. البته تغییر رخ داد
ولیکن برخلاف انتظارات رو به پایین بود. پیش از این هرگاه قطعنامهای علیه
ایران . در شورای امنیت تصویب میشد، باز هم برخلاف انتظارات بازار سرمایه
مثبت میماند. به راستی چرا بازار سرمایه پس از خبر توافق هستهای چنین
رفتاری را از خود نشان داد؟ این رفتار بازار سرمایه حرف و حدیثهایی را
دامن زد که برخی شائبه سیاسی، دستهای پشت پرده، مانور دلواپسان و... در
بورس را عنوان کردند. اگرچه گفته شد واکنش منفی بازار سهام به توافق
هستهای ناشی از آن بوده که بازار خبر توافق را از قبل پیشخور کرده و
روزهای پایانی مجامع شرکتها هم مزید بر علت شده بود. هیجان و تحرکات
سودجویانه، بخشی از بازارهای مالی است. این موضوع وقتی به بازار سرمایه
میرسد نقش پررنگتری پیدا میکند؛ جایی که میلیونها سهامدار با رفتارهای
مختلف میخواهند در کنار هم فعالیت کنند. ایجاد حبابهای قیمتی یا سقوطهای
بدون توجیه سهام، از این رفتار هیجانی ناشی میشوند. بررسی وضعیت بورس
تهران طی چند سال اخیر گویای این است که عمده سهامداران به دنبال کسب
سودهای کوتاهمدت هستند و سهامداران واقعی که با نگاهی میانمدت و بلندمدت
وارد این بازار میشوند کمتر به چشم میخورند. به بیان دیگر، تورم بالا و
عدم ثبات در سیاستگذاریها تمایل افراد به سرمایهگذاریهای واقعی و
بلندمدت را به شدت کاهش داده بود. هرچند با روی کار آمدن دولت تدبیر و امید
و ایجاد یک ثبات نسبی در سیاستگذاریهای اقتصادی، فضای نسبتا امنی برای
سرمایهگذاری پدید آمده است، اما هنوز افراد بسیاری وجود دارند که نسبت به
تغییر شرایط بیتفاوت بوده و در نتیجه رفتار هیجانی خود را ادامه میدهند.
موضوع
دیگر وجود ریسکهای بازار سرمایه در کوتاهمدت است. نوسانات قیمت دلار در
بازار آزاد، زمانبر بودن رفع قطعی تحریمها، برخی ابهامات باقیمانده در
صنایع بورس و نحوه استفاده از فرصتهای به وجود آمده پس از لغو تحریمها در
بخشهای مختلف اقتصاد از جمله این ریسکها به حساب میآیند. بدین جهت،
شرایط مبهم بورس تهران و همچنین نبود نگاه بلندمدت در میان بسیاری از
سهامداران بورس عاملی شد تا قیمتهای پس از اعلام جمعبندی توافق نهایی، با
افت مواجه شوند. بازار سرمایه در سال گذشته، سیاهترین روزگار خود از بدو
تولدش را گذراند. مرور گذشته نشان میدهد که متاسفانه اقتصاد ایران تورم را
دوست دارد. یعنی هرچه تورم بالاتر باشد، کسب و کارها و بازارها بهتر
معامله میکنند. طی دو سال گذشته دولت شدیدا سیاستهای انقباضی را در پیش
گرفته است. نرخهای سود بانکی به زعم کاهش اسمی آنها ولی به صورت ترجیحی
بیش از 22 درصد پرداخت میشوند. در چنین فضایی، مطمئنا کسب وکار نمیتواند
چندان شاداب باشد. به نظر میرسد که مردان اقتصادی دولت چندان عجلهای برای
رونق بازارها ندارند. امروز ما در حال پهن کردن فرش قرمز برای
سرمایهگذاران خارجی هستیم، اما سرمایهگذاران داخلیمان هزاران گرفتاری
دارند. به راستی چه باید کرد؟ بازار سرمایه نیاز به شفافیت دارد. در
روزهایی که ما وارد دوران پساتحریم شدهایم، باید به هر طریقی شفافیت حاکم
شود که در راستای بهبود وضعیت اقتصاد و بازار سرمایه گام برداریم. ما اکنون
به اطلاعات صحیح و شواهد آماری نیاز داریم. سازمان بورس اوراق بهادار و
بانک مرکزی به عنوان متولیان بازارهای مالی کشور باید از اظهارنظرهای
غیرشفاف بپرهیزند. اگر واقعا دولت قصد دارد که در دوران پساتحریم در مسیر
توسعه و رشد قرار بگیرد باید انضباط برنامهریزی را در اولویت قرار دهد.
زمانی که اعتماد در بازاری از بین برود، بازگرداندن سرمایهگذاران به آن
بازاراها بسیار دشوار است. تجربه بازارهای سرمایه در دنیا نشان داده کسانی
در بازار موفق هستند که در بازار حضور بلندمدت دارند. دسترسی همگان به
اطلاعات اقتصادی باید به مطالبه عمومی شهروندان تبدیل شود. به امید
آیندهای نزدیک که شاهد رونق اقتصادی و بازار سرمایه کشورمان باشیم.