ابراهیم فراهانی
کارشناس مسائل بینالملل
کریدور زنگزور برای محور جهان ترک حائز اهمیت بوده است چراکه نخجوان را به آذربایجان و ترکیه را به دریای خزر متصل کند. بر همین اساس یکی از دلایلی که دونالد ترامپ صلح میان ارمنستان و جمهوری آذربایجان را عملیاتی کرد، اهمیت قفقاز است و و اساساً باید .توجه کرد که این منطقه و آسیای میانه میتواند محل جدید منازعات باشد؛ خصوصاً پس از سقوط دولت اشرف غنی در افغانستان. بر همین اساس اگر ترامپ اقدام به کنشگری در مورد این پرونده میکند، هیچ دلیلی ندارد جز اهمیت قفقاز که البته اروپا هم با این اقدامهای وی همسو و موافق است. در مورد ترکیه و نگاه آن به این توافق صلح هم باید توجه داشت که اساساً آنکارا بعد از سقوط بشار اسد وزن سیاسی خود را در منطقه بالا برده است. در این مسیر باید توجه شود که ترامپ در دور اول ریاست جمهوری خود چندان اردوغان را در کانون توجه ایالات متحده قرار نمیداد اما حالا این مساله به خصوص پس از سقوط بشار اسد در دمشق وارد مرحله جدیدی از همکاری شده و اساساً باید گفت که قطر و جمهوری آذربایجان دو برادر کوچکتر ترکیه به حساب میآیند که از آنها حمایت لجستیکی به عمل میآید.
در این شرایط ایران و ترکیه بهترین و ارزانترین مسیر ترانزیت به حساب میآیند و از همه مهمترین این است که ظرفیت ژئوپلیتیکی ایران از حدود ۲۰ سال قبل تاکنون تخلیه شده و یکی از آنها همین مسائل است که میتواند تبعاتی برای ما به همراه داشته باشد که یک نمونه اصلی آن محصور شدن ژئوپلیتیکی ایران خواهد بود. در این راستا باید توجه شود که جمهوری آذربایجان پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در اوایل دهه ۹۰ میلادی تحت نفوذ اسرائیل قرار گرفت. جمهوری آذربایجان اساساً یک کشور مسلمان شیعی به حساب میآید و از همان ابتدا برای اسرائیل از اهمیت بالایی برخوردار بود و زمانی که ما از این کشور غافل شدیم، اسرائیل اقدام به تعمیق نفوذ خود و گسترش روابط دوجانبه در محورهای مختلف کرد. این در حالیست که حتی در طی جنگ ۱۲ روزه اخیر به خوبی میتوان مشاهده کرد که باکو امکانات گوناگونی را در اختیار تلآویو قرار داد. بر همین اساس باید متوجه بود که اسرائیل از انعقاد توافق صلح میان جمهوری آذربایجان و ارمنستان آن هم با نقشآفرینی ایالات متحده املاً استقبال میکند. یکی از دلایلی که این توافق بدون حضور ایران و روسیه انجام شد، این است که تهران همچنان بر تحولات خاورمیانه متمرکز است و از مرز تمدنی خود به خصوص قفقاز و آسیای میانه غافل شده است. به موازات این روند باید توجه کرد که روسیه هم در جنگ اوکراین به شدت مشغول است و همانگونه که در خاورمیانه متحد خود یعنی بشار اسد را از دست داد حالا هم در قفقاز شاهد نقشآفرینی ایالات متحده است و به نوعی باید گفت که روسها هم توان لجستیکی خود را به نوعی در قفقاز از دست دادهاند. مساله مهمی که در این میان باید زیر ذرهبین قرار بگیرد، بحث کریدور و مسیری است که ترامپ بر آن تاکید کرده و باید منتظر ماند و دید که در اسناد حقوقی آن حق حاکمیت این کریدور به چه کشوری اعطا شده است. ایران از قدیم الایام بر این موضوع تاکید داشت که حق حاکمیت باید با ارمنستان باشد اما به هر ترتیب تهران باید بتواند در شرایط کنونی اگر قرار است کنسرسیومی در این راستا شکل بگیرد، در آن حضور فعال داشته باشد؛ چراکه ایران با هر دو کشور ارمنستان و جمهوری آذربایجان مرز مشترک دارد و باید در این میان بتواند کنشگری مثبت به نفع منافع خود انجام دهد.