خبرآنلاین نوشت: اگر در اولین مناظره موسی غنینژاد رودر روی مسعود درخشان به عنوان نماینده اقتصاد اسلامی نشست، در دومین بخش فردی رودرروی او قرار گرفت که خود را چپ سکولار میداند. موسیغنی نژاد از فارغ التحصیلان دانشگاه سوربن و عضو هیئت علمی دانشگاه صنعت نفت بوده است، وی به عنوان استاد مدعو در دانشکده اقتصاد دانشگاه شریف نیز حضور داشته است. اهالی اقتصاد دکتر غنی نژاد را به طرفداری از اقتصاد آزاد و مکتب اتریش میشناسند، دکتر غنی نژاد از منتقدان برنامه ریزیهای مرکزی و دخالت دولتها در اقتصاد است.
عنینژاد بر این اعتقاد است که علتالعلل مشکلات کنونی کشور قانون اساسی است که در سال 58 توسط جریان تفکر چپ نوشته شده است.
شب گذشته وی مناظرهای با علی علیزاده تحلیلگر سیاسی داشت. علیزاده تحصیلاتی آکادمیک در حوزه اقتصاد و سیاست ندارد، وی دانشجوی دکترا فلسفه در دانشگاه میدلسکس بوده اما ظاهرا موفق به کسب مدرک دکترا از این دانشگاه نشده است.
علیزاده بیش از دو دهه است که از ایران مهاجرت کرده و حالا در لندن زندگی میکند. وی خود را یک چپ سکولار میداند و به طبع از مخالفان سیاستهای راست گرا است. علیزاده در فضای رسانه ای به عنوان یک مخالف اندیشههای لیبرالی علیالخصوص لیبرالیسم اقتصادی شناخته میشود. همچنین وی بارها حملات تندی به اقتصادانان جریان اصلی در ایران کرده است.
نکته جالب اینجاست که در چهارمین روز اردیبهشتماه نیز موسی غنینژاد مناظرهای با مسعود درخشان ، به عنوان نماینده اقتصاد اسلامی داشت.
مسعود درخشان از بنیانگذاران دانشگاه امام صادق و برنده دومین جایزه علوم انسانی اسلامی است که کتاب «اقتصادسنجی» او، در دورهٔ پانزدهم کتاب سال جمهوری اسلامی ایران از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به عنوان کتاب سال برگزیده شد.
درخشان در سال ۱۳۵۰ پس از اخذ مدرک کارشناسی اقتصاد از دانشگاه تهران با استفاده از بورس تحصیلی مشغول به تحصیل در مدرسه اقتصاد لندن و قائل به اخذ دکترا شد.وی در سال ۱۳۵۷ درآستانهٔ بازگشائی دانشگاهها به ایران بازگشت.
درخشان سپس دوباره به لندن رفت و دکترای اقتصاد مالی را در سال ۱۹۹۷ از مدرسه مطالعات مشرقزمین و آفریقا (SOAS) در دانشگاه لندن با موضوع «اقتصاد ریاضیاتی و نظریه کنترل: مطالعاتی در بهینهسازی خط مشی» دریافت کرد.
این دو مناظره در کمتر از یک ماه بار دیگر واژه لیبرالیسم را بر سر زبانها انداخت. بسیاری از همفکران موسی غنینژاد معتقدند که وی با از خودگذشتگی حاضر شده است در این مناظرهها حضور یابد خصوصا که علیزاده، تحصیلات اکادمیک در این حوزه ندارد.
در مناظره چه گذشت؟
مناظره غنینژاد و علیزاده البته بخشهای بسیار جذابی داشت. هر چند یکی از کم بینندهترین شبکههای تلویزیونی نسبت به پخش برنامه مناظره اقدام کرد اما فراگیر شدن بخشهای مختلف این مناظره نشان داد موضوع اقتصاد و نظریهها تا چه حد قدرت و قابلیت جذب بیننده را داراست. تا جایی که برخی حتی این برنامهها را به برنامه فوتبالی و مشهور 90 تشبیه کردند.
