واقعیت این است که بازار سهام در بلاتکلیفی قرار دارد، آینده مبهم سیاستهای اقتصادی دولت و همچنین وضعیت نامشخص برجام موجب شده تا بورس در یک وضعیت بلاتکلیف قرار داشته باشد. این در حالی است که اگر قیمت سهام شرکتهای بورسی و فرابورسی را بر اساس ارزش جایگزینی محاسبه کنیم، بورس عقبماندگی بسیار زیادی از بازارهای موازی دارد.
به گزارش تجارت آنلاین به نقل از فرارو، اما علیرغم این موضوع، وضعیت ابهامآمیز سیاسی و اقتصادی موجب شده تا سودآوری شرکتها با کاهش روبرو شود. در این زمینه وجود رکود تورمی در اقتصاد کشور و کسری شدید بودجه دولت از جمله دلایلی است که باعث شده سودآوری شرکتها با کاهش روبرو همراه شود.
از سویی راهکارهای در دسترس برای تامین کسری بودجه دولت، باعث فشار زیادی بر فعالان اقتصادی و شرکتها شده و از سوی دیگر سیاستهای افزایش مالیات، افزایش تعرفهها، افزایش نرخ بهره مالکانه، وضعیت نرخ خوراک و رشد بهای مواد اولیه شرکتها را با کاهش سودآوری روبرو ساخته است.
فردین آقابزرگی کارشناس بازار سهام با اشاره به اینکه اخبار برجامی طی چند وقت اخیر، بازار سهام را نوسانی کرده است، اظهار داشت: «طی چند ماه اخیر همواره اخبار مثبت یا منفی زیادی از برجام مخابره شده؛ هر بار این اخبار روی بورس یک تاثیر یک و یا دو روزه میگذارد و همین موضوع ریسک بازار سهام را افزایش داده است.»
وی افزود: «به عنوان مثال روز شنبه بعد از اینکه اخبار منفی از برجام منتشر شد، بسیاری از نمادهای بزرگ بازار سهام از جمله گروههای خودرویی و بانکی که بیشترین منفعت را از احیای برجام را میبرند، با رنجهای منفی تماماً به ساخت فروش نشستند و در آخر کار نیز شاخص کل بورس با نزول نزدیک ۱۲ هزار واحدی روبرو شد.»
آقابزرگی گفت: «بنابراین تا زمانی که تعیین تکلیف برجام صورت نگیرد، به نظر میرسد این وضعیت ادامه پیدا کند، به اعتقاد بنده، اگر این روند به همین منوال ادامه پیدا کند، برجام به نوعی یک چوبِ دو سر طلا برای بازار سرمایه محسوب میشود. هربار اخبار مثبت از برجام منعکس شد، نرخ ارز با کاهش روبرو شد و حتی کارشناسان عددهای ۲۶ و ۲۷ هزار تومان برای دلار پیشبینی میکردند، اما در این وضعیت باز هم بورس، مسیر نزول را در پیش گرفت.»
این کارشناس بازار سهام اضافه کرد: «در مقابل نیز؛ علیرغم افزایش قیمت دلار در روز شنبه، تحت تاثیر اخبار منفی، باز هم بورس به این موضوع واکنش نشان داد و مسیر کاهشی را در پی گرفت؛ زیرا بسیاری از سهام داران این واهمه را دارند در صورتی که برجام به هر دلیلی احیا نشود، این موضوع باعث افزایش تنش در سیاست خارجی کشور شود. بنابراین این موضوع باعث فروش سهام از سوی سهامداران میشود. این در حالی است که ارز نیمایی برای شرکتهای بازار سهام از اهمیت بسزایی برخوردار است که طی یک ماه گذشته چندان با نوسان روبرو نبوده و به نوعی در ثبات قرار داشته باشد.»
وی ادامه داد: «در چنین شرایطی میتوان نتیجه گرفت اثر برجام روی بازار سهام به خصوص در کوتاه مدت باعث ضرر و زیان برای افراد مبتدی در بازار سهام شده که تحت شرایط خرید و فروش هیجانی قرار دارند؛ زیرا اثر مثبت و یا منفی اخبار برجامی در بازار نهایتاً دو روزه است و بعد از فرو نشستن هیجان بازار به حالت طبیعی بر میگردد، اما این افراد به دلیل اینکه صرفاً از روی هیجان اقدام به معامله در لحظه میکنند، بدون هیچ استرتژی، مبادرت به داد و ستد میکنند؛ بنابراین این نکته مهمی است که افراد مبتدی و سرمایه گذاران خُرد در بازار سرمایه باید به آن توجه داشته باشند.»
