فردین آقابزرگی
کارشناس بازار سرمایه
ظرف سه ماه ارزش بازار از 6 هزار و 100 میلیارد تومان به حدود 4هزارو 600 رسیدهاست. یعنی 25 درصد ارزش بازار را در بازه زمانی 3 ماهه از دست دادیم. معتقدم این بسته اگر اثرگذاری هم داشته باشد، در واقع به فرعیات پرداخته و اساسا سازو کار اجرایی بیمه سهام تا 100 میلیون تومان، یا محدود کردن فعالیت بازارگردانی یا هماهنگی بین دستگاه ها و نهادها برای ثبات سود بین بانکی مشخص نشده و نیست. جلسات عدیده از یک سال گذشته در این باره برگزار شد و خاطرمان هست که آقای خاندوزی، وزیر اقتصاد کشور اوایل امسال اعلام کرد که سقف نرخ سود بین بانکی 20 درصد در نظر گرفته شده اما امروز اوراق اخزا با نرخ 29 درصد در حال معامله است. اگر نگاه بدبینانه به این بسته 10 بندی نداشته باشیم، حداکثر توان اثرگذاری رونمایی از این بسته و رایزنیهای انجام شده؛ همان رشد 5 هزار واحدی شاخص در روز گذشته بوده که می دانیم این رشد هم متاثر از حدود 8 شرکت شاخص ساز بوده که اثر آنها هم در همین حد بوده است. باید توجه داشته باشیم که اثرات متغیرهای کلان مانند نرخ بهره اوراق، میزان بدهی دولت، کاهش سودآوری شرکتها به ویژه گروههای پتروشیمی و ... به مراتب بیش از آن است که مسئولان و مدیران در بورس با یک گردهمایی و یک جلسه اضطراری و منابع صندوق تثبیت بتوانند حرکت بازار را تغییر دهند و معتقدم موضوع اصلی متغییرهای کلان هستند و این اقدامات تاثیری ندارند. سال گذشته صحبتهایی شد مبنی براینکه 50 هزار میلیارد تومان وارد صندوق تثبیت میشود اما در حال حاضر کل اندازه این صندوق 11 هزار میلیارد تومان است یعنی معادل 3 روز کاری در بورس که بخشی عمده از منابع آن هم برای جلوگیری از نکول برخی از تعهدات، سپرده بانکی است. به طوریکه 3 هزار میلیارد تومان از 11 هزار میلیارد تومان این صندوق سپرده بانکی شده ضمن اینکه می دانیم بیش از 95 درصد از منابع غیر سپرده این صندوقهم بر روی سهام سرمایهگذاری شده است. بنابراین توانایی تزریق نقدینگی به بازار سرمایه وجود ندارد اساسا اگر نقدینگی وجود داشت دولت با چنین کسری بودجه مواجه نمیشد. مساله اصلی در بازار، نبود نقدینگی است که خود دولت این نقدینگی را با فروش اوراق به بانکها، موسسات و شرکتهای وابسته به دولت از بازار سرمایه خارج کرده است. ظرف سه ماه ارزش بازار از 6 هزار و 100 میلیارد تومان به حدود 4هزارو 600 رسیدهاست. یعنی 25 درصد ارزش بازار را در بازه زمانی 3 ماهه از دست دادیم. از انتهای اردیبهشت امسال شاخص کل و شاخص هموزن به یک رکورد منفی و تعجب آور رسیدند به طوری که 9 درصد بازدهی شاخص کل منفی و 9 درصد شاخص هموزن مثبت بوده است. این وضعیت نشان میدهد که قسمت اعظم منابع کسانی که قصد حمایت از بازار را دارند صرف شرکتهای پروزن بر روی شاخص شده است و نکته دوم، مساله جذابیت این شرکتها برای دستاندازی دولت به سود آنها مانند گروه فولاد و سنگ آهن بوده که به همین دلیل حدود 40 تا 50 درصد سود این شرکتها کاهش پیدا کرده و نشان میدهد که شرکتهایی که سود آنها بیشتر بوده و صنایعی که در اقتصاد کشور سهم بیشتری دارند، بیشتر مورد دستاندازی قرارگرفتند. معتقدم سازمان بورس و دولت به جای اعمال این بستههای حمایتی، اگر همان صنوق پالایش و دارا را ساماندهی میکردند بیشتر به نفع سهامداران حقیقی بود. سازمان بورس و سایر مسئولان مربوطه برای ثابت کردن برادری خود و نشان دادن اراده برای بهبود شرایط بازار سرمایه فقط کافی است که این دو صندوق را ساماندهی کنند که این صندوقها در حال حاضر حدود 50 هزار یونیت هولدر ریز دارند. در حالی که امروز سهام این صندوق 25 درصد زیرقیمت معامله میشود، بهتر بود سازمان بورس به جای بیمه سهام دار با 100 میلیون تومان، این دو صندوق را که عمده سهامدار آنها کدهای حقیقی هستند را سامان دهد و تا زمانی وضعیت این دو صندوق اصلاح نشوند آیا کسی میتواند به بستههای حماتی دولت اعتماد کند؟