البته راهاندازی برنامه نود اقتصادی پیشنهادی بود که سالها قبل از سوی محمد خوشچهره ارائه شد. محمد خوشچهره بر این اعتقاد بود که باید نمایندگان نظریات مختلف در برنامهای تلویزیونی فرصت یابند از اندیشههای خود دفاع کرده و نظرات خود را تببین کرده و توضیح دهند. خوشچهره، خود کسی است که با صحبت از اقتصاد، به گمان بسیاری در جذب آرای مردم به سبد رای احمدینژاد در سال 1384 نقشی جدی ایفا کرد.
در مناظرهای که در سیام اردیبهشت برگزار شد، موسی غنینژاد با دفاع از مبانی لیبرالیسم، تاکید کرد: فردگرایی یک پدیده اجتماعی است. در لیبرالیسم جامعه با قانون اداره می شود، در مقابل اندیشه لیبرالیسم جامعه با دستور تعیین می شود. در امروز نیز ما همین مشکل را در کشور داریم که می خواهیم جامعه و اقتصاد را مهندسی کنیم و آنگونه بسازیم که خودمان می خواهیم. صنع یا ساختن در مقابل لیبرالیسم است، چراکه لیبرالیسم با دستور مخالف است.
وی گفت: تعدیلات ساختاری در زمان هاشمی رفسنجانی پس از یک دهه اقتصاد دولتی و دستوری آغاز شد. اقتصاد دولتی که دهه اول انقلاب وجود داشت کشور را به خاک سیاه نشانده بود. اصلاحاتی که هاشمی انجام داد از روی ناچاری بود چراکه اقتصاد دیگر با آن شرایط کار نمی کرد. البته بنده انتقاداتی هم داشتم، برای مثال خصوصی سازی تا زمانی که آزاد سازی شکل نگیرد منجر به فساد خواهد شد.
غنینژاد با اشاره به اینکه لیبرالیسم را عده ای به ناسزای سیاسی تبدیل کردند؛ گفت: من گفتم لیبرالم که فضای گفتوگو باز شود.
وی با اشاره به اینکه همه بدیهای عالم را خلاصه کردند در لیبرالیسم، افزود: برای توضیح لیبرالیسم باید به ریشهها بازگردیم. شکلگیری اندیشه مدرن مصادف است با همان لیبرالیسم و لیبرالیسم ضد دین نیست.
نقطه اول لیبرالیسم ویلیام اکام است؛ او معتقد است انسان عقل دارد و کسی قرار نیست دستور بدهد. جان لاک نقطه عطف بعدی است. او در ادامه تفکر فردگرایی میگوید انسان با جمع تعریف نمیشود بلکه با فرد تعریف میشود. جان لاک این اندیشه را از جهت سیاسی و اقتصادی بسط میدهد. نقطه عطف دیگر، آدام اسمیت این است که می گوید در یک مبادله آزادانه شما وقتی میتوانید ثروتتان را زیاد کنید که به نیازهای دیگران پاسخ درست بدهید. با آزاد گذاشتن انسانها، ثروت و رفاه بیشتر ایجاد می شود.
علیزاده نیز در این مناظره از دخالتهای دولت در اقتصاد دفاع کرده و تاکید کرد: این دخالت های به منظور ایجاد برابری در جامعه لازم است.
علیزاده با بیان اینکه تمامی دولتهای در حال توسعه از صنعتهای نوپای خود حمایت کردهاند تاکید دارد نمیتوان از رقابت بین نوزاد و یک فرد بالغ حرف زد. در مقابل غنی نژاد با رد این مقایسه وضعیت صنعت خودرو ایران پس از ۵۰ سال حمایت را شاهدی از بینتیجه بودن سیاستهای حمایتی میداند که هزینه آن را مردم می بپردازند. غنینژاد اعتقاد دارد: چنانچه آزادی نباشد ما همچنان در اقتصاد و سیاست با مشکل مواجه خواهیم بود.
در مقابل علیزاده با اشاره به دستاوردهای نظامی از نقش دولت در توسعه اقتصاد دفاع میکند.