آقابزرگی با تاکید بر اینکه روند بورس را اقدامات سیاستگذاران بازار سرمایه رقم میزند، اضافه کرد: «در حال حاضر با توجه به اینکه اراده بر این است که بورس کنترل شود، علیرغم اینکه از ابتدای سال تا خردادماه بازار با یک بازدهی مناسب روبرو بود و شاخص کل بورس در سه ماه اول سال به اندازه کل سال گذشته بازدهی دو برابری داشت، اما در فصل تابستان نزول را شاهد بودیم. بنابراین به نظر میرسد به دلیل تجربیات سال ۹۹ و ریزش سنگین بورس متولیان بازار و همچنین و دولت تمایل داشته باشد که بورس اگر قرار باشد در مسیر رشد نیز قرار بگیرد، به صورت کنترل شده باشد و دیگر از رشد شارپ و سریع خبری نخواهد بود، نتیجه نیز این خواهد بود که بازار به صورت نوسانی بالا خواهد رفت و در این باره داشتن استراتژی معاملاتی و رعایت حد سود و ضرر از اهمیت بسزایی برخوردار است.»
این مدیر بورسی در ادامه با اشاره به اینکه چند وقتی میشود که دیگر عرضه اولیهها آن چنان به سهامداران خرد اختصاص نمیباید و فقط به صندوقهای سرمایهگذاری نمادهای خالص را میدهند، عنوان کرد: «منابع صندوقهای سرمایهگذاری در بازار سرمایه، بالغ بر ششصد و بیست هزار میلیارد است که از این مبلغ، حدود هفتاد و پنج درصد آن یعنی بالغ بر چهارصد و هفتاد همت (میلیارد تومان)، فقط صندوق سرمایهگذاری با درآمد ثابت است. بر اساس تکالیف سازمان بورس، این صندوقها مکلفند بخشی از منابع خود را به خرید اوراق دولتی یا اوراق بدهی اختصاص دهند، این درحالیست که کل منابع صندوقهای سرمایهگذاری در سهام کمتر از پنجاه و هفت همت است.
وی افزود: «این رویه و مکانیزمی که حتی نمود آن را در عرضههای اولیه میبینیم که عرضههای اولیه به صندوقها تخصص پیدا میکند، عمدتاً به دلیل تکالیفی است که سازمان بورس به آنها واگذار کرده. این درحالیست که نیمی از صندوقهای سرمایهگذاری با درآمد ثابت الان نه تنها به سودی که پیشبینی کرده بودند، نرسیدهاند، بلکه برخی از آنها حتی زیانده شدند، یعنی سودی تقسیم کردن نکردهاند.»
آقابزرگی تصریح کرد: «این زیاندهی برای خرید اوراقی است که صندوقها انجام میدهند. در سوی مقابل تخصیص عرضههای اولیه به نوعی یک رانت نیز محسوب میشود و یک سود تضمین شده دارد، به دلیل اینکه قیمت هر سهم عرضه اولیه را زیر ارزش ذاتی تعیین میکنند، تا این سود ۱۰۰ درصد باشد. با توجه به این اقدام سازمان بورس در تخصیص عرضه اولیه به صندوقها برای جبران خرید اوراق دولتی از سوی آنها، این موضوع یک رانت به حساب میآید، چرا که در گذشته این عرضه اولیه به سهامداران خرد اختصاص پیدا میکرد و این خرید برای آن یک سرمایه گذاری بدون ریسک بود.»
وی گفت: «این کار عملاً اقدامی است که از این طرف صندوقها یک سرمایهگذاری تضمین شده انجام بدهند و در طرف مقابل سازمان بورس با این اقدام تکالیف خود به صندوقها چه خرید اوراق و چه سهام را اعلام میکند و آنها نیز انجام میدهند. این موضوع در حقیقت ایفای نقش سیاستگذار در راستای حمایت از سرمایهداران بزرگ تلقی میشود، در حالی که این مسئله برخلاف اهداف اولیه و تعریف شدهی بورس و سیاستگذار در بازار سرمایه است که حفظ منافع بلندمدت سهامداران به خصوص سرمایهگذاران خُرد باید مدنظر سازمان بورس قرار بگیرد، به نوعی مسئولان در حال حاضر در جهت عکس این موضوع در حال حرکت هستند که این مسئله در نهایت به ضرر کلیت بازار سهام است.»