گروه سیاسی: علاوه بر دیدارهای ویژه هیات دیپلماتیک کشورمان با مسئولان سیاست خارجی اتحادیه اروپا به عنوان نهاد میانجیگر میان تهران و واشنگتن در پرونده هستهای ایران، اخیرا حسین امیر عبداللهیان، وزیر امور خارجه کشورمان، در چند اظهارنظر به صورت قاطع از آمادگی ایران برای بازگشت به برجام و احتمال برگشت تمامی طرفین به توافق هستهای خبر داده است. همزمان با امیرعبداللهیان، انریکه مورا نیز به داستان بازگشت به برجام روی خوش نشان داده است.
تبادل پیامهای مثبت با محوریت بازگشت همه طرفها به برجام
در جدیدترین پیام، حسین امیرعبداللهیان وزیر امور خارجه ایران در دیدار با آنتونیو گوترش، دبیرکل سازمان ملل با اشاره به تبادل زندانیان با آمریکا و آزاد سازی دارائی های مسدود شده ایران در کره جنوبی، گفت در خصوص برجام همواره با شما مشورتهای خوبی داریم. تبادل پیامها با آمریکا ادامه دارد و طرح سلطان عمان هم همچنان روی میز هست و اگر طرفهای مقابل آماده باشند، ما برای بازگشت به برجام جدی هستیم تا در چارچوب ابتکار عمان همه طرفها به تعهدات خود در برجام برگردند. در اظهاراتی دیگر، امیرعبداللهیان در جمع انجمن آسیایی (غیردولتی) که متشکل از برخی صاحبنظران، سفرا و دیپلماتهای بازنشسته آمریکایی است، تاکید کرد: «اگر دولت آمریکا جدی باشد، میتوان در کوتاه مدت مذاکرات را جمعبندی کرد و آنگاه همه طرفها به برجام و تعهدات کامل خود برگردند.» در یک سخنرانی دیگر، وزیر امور خارجه کشورمان، در جمع خبرنگاران گفت: اگر طرف آمریکایی از چندگانگی برخورد کردن خارج شود و نیت و اراده واقعی خود را نشان دهد، امکان دستیابی به توافق برای بازگشت همه طرفها به برجام و لغو تحریمهای ظالمانه علیه ایران دور از دسترس نیست.
همزمان با اظهارات امیرعبداللهیان، معاون مسؤول سیاست خارجی اتحادیه اروپا نیز روز شنبه (اول مهر) پس از دیدار با علی باقری کنی» معاون سیاسی وزیر امور خارجه و مذاکرهکننده ارشد ایران و همچنین نماینده آمریکا در امور ایران و سران کشورهای اروپایی، در پیامی در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: «برجام طرحی است که جایگزینی برای آن وجود نداشته و مورد تایید اتحادیه اروپاست.» در سطحی دیگر، «سید بدر بن حمد ابوسعیدی» وزیر امور خارجه عمان که در نشست خاورمیانه بنیاد رسانهای المانیتور در نیویورک شرکت کرده بود، گفت: «نزدیک شدن ایران و آمریکا زمینهای را برای صلح منطقهای فراهم میسازد و تبادل اخیر زندانیان بین دو کشور به گفتوگوهای بیشتر و روابط نزدیکتر در ماههای آینده منجر خواهد شد.» با وجود تمامی پالسهای مثبت مخابره شده، شواهد امر از فراهم بودن زمینه برای احیای توافق حکایت دارد اما همچنان مساله مهم این است که در عرصه میدانی آیا فضا برای احیای توافق فراهم است؟ به روایت دقیقتر با وجود تمامی پالسهای مثبت مطرح شده در نیویورک، همچنان توجه به موانع احیای برجام 2015 از اهمیتی ویژه بر خوردار است. موانعی که در ادامه گزارش به آنها پرداخته خواهد شد.
بر زمین ماندن اختلافات فنی تهران با آژانس
طی دو سال گذشته اختلافات میان تهران و آژانس بینالمللی انرژی اتمی بر سال مسائل پادمانی (نظارت و بازرسی از مواد و موسسات هستهای به منظور اطمینان از کاربرد صلحآمیز) به صوت کجدارومریز ادامه داشته است. جدیترین مسائل میان دو طرف، در ارتباط با موضوع نظارت و بازرسی از سه سایت هستهای مریوان، ورامین و تورقوزآباد و نیز یافته شدن غنیسازی ۸۴ درصدی و افزایش سقف ذخایر اورانیوم غنیشده ایران به ۱۸ برابر سقف تعیینشده در برجام بود. هر چند تنش طرفین بر سر محور دوم بعد از سفر گروسی به تهران در اردیبهشت سال جاری تا حدود زیادی حل و فصل شد اما همچنان موضوع بازرسی از دو سایت ورامین و تورقوزآباد به قوت خود باقی است. در چند وقت اخیر نیز موضوع اخراج برخی از بازرسان آژانس از سوی ایران به موضوعی برای تنش جدی تبدیل شده است. به گونهای که رافائلل گروسی، مدیرکل آژانس در سه نوبت بار طی هفته گذشته، خواستار تجدیدنظر ایران در این تصمیم شد. ایالات متحده، بریتانیا، فرانسه و آلمان نیز در بیانیه مشترکی از ایران خواستهاند هرچه سریعتر در تصمیم خود تجدیدنظر و به طور کامل با آژانس همکاری کند. در مجموع به نظر میرسد با این حجم از اختلافات فنی تهران و آژانس، اظهارات مرتبط با احیای برجام مبنای واقعی اندکی دارد.
انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و نبود چشمانداز برای توافق بزرگ
علاوه بر مسائل پادمانی، دیگر مانع جدی در مسیر بازگشت تمامی طرفها به توافق هستهای 2015 در ارتباط با نزدیک بودن به موعد انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و برنامه دولت بایدن برای مهار کجدارومریز تنشها به منظور حل شدن در آینده است. از نگاه دولت بایدن، با توجه به پیشرفتهای هستهای ایران بعد از خروج دونالد ترامپ از برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) در سال ۲۰۱۸، پیشرفتهای برنامه هستهای ایران به مرحلهایی رسیده که دیگر امکان احیای توافق ۲۰۱۵ بسیار دشوار است. با توجه به اینکه کمتر از دو سال تا انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در سال ۲۰۲۴ باقی مانده، دولت بایدن به این نتیجه رسیده که نمیتوان توافق را تمام و کمال احیا کرد. در همین چارچوب، شاهد هستیم که دولت آمریکا با وجود توافق اخیر با ایران در عمل در برخی شرایط رویکردی منفی را در قبال ایران اتخاذ میکند. برای نمونه اخیرا، «آنتونی بلینکن» وزیر امور خارجه آمریکا با اشاره به تصمیم ایران مبنی بر عدم دسترسی برخی بازرسان ارشد آژانس بینالمللی انرژی اتمی به سایتهای ایران مدعی شد که این، نشان میدهد تهران علاقهای ندارد بهعنوان یک بازیگر مسئولیتپذیر در برنامه هستهایاش عمل کند.
داستان پیچیده اوکراین و دستان بسته غرب برای توافق با ایران
با وجود فروکش کردن ابعاد اولیه اهمیت بحران اوکراین برای آمریکا و اروپا، همچنان ادعای آنها مبنی بر کمک به روسیه در جنگ یکی از موانع جدی احیای توافق و بازگشت به میز مذاکره است. در واقع، اگر در گذشته تمرکز اصلی مذاکرات برجامی بیشتر بر سر مسائل فنی بود و به صورت محدود از مسائل فرا برجامی، همچون سیاستهای منطقهای ایران سخن به میان میآمد؛ در وضعیت جدید این موضوعات فرا برجامی است که برای غربیها اهمیت پیدا کرده است. طی ماههای گذشته طرفهای غربی مذاکرات و تلاشهایی را برای جلب نظر تهران انجام دادهاند تا مسیر همیاری ایران با مسکو را به اصطلاح خود مسدود کنند. ب تمام این اوصاف،هویداست در صورت حل نشدن این گره، هر گونه اقدام در مسیر احیای توافق میتواند به شکست منتهی شود.
بایدن در منگنه فشارهای سیاسی و حقوقبشری
فشارهای رسانهای جمهوریخواهان و لابیهای ضدایرانی بر دولت بایدن، یکی دیگر از موانع جدی احیای توافق میتواند باشد. واقعیت امر این است که در وضعیت کنونی مساله برجام را نمیتوان تنها محدود به بازیگری دولتها در مقام تصمیمگیرندگان اصلی دانست؛ بلکه رسانهها و لابیهای سیاسی نیز برای تاثیرگذاری بر هرگونه کنش در این زمینه برنامهریزی ویژه خود را دارند. طی بیش از یک سال گذشته، به ویژه بعد از ناآرامیهای ایران، جمهوریخواهان تمرکز ویژهای بر مقوله حقوق بشر معطوف کردهاند. آنها با فضاسازی گسترده و رجوع به مساله حقوق بشر حداقل تا بازه زمانی برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در 2024 تصمیمگیری را برای جو بایدن بسیار دشوار کردهاند.
وقتی وضعیت موجود برای تهران چندان نامطلوب نیست!
فراتر از تمامی گزارههای مطرح شده، روی دیگر ماجرا را میتوان به بیرغبتی نسبی تهران به بازگشت به توافق 2015 ارجاع داد. دولت سیزدهم از ابتدای روی کار آمدن همواره بر اصل رفع تحریمها و گرفتن تضمینهای لازم برای توافق، در تمامی مذاکرات تاکید داشته است. سیاستگذاران ایرانی، اساسا برجام را فاقد ضمانتهای مطلوب و مورد نظر خود ارزیابی میکنند. فراتر از این موضوع، در مقطع کنونی بسیاری از تحریمهای آمریکا، عملا کارایی خود را از دست داده است. ایران به زیستن در وضعیت تحریم حداکثری خوی گرفته و حالا شاید چندان رغبتی به بازگشت به توافق ندارد. حتی مساله فروش نفت ایران در بازار جهانی نیز تا حدود زیادی حل و فصل شده است. در مجموع با کنار هم قرار دادن تمامی این متغیرها، بیشتر بازگشت همه طرفها به برجام 2015 را میتوان محدود به اظهارنظر دانست و نه کنش میدانی. شاید هم طرفین از اتخاذ رویکردهای اخیر، برای مهار تنش و تلطیف اختلافات بهره میگیرند.