در بخشی از این نشست علیزاده خطاب به غنی نژاد گفت: من از شما کلمه لیبرالیسم اقتصادی را نمی پذیرم.
غنینژاد پاسخ داد: پس برای چه میگویید لیبرالیسم همه چیز را خراب کرده است؟
علیزاده گفت: لیبرالیسم نه، نئولیبرالیسم.
غنینژاد پرسید: نئولیبرالیسم چیست؟
علیزاده پاسخ داد: نئولیبرالیسم یعنی آن چیزی که هایک میگوید. هایک میگوید دو نوع آزادی داریم. آزادی های مثبت و منفی.
غنینژاد که خود مترجم کتابهای هایک است توضیح داد: هایک چنین حرفی نزده است. آزادی مثبت و منفی حرف هایک نیست، حرف آیزایا برلین است.
علیزاده گفت: سرمایهدار ولنگار در ایران می خورد و میچاپد و پول را به کانادا میبرد.
غنینژاد تاکید کرد: آقای علیزاده آدرس غلط ندهید. کسی که کانادا رفت سرمایهدار نبود، رانتخوار بود و رییس بانکی بود که 6 ماه قبل از آن جایزه مدیر ارزشی را گرفت و بعد پولهای بانک ملی را به کانادا برد. 99 درصد اختلاس در مملکت ما کار مدیران دولتی است.
متهم کیست؟ نجاتدهنده کجاست؟
هر چه هست این دست مناظرهها در فضای اقتصاد بحرانزده ایران روشن میکند دلیل رسیدن به چنین نقطهای چیست. به نظر میآید نه فقط مسعود درخشان، نماینده اقتصاد اسلامی که حتی علیزاده، که فعال رسانهای است در صدد بودند غنینژاد را به عنوان نماینده لیبرالیسم محاکمه کرده و نتیجه بگیرند بحران امروز اقتصاد ایران نتیجه سیاستهای لیبرالیستی است. غنینژاد برابر چنین اتهاماتی اما با خونسردی به دخالت گسترده دولت اشاره کرده و این پرسش را مطرح میکند که در شرایط مداخله دولت و نبود بخش خصوصی کدام لیبرالیسم متهم ایجاد چنین شرایطی است؟
چندی پیش علی علیزاده در برنامه جدال موسی غنینژاد را به مناظره دعوت کرد. غنینژاد در نامهای سرگشاده به علیزاده با قبول مناظره، انجام آن را مشروط به برگزاری در یک رسانه همگانی فعال در ایران کرد. پس از برنامه شیوه، پیشنهاد میزبانی مناظره را در شبکه چهار داد و با قبول طرفین قرار شد این مناظره در تاریخ ۳۰ اردیبهشت برگزار شود.
این مناظره درباره مکتب اقتصاد ایران و نسبت آن با لیبرالیسم است.
خلاصه مناظره به نقل از اکوایران به شرح زیر است:
موسی غنی نژاد در شروع این مناظره با اشاره به سوتفاهمها درباره لیبرالیسم گفت: از ابتدای انقلاب این مفهوم به عنوان ناسزای به کار برده شد و بسیاری از آن دوری میکردند. به همین دلیل من در دهه ۷۰ با هدف آغاز گفتگو درباره مفهوم لیبرالیسم خود را لیبرال نامیدم که معادل ایرانی طرفداری از آزادی خواهی است.
غنی نژاد در ادامه سخنان خود با تاکید بر اینکه لیبرالیسم به معنای بی بند و باری نیست تاکید کرد. مفهوم آزادی و سرریز آن در زندگی هر فرد به معنای ثروت و رفاه بیشتر است.
موسی غنی نژاد در ادامه صحبتهای خود لیبرالیسم را ریشه اندیشه مدرن دانست.
غنی نژاد در ادامه گفت ریشههای اولیه لیبرالیسم زمانی شروع شد که کلیسا گفت من علاوه بر آخرت متولی دنیا نیز هستم و این تبدیل به یک چالش شد. ابتدا ویلیام اوکامی به پاپ اعتراض کرد. او معتقد بود کلیسا متولی دنیا و آخرت نیست، چون خداوند به همه عقل یکسان داده تا بشر با مطالعه کتاب آسمانی خودش راه درست را تشخیص دهد. بعد از این اعتراض بود که بحث فردیت عنوان شد.
