آیلین سیروس: در بسیاری از سیستمهای قانونی و مشروع، قواعد پولشویی با روشهای دیگر تبهکاری مالی و تجارتی تلفیق شدهاست. بیشتر قوانین ضد پولشویی به صورت آشکار با پولشویی تلفیق شدهاند. برخی از کشورها پولشویی را تحت عنوان مبهم کردن منشأ منابع مالی تعریف میکنند. کشورهایی دیگر پولشویی را پولِ حاصل از فعالیتی میدانند که ممکن است در نقطه ای از کشور مشروع باشد اما در نقطهای ای دیگر فساد و نامشروع تلقی شود. همواره انتقال پول کثیف به حوزۀ سیاست و قدرت سبب وقایعی خواهد شد که نتیجه آن در حکومتهای مختلف نمایان است. با نگاهی به تاریخ فروپاشی بسیاری از حکومتهایی که بر پایۀ آرامان شکل گرفتند در می یابیم در ظاهر امر همه امور درست است ولی ابزار دست گروه خاصی است و اینگونه باقی مردم به برده تبدیل میشوند. اما پول کثیف یا پولشویی به چه معناست؟
سیدجواد میری در گفتگو با تجارت آنلاین می گوید: اگر بخواهیم به پولشویی یا money laundering بپردازیم بنظر می آید نظام سرمایهداری یک راهدروهایی را برای خودشان تعبیه کرده است. ابتدا مثالی می آورم: مثلا بعضی از مناطق در جهان با عنوانoffshore معروف هستند مانند منطقۀ باهاما یا کشورهایی در جزایر کارائیب و... بسیاری از معادلات و معاملات در کل بسیاری از نقل و انتقالات مالی نادرست(کثیف) در آنجا انجام میشود. اما اگر بخواهیم موضوع پول کثیف و پول تمیز را از منظر اخلاقی بررسی کنیم، یا اینکه پولشویی را به مثابه یک مکانیزم درداخل نظام سرمایهداری مورد بحث قراردهیم، هر کدام از منظری خاص میتواند ابعادی را برای ما ترسیم کند؛ یعنی یک امکانهایی را برای فهم نظام سرمایهداری پیش روی ما میگذارد. وی در پاسخ به اینکه پولشویی به مثابۀ یک پدیدهای در ساختار نظام سرمایهداری چه تبعاتی میتواند داشته باشد، می گوید: شاید یکی از تبعات بسیارمهم آن، گفته کارل مارکس باشد که معتقد است زمانیکه فرد، این سرمایه را بدست میآورد، ادعا دارد که از آن خودم است اما در اصل این کار از کجا انجام شده است؟
وی با بیان اینکه بستر جامعه اولین پاسخی است که باید داد، می افزاید: این بستر جامعه یک تعاملات، مناسبات، نسبتها، نتورکینگ و شبکه، بوده که این شبکه از آن یک فرد نیست بلکه در طول تاریخ بصورت یک انباشت تاریخی آمده و در جامعه ما به ارث رسیده است. پس به یک نوعی متعلق به جامعه است. در ایران ثروت و سرمایه که بدست میآید چون متعلق به جامعه است، پس به نوعی باید در خدمت جامعه باشد نه بر ضد و استثمار جامعه. از طرفی سرمایهی به دست آمده باید به نوعی کارکرد عاملالمنفعه هم داشته یعنی به سود و خیر عموم افراد جامعه هم باشد تا منجر به ارتقاء، مصلحت و مسائل عمومی جامعه بشری شود.
میری در ادامه به مفهوم پولشویی به عنوان مکانیزمی برای خروج از اینکه سرمایه در خدمت امر عاملالمنفعه باشد پرداخته و می گوید: پولشویی در تلاش است از جامعه، سرمایه را گرفته اما در خدمت جامعه نبوده بلکه ضد آن باشد. یعنی به نوعی به عنوان یک اهرمی استفاده میشود که بخشی، طبقهای، گروهی یا کارتلهایی تلاش میکنند از سرمایهی بدست آمده از جامعه بجای هزینه کردن و در خدمت جامعه بودن، بر ضد جامعه از آن سرمایه استفاده میکنند.
اما مفهوم در خدمت جامعه بودن به گفته این استاد دانشگاه، ساز و کاری است که باید به صورت صحیح تعریف شود. دکتر میری در اینجا با اشاره مثالی در خصوص مالیات عنوان می کند: مثلا میگویند مالیات بر ارزش افزوده که سبب میشود به نوعی آن سرمایه به جامعه بازگردد. اما وقتی فرد یا افرادی پولشویی میکنند، یعنی در تلاش برای بدست آوردن سرمایه جامعه با استفاده از تعاملات اجتماعی و اقتصادی و همواره در حال گریز و فرار از مالیات هستند؛ با این اتفاق این گروه مانع چرخش سرمایه به جامعه می شوند.
