کم نیستند کسانی که باور دارند در فوتبال ما به اندازه پرداختها و ادعاهای کار تخصصی و حرفهای، در عمل کار انجام نشده و در نتیجه خروجی فوتبال ما نیز به لحاظ فنی، پتانسیل فردی و زیرساختها هیچ پیشرفتی نشان نمیدهد.
کارشناسانی که این نظر را دارند، برای اثبات حرف خود از بازیهای هفتگی لیگ برتر مثال میآورند. وقتی یک مشکل در عملکرد فنی یک تیم واضح و مورد تایید همگان است و زمانی که هفتهها میآیند و میروند و در مسابقات مختلف این مشکل مدام تکرار میشود، آن وقت باید گفت یا کاری برای حل آن صورت نگرفته و یا توانایی افراد حاضر برای حل آن مشکل، کافی نیست.
به عنوان نمونه نگاه کنید به ضعف ساختاری مدافعان ما یا دفاع تیمی، در حالی که در الفبای فوتبال به دروازهبان روش دفع به کنارهها را در نوجوانی میآموزند و مربیان سطوح