سپس جان لاک در قرن ۱۷ در ادامه اندیشه فردگرایی عنوان کرد که خداوند به انسان حق حیات و آزادی داده و هیچ انسان دیگری حق نقض این دو مورد برعلیه دیگر افراد را ندارد.
در آخر آدام اسمیت در کتاب ثروت ملل عنوان کرد انسان در تلاش آزادانه خود برای معیشت خود، ثروت را خلق میکند و آزادی دلیل خلق ثروت و رفاه بیشتر برای مردم میشود.
لائیک و سکولار دو مفهوم متفاوت است و تنها دو کشور ترکیه و فرانسه در حال حاضر لائیک هستند. ایده حکومت قانون در اندیشه لیبرالیسم درواقع از توحید برگرفته شده. مهمترین فیلسوفهای لیبرال ریشههای دینی دارند.
علی علیزاده تحلیل گر سیاسی در بخش اول سخنان خود با اشاره به مبانی طرح شده از سوی غنی نژاد گفت: چارچوب مورد نظر آقای غنی نژاد پیشا کانتی و پیشاهگلی است که جامعه و تاریخ را در نظر نمیگیرد.
او فرد مورد نظر غنی نژاد را فرد اتمیزه توصیف کرد که منسوخ شده است.
علیزاده معتقد است: لیبرالیسم در واکنش به الهیات نبوده است بلکه این عقیده در واکنش به دسترسی منابعی بود که در ایران به نام انفال شناخته میشود.
به گفته علیزاده لیبرالیسم با علم کردن مالکیت خصوصی در مقابل اندیشهای بود که تصور میکرد جنگل و اموالی مانند معادن نباید در اختیار مالکیت خصوصی قرار بگیرد.
او با اشاره به اینکه لیبرالیسم دو دسته دارد و گفت لیبرالیسمی که معتقد به مالکیت خصوصی است و لیبرالیسمی که در کنار فرد چشم خود را به جامعه نمیبندد و اعتقاد دارد باید از کم برخورداران و اقشار کم درآمد حمایت کرد.
او اعتقاد دارد سوسیال دموکراسی غربی از دل این جریان بیرون آمد.
غنی نژاد در دور دوم صحبتهای خود گفت افاضات فلسفی آقای علیزاده بسیار جالب بود و اشتباه داشت. ادمون برک لیبرال نیست، محافظه کار است و این دو خیلی تفاوت دارند.
ما در ایران میخواهیم همه چیز را خودمان بسازیم. ما میخواهیم فرهنگ، اقتصاد و … مهندسی کنیم.
در سال ۶۸ با ده سال اقتصاد دستوری که کشور را به خاک سیاه نشاند، هاشمی رفسنجانی را مجبور به اصلاحات کرد.
غنی نژاد در ادامه صحبتهای خود ادامه داد که کدام دوره طلایی؟ (اشاره به ده سال اول انقلاب که برخی آن را دوره طلایی اقتصاد ایران میدانند). آقای علیزاده نوجوان بود و یادش نمیآید، در سوپر مارکتها کنسرو پیدا نمیشد و در آن دوره ۵۰ درصد کسری بودجه داشتیم.
ریشه فساد در اقتصاد ایران دقیقا در همان دهه ۶۰ به علت اقتصاد دستوری و دولتی شکل گرفت. من در سال ۱۳۷۱ در مجله ایرانفردا که متعلق به آقای صحابی که از روشنفکران چپ بود نوشتم مقدمه اصلاحات اقتصادی آزادسازی است نه خصوصی سازی.
در زمان اصلاحات هاشمی اینقدر از چپ و راست جنجال به پا شد که هاشمی در دوره دوم مجبور به عقب نشینی شد و اصلاحات اصلی توسط خاتمی و چپهایی که حالا اصلاحطلب شده بودند رخ داد.
وقتی شما در جامعهای هستید که با دستور اداره میشه هیچکاری با مفهوم مدرن نمیتوانید انجام بدهید.
