خبرگزاری مهر، گروه استانها - فرهاد فرخ زاده: یکی از ضروریات زندگی اجتماعی داشتن تقویم میباشد چرا که هر موجود اجتماعی ناگزیر است که برای هماهنگی فعالیتهایشان با یک زمان بندی مشترکی به توافق
برسند که در زمان
موعد یا به قولی سر وقت
حاضر شوند که حال، به علت محدودیت متن و دور
نشدن از موضوع اصلی به امید فرصتی دیگر از پرداختن به تقسیمات
جزئی صرف نظر میشود.
حال مهمترین اینها، تجمع سیصد و شست و پنچ روز یا یکسال است که زمان اتمام و شروع سال جدید بسته به مسائل تمدن، مذهبی، اجتماعی، سیاسی و عرفی جامعه متفاوت است.
شروع سال جدید در اکثر جوامع و حتی به جرأت میتوان گفت همه جوامع، ایام میمون و مبارکی هستند که در همه دسته بندیهای فوق روزهای متمالی جشن گرفته میشوند، مانند نوروز خودمان. نوروزی که برابر با اولین روز سال خورشیدی است و همچنین اول بهار؛ انتخاب این زمان مهندسی شده است چرا که مصادف است با اول بهار و همچنین تغییرات آشکار و پنهان طبیعت و جسم انسانی است.
خود مراسم نوروز در نقاط مختلف ایران متفاوت است که در این مجال کوتاه به رسوم مربوط به نوروز باستانی در منطقه آذربایجان به اختصار خواهیم پرداخت.
سالگرد ما یا همان نوروز دارای علت یا مباحث گوناگونی است که همانطور که ذکر شد کاملاً مهندسی شده است. با توجه به مسائل ذکر شده و همچنین قدمت و صرف برای خوشگذرانی نیستند.
چرشنبه گجهسی
یکی از آداب کهن در صبح آخرین چهارشنبه سوری این است که مردم بر سر آتش رفته و از روی آن میپرند و به زبان ترکی میخوانند:
آتیل ماتیل چرشنبه (عاطل و باطل شود چهارشنبه)
بختیم آچیل چرشنبه (بختم باز شود چهارشنبه)
در روستاها چهارشنبه آخر سال را «چرشنبه خاتون» میگویند و زنان بالای اجاق خوراک پزی با آرد شکل زنی زیبا را می کشند و زیر آن یک آینه و شانه میگذارند تا وقتی چرشنبه خاتون آمد سرش را شانه بزند. این رسم تأکید بر بارور شدن زمین در آخرین روزهای اسفند دارد و با توجه به اسطورهها، زمین که نشانه برکت است را در ادبیات مونث میدانند.
چهار آتش افروزی در چهار چهارشنبه به عدد رمزی چهار اشاره دارد. فیثاغورث عدد چهار را اصل و ریشه ٔ طبیعت جاودان میداند. چهار جهت اصلی، چهار طبع انسانی، چهار عنصر حیات اشاره به امر واحدی دارد در آئین چهارشنبهسوری، عدد چهار حکایت از چهار وجه طبیعت دارد که به تدریج عنصر واحد طبیعت، سال، مکان یا هر پدیده ٔ چهاروجهی را میسازند. به این ترتیب اولین چهارشنبه منسوب به باد است.
در روستاها چهارشنبه آخر سال را «چرشنبه خاتون» میگویند و زنان بالای اجاق خوراک پزی با آرد شکل زنی زیبا را می کشند و زیر آن یک آینه و شانه میگذارند تا وقتی چرشنبه خاتون آمد سرش را شانه بزند دومین چهارشنبه خاک است، سومین آتش و چهارمین آب که در این زمان از یخ بستن خاک کاسته میشود و زمین نفس میکشد.
شال سالاماخ
مفصل ترین مراسم آخرین چهارشنبه سوری است که در آن شب برنج سفید پخته و همراه با آجیل و شیرینی بر سفره قرار میدهند. پسران جوان و نوجوان شالی برداشته و از سوراخ بالای بام که محل خارج شدن دود تنور و تهویه است، آن را پایین میاندازند. صاحب خانه نیز مقداری آجیل و شیرینی در گوشه شال میبندد تا پسر آن را بالا ببرد.