وی معتقد است این روش، راهی برای سرمایهداران یا کاپیتالیستهای بزرگ شده که به روشهای گوناگون از درخدمت بودن جامعه بگریزند و فرار کنند.
پول شویی پدیده ای جهانی
با نگاهی کلان به اقتصاد جهانی در می یابیم که این موضوع مختص به یک منطقهای نیست بلکه بنظر میآید تبدیل به پدیدهای فراگیر شده زیرا نظام سرمایه داری یک نظام جهانی است و در کشورهای مختلف راههای گوناگونی را ایجاد کردهاند تا با احتکار سرمایه بتوانند و فشار آوردن به طبقۀ خاصی مناقع خود را تامین کنند.
استاد تمام جامعه شناسی در پژوهشگاه علوم انسانی با بیان اینکه در سیاستها و سیاستگذاریها همواره پول نقش بسیار مهمی دارد و ایجاد ظرفیت میکند، و میتواند به صورت کالا افراد را بخرد می افزاید: یعنی فرد را بعنوان مثال فکر و شخصیتش، محبوبیتش و جایگاهش را تبدیل به یک محصول و کالا کرده و سپس آنرا میخرد. مثلا محبوبیت، سواد، قدرت سیاسی فرد را خریده تا بتواند به اهداف دیگری برسد.. یعنی درکل بجای اینکه در خدمت عمومی باشد از آن گریز کرده و سرمایه را در خدمت سود شخص و افراد خاصی بکار میبرد.
وی در ادامه بیان می کند: با این اتفاق این گروه به نوعی برگُردۀ جامعه نشسته و باعث ایجاد شکافهای طبقاتی و فروپاشی مناسبات اجتماعی و مناسبات فرهنگی شده و جامعه را به سمت کالاوارگی میبرد و انحای گوناگون جامعه را تحت تاثیر قرار میدهد. در مجموع می توان نتیجه گرفت موضوع پولشویی یا پول کثیف ارتباط متقابل با خیر عمومی دارد. هنگامیکه صحبت از پول می شود به مثابۀ سرمایه دارای ابعاد گوناگونی است چون: سرمایه فرهنگی، اجتماعی، ارتباطی و سیاسی. یعنی به انحاء گوناگون اضلاع متنوعی را شکل میدهد و یک هندسهای را تعریف میکند.
به گفته میری وقتی از پول کثیف صحبت میشود، به یک نوعی این پرسش مطرح شده که از چه طرقی میتوان خیر عمومی را تضعیف یا ارتقاء داد؟ به نوعی به پرسش بنیادین فلاسفه، عرفا، متفکرین و اندیشمندان میپردازیم که چه عوامل و چه مولفههایی جامعه را به سمت جامعۀ مطلوب رهنمون کند؟ یا جامعۀ مطلوب چه نوع جامعهای است؟ یا در جامعۀ مطلوب روابط و مناسبات چگونه و بر چه مبنایی شکل میگیرد؟ اگر در جامعهای بعنوان مثال پول کثیف وارد میشود، یا پولشویی یک بخش کلی از ساز و کار جامعه باشد، آیا آن جامعه میتواند به سمت تعادل و تعامل حرکت کند یا نه؟
این پژوهشگر می افزاید: به یک معنا و یک اعتبار صحبت از جامعۀ مطلوب در این حوزه، یعنی جامعهای که تلاش میکند از همۀ ابزارها برای استعمارانسانها استفاده کرده در خدمت خودش گیرد؟ یا جامعهای که از تمام امکانات و ظرفیتهایش برای ارتقاء انسانها، مناسبات انسانی، معادلات انسانی و تعاملات انسانی استفاده می کند و سرمایه را در خدمت خیر عمومی قرار می دهد؟
بنابراین با صحبت کردن در باب پول نباید فقط به مثابه اسکناس بلکه به مثابه ایجاد ظرفیتی برای خیر عمومی درنظرگرفت. همان مفهومی که در جامعهشناسی بعنوان سرمایه از آن استفاده میشود. کتابی که کارلمارکس(داس کاپیتال) مینویسد و سپس در نظریههای جامعهشناسی آرامآرام مفهوم سرمایه ابعاد گوناگونی پیدا میکند: سرمایه اجتماعی، فرهنگی، ارتباطی، سیاسی، عاطفی. به عبارتی سرمایه یعنی ایجاد امکان ظرفیتهای متنوع و متکثر. من این اینگونه فهمش میکنم. یعنی به نوعی صحبت از یک جامعۀ مطلوب است و سوال اینکه جامعۀ مطلوب چه جامعهای است؟ و بعد حکومت ایدهآل چه نوع حکومتی است؟ آیا حکومتی است که تلاش میکند از همۀ ابزارها برای سرکوب انسانها و جامعه استفاده کرده یا یک شیوهای از حکومت است که تلاش میکند انسانها را ارتقاء دهد؟