ما در کشور اقتصاد دستوری و سرمایهداری رفاقتی و… داریم چیزی که نداریم اقتصاد بازاره.
لیبرالیسم آمریکا و انگلیس با لیبرالیسم کلاسیک قرن ۱۹ تفاوت داره.
علیزاده در ادامه صحبتهای خود و در جواب غنی نژاد ادامه داد که من تلاشم در نشان دادن تناقضات صحبتهای آقای غنینژاد در بیان لیبرالیسم است.
دو نوع لیبرالیسم وجود دارد آن نوعی که آقای دکتر معتقدند اگر اکثریت جامعه بخواهد که دولت یک کارخانه را مصادره کند همین آقای غنینژاد مخالفت میکند. همفکران شما در آمریکا اوباما را به خاطر برنامه Obama care کمونیست خطاب میکنند و بایدن را هم همینطور.
در جهان آقای غنینژاد بهداشت و آموزش باید پولی باشد و اگر کسی ندارد برود بمیرد. آقای دکتر در دهه هفتاد به خصوصی سازی تاکید داشت عدهای، اما معتقد بودند باید مشروط باشد و با شفافیت باشد.
هایک از دیکتاتورها دفاع میکند همانطور که آقای غنینژاد از کودتای ۲۸ مرداد حمایت میکند. ایشون گفتند خصوصی سازی کنید لیبرال دموکراسی میآید و مشکلات حل میشود، ولی الان چین لیبرال دموکراسی نیست، اما دارد از آمریکا پیشی میگیرد.
شما و دوستانتان که نمایندگان مکتب نیاوران هستید مصداق وزیر آقای روحانی هستید که گفت خودت بمال یعنی دولت مسئولیت ندارد.
تفکر شما جامعه را اتمیزه کرد لیبرالیسمی که میگوید سهم من حق من نفع من تفکر شما دولت-ملت سازی و توسعه ملی را در دهه هفتاد زمین زد.
غنینژاد: آقای علیزاده تمام مشکلات ایران رو به لیبرالیسم، نئولیبرالیسم، بانک جهانی و غربه. در اقتصادی که همه بازارهاش دستوریه چطور همچین ادعایی میکنید؟ در این مملکت کدام بازار کار میکند؟ دولت تمام بازارها را به هم ریخته است.
لیبرالیسم در ایران شوخیاست. چطور میگویید لیبرالیسم ایران را بدبخت کرده؟
ما بخش خصوصی نداریم و خصولتی داریم. من طرفدار خصوصی سازی بودم، اما بعدا فهمیدم خصوصیسازی در ایران همهاش بازی است و دولت پشت آن است. اسم آن را هم واگذاری گذاشته اند. واگذاری به کی؟ به عمه، خاله و دایی؟
جزو معدود بازارها و صنایعی که دولت در آن دست نبرد صنعت شکلات سازی بود و این از معدود صنایع موفق ایران هم هست.
لیبرالیسم یعنی دولت سر به سر مردم نگذارد. به همه دستور ندهد. لیبرالیسم یعنی حکومت قانون. در این مملکت قانون کجاست؟ حتی فرهنگ ماهم دستوری است.
من میگویم مشکل ما این است که همه چیز دست دولت است و دولت ناکارآمد است. وظیفه دولت برقراری حکومت قانونه. کجا در مملکت ما قانون اجرا میشه؟ دولت وظیفه خودش را انجام نمیدهد و کارهای دیگری میکند.
آقای علیزاده سخنان بامزهای میگویند. میفرمایند کرهجنوبی و غربیها هم از خودروسازیشان حمایت کردند.
صنعت اتومبیل ما که ۵۰ سال است از آن حمایت میکنند پدر مصرفکننده رو درآورده و تا میگوییم بالای چشمت ابرو است، میگویند اشتغال و… چه میشود. این اجحاف در حق ملت است.
خطاب به علیزاده: من ایران را قبول ندارم که تمام مرارتها در ایران زندگی میکنم یا شمایی رفتید انگلستان؟ مردم به سخنان شما میخندند.
مردم نیاز به آزادی دارند. آزادی در اقتصاد، آزادی در سیاست، آزادی در فرهنگ. ما ۵۰ سال حمایت کردیم، قرار است تا ۱۰۰ سال دیگر هم حمایت کنیم؟
زبان ایدئولوژیک یعنی به شب میگویید روز و هیچ ابایی ندارید. آقای علیزاده از ابتدا تا حالا واقعیتهای جامعه ما را آنطور که دوست داشتند بیان کردند نه آنطوری که واقعا هست.
اسم آزادی مانند جن و بسمالله است. وقتی از آزادی صحبت میشود میگویند بحث سیاسی شد، از اقتصاد حرف بزنید.
(علیزاده در جواب: شما مسئول وضعیت موجود هستید. شما، مسعود نیلی و امثالهم)
غنینژاد: من در این مملکت با هیچ دولتی کار نکرده ام و حتی از من مشاوره گرفته نشده بعد شما میفرمایید من مسئول وضع موجود هستم؟!
علیزاده: بازار مسکن ایران مثال نقض صحبتهای آقای غنینژاد است. ۵۱ درصد در تهران بدون خانهاند. یکی از اثرات نئولیبرالیسم مقرراتزدایی است.
غنینژاد: کجا همچنین چیزی آمده؟
علیزاده: سلب مالکیت شده است، دولت در دهه ۶۰ وظیفه تأمین مسکن داشت. شما سلب مسئولیت کردید از آن. قصههای شما سه دهه است ذهن سیاستمداران ایران را مسموم کرده است.
غنینژاد: آنهایی که به کانادا رفتند سرمایهدار نبودند رانتخوار بودند. آن کسی که به کانادا رفت مدیر دولتی بود که شش ماه قبل از او تقدیر شده بود. شما یک بخش خصوصی معرفی کنید که دزدی کرده باشد. همه این مدیران دولتی بودند.
علیزاده: قبل از انقلاب وابسته بودیم؛ اما در ۵۸ متولد شدیم. هشدار داده بودند که خصوصیسازی تبدیل به رفاقتی سازی خواهد شد، اما گفتید که این کار فضیلت در خود است.
غنینژاد: حرفهایی که میزنید غلط و دروغ است و ربطی به موضوع ندارد. مایل هستید جلسه دیگری راجع به کودتا ۲۸ مرداد حرف بزنیم. بحث راجع به لیبرالیسم است. اقتصاد دستوری ما چهطور توانسته لیبرال باشد این معجزه را به ما نشان بدهید.
علیزاده: شما یک اقتصاد غیر دستوری به من نشان بدید.
غنی نژاد: همان انگلیس غیر دستوری است.
علیزاده: اینجا آموزش سلامت مجانی است، بیمه بیکاری داریم. این دستوری هست یا نیست؟
غنی نژاد: دولت انگلیس قیمت کالا تعیین نمیکند نرخ بهره تعیین نمیکند.
علیزاده: شما مالیات را دزدی از جیب مردم میدانید.
غنینژاد: همچنین حرفی نزدم.
علیزاده: افغانستان بیشتر مالیات میگیرد، ولی شما مالیات را دزدی از جیب مردم میدانید.
غنینژاد: پس پول نفت چه میشود؟ دولت این پول را به جای مالیات خرج میکند. پولی که برای مردم است.
علیزاده: در اینجا دولت از خانههای خالی مالیات میگیرد؟
غنینژاد: من مخالف مالیات خانههای خالی نیستم. میگویم این دولت توانایی ندارد کارشناس مناسب ندارد مدیران درست ندارد
علیزاده: آنها اسلحه گذاشتند رو سر ما که اقتصاد آزاد را اجرا کنید. اما خود انگلیس در گذشته دخالت میکرد و حمایت میکرد. اگر خصوصیسازی را بد میدانستید بگویید تعطیل کنند.
غنینژاد: من سرمقالهای نوشتم دو سال قبل با عنوان این که خصوصیسازی را متوقف کنید
علیزاده: موشکهای نقطه زن ما پهپادهای ما برد اقتصاد دستوری را نشان دادند.