اگر پسر خواهان دختر خانواده باشد، شال را بالا نمیکشد اما اگر خانواده دختر راضی باشند، نشانهای به شال میبندند. رسم شال اندازی هنوز در بعضی روستاهای آذربایجان شرقی رایج بوده و مانند بسیاری از رسوم از بین نرفته است.
صبح آخرین چهارشنبه زنان بر سر چشمه رفته کوزهها را پر میکنند و از روی آب میپرند و گاه دامها را از آب عبور میدهند. از آب چشمه برای روشن کردن سماور، خمیر کردن نان یا پختن غذا استفاده میکنند. فرستادن خوانچهای از میوه و شیرینی در این روز برای عروس خانواده از مراسم دیگر چهارشنبه سوری است. خوردن هفت دانه روغنی، شیرینی یا غله، درست کردن هفت نوع خوراکی شیرین نیز در این روز معمول است. ولی متأسفانه به طرز وحشتناکی شکل تجملی به خود گرفته و در بسیاری از موارد این چشم به هم چشمی تبدیل شده است.
گاهی این به یک معضلی برای یکی از دو طرفین تبدیل میشود. این مورد و مواردی مانند جایگزینی کالاهای سرگرم کنند پیشرفته باعث حذف و از میان رفتن چنین رسوم و آدابی میشود.
نوروز خوانی
نوروزخوانیها بیشتر توسط 'سایاچیها' اجرا میشد که در روستاها و گذر از روستایی به روستای دیگر و شهری به شهری دیگر، مژده رسیده بهار را میدادند. با یک نگاه اجمالی میتوان تشخیص داد که با پیشرفت تکنولوژی و فردگرایی چنین آدابی از بین میروند. شاید اکنون سرعت انتقال داده بیشترشده است ولی رابطه چهره به چهره و نشاط جامعه کاهش یافته است.
جا دارد که اشارهای به عادات و رفتارهای مردم آذربایجان کنیم. یاد کردن از اموات یکی از این هاست یعنی معمولاً بسیاری از مردم بعداز تحویل سال، حتی در لحظه تحویل و یا بعد از تحویل سر مزار عزیزانشان میروند.
رسم فراموش شده تکم چیها
اغراق نیست اگر بگوییم بسیاری از آداب، آئینها، ادبیات تاریخی، ترانههای شفاهی و فولکلورهای کشور از طریق نغمات و الحان موسیقایی، خود را از گزند دگرگونی اعصار مصون ساخته و به واسطه ذهن پرشور و حافظه سیال راویان در اختیار نسلهای کنونی قرار گرفته است.
در این بین آئینهای سنتی نوروز از جایگاه ویژهای در بین مردمان فرهنگ دوست ایران برخوردار بوده و چه بسا در مواردی آیینهایی که دست روزگار غبار فراموشی روی آنها کشیده ولی با تلنگری جان گرفته و در میان دیگر آئینها خودنمایی میکنند.
موسیقی و شعر حافظ اصلی بخش اعظمی از پیشینه فرهنگ دیرین ایرانیان به شمار میرود و بسیاری از اعتقادات و آئینهای مردم این کشور در میان کلمات و اشعار شاعران و خوانندگان به نسلهای بعدی انتقال مییابد
موسیقی و شعر حافظ اصلی بخش اعظمی از پیشینه فرهنگ دیرین ایرانیان به شمار میرود و بسیاری از اعتقادات و آئینهای مردم این کشور در میان کلمات و اشعار شاعران و خوانندگان به نسلهای بعدی انتقال مییابد.
تکم چیها و سایاچیها نیز به عنوان خوانندههای خطه آذربایجان راویان و آوازخوانان دوره گردی بودهاند که در آخرین روزهای زمستان با آوازهای خود نوید بهاری تازه را میدادند.
این آئینها را میتوان از آئینهای مشترک مردم آذری زبان کشور دانست که در استانهایی مانند آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی، اردبیل و زنجان در روزهای پایانی سال و نوروز برگزار میشود.
مقدمات بایرام (عید)
با فرا رسیدن ایام عید اغلب خانمهای آذربایجانی به فکر خانه تکانی، شستشو و گردگیری خانه و وسایل آن میافتند؛ خانه تکانی یکی از رسوم بسیار قدیمی عید نوروز بوده که در طول سالیان سال در جامعه کهن ایرانی به ویژه آذربایجان باقی مانده است و علاوه بر اعتقادات مذهبی هویت ملی ما را نشان میدهد.
علاوه بر مباحث یاد شده خانه تکانی ریشههای روانی نیز دارد مثلاً در حین این کار با لوازمی رو به رو میشویم که علاوه بر اینکه هیچ کارایی فیزیکی بلکه تنها استفاده شأن بیرون کشیدن خاطراتی است که شاید برای فراموش کردنشان کلی وقت و انرژی صرف کردهاید.
اگر بخواهیم در ذهنمان تصویر سازی کنیم خانه تکانی مقارن یا با خریدهای عید که به خرید لباس نیز معروف است پشت سر هم میافتند خریدن لباس که اکنون بی معنی و شبیه به دیگر روزهاست ولی اصل قضیه خرید لباس نو و در اصل مانند الان نبود برخی وسیلههای فرسودهای که به مناسبت نوروز نیاز به "نو" ساختن دارد، رقم عمده هزینههای فصلی و گاه سالانه خانوادهها را تشکیل میدهند. بسیاری از خانوادهها که در سوگ یکی از نزدیکان لباس سیاه پوشیدهاند، به مناسبت نوروز به ویژه هنگام سال تحویل لباسی دیگر میپوشند.
میان اینها یکی از غلات خیسانده شده و در حال روئیدن است که آن اصطلاحاً رویش سبزه گویند، کاشتن دانه، غلات و حبوبات در چند روز پیش از آمدن نوروز و نگریستن به رویش دانهها از آئینهای کهن ایرانیان بوده است. سنت رویاندن سبزه در حال حاضر همچون گذشته در میان مردم وجود دارد و هر خانواده ده روز مانده به نوروز، حبوباتی چون گندم، جو، عدس، ماش، نخود و سیر را درون بشقاب ریخته و سبز میکنند.
بایرام پایی
یکی از رسوم دیگر عید در آذربایجان شرقی که هماکنون نیز در اغلب خانوادهها حفظ شده است فرستادن غذا از خانه پدری به خانه دختران شوهر کرده است. که البته این رسم به طور قابل توجهی تغییر کرده است و اینک نه تنها عیناً اجرا نمیشود بلکه به طور قابل ملاحظهای در شهرهای بزرگ تحریف شده است، آنهایی هم که اجرا میکنند عمدتاً مهاجران دائمی شهرهای کوچک اطراف هستند که مرکز نشینی را ترجیح میدهند.
«بایرام پایی» به عبارتی تبریک عید مادر به دختران شوهر کرده است که نه تنها در سالهای نخست ازدواج دختر بلکه تا زمانی که والدین در قید حیاتاند بهجا آورده میشود. از ۲۰ روز قبل از عید تا چهارشنبهسوری در یکی از شبها از طرف هریک از خانوادههای پدری دختر مانند عموها و داییها و برادران بهویژه خود خانواده پدری غذاهایی پخته و به خانه دختر فرستاده میشود.
مادران با پختن غذاهایی مانند پلو، مرغ، کوکو، قیمه گوشت و ماهیدودی آب پز بهتناسب تعداد اعضای خانواده به همراه هدایایی مانند پارچه در مجموعههای مسی بایرام پایی را روانه خانه دختر میکنند.
یمیش سوفراسی یا همان آجیل و شیرینی نوروزی آماده پذیرایی از مهمانان نوروز
در گذشته خانوادههای آذربایجانی سفره سفید پارچهای به نام "بایرام سوفراسی" سفره عید یا " یمیش سوفراسی" سفره خوراکی را در اتاق مهمان پهن میکردند و هر مهمانی که از راه میرسید پای آن مینشست و صاحبخانه از آنها پذیرایی میکرد.
این سفره در واقع هم سفره پذیرایی بود و هم سفره هفت سین، اما به شکل محلی و قدیمی که بسان امروز از تشریفات مواد آن خبری نبود.
زنان با سلیقه سفره عید را که پارچهای چهارگوش مربع یا مستطیل بود با استفاده از نخهای رنگین، گل بوتههایی در چهار گوشه آن سوزن دوزی میکردند و ملزومات سفره را به شکل زیبایی روی آن میچیدند و پای همین سفره از مهمانان پذیرایی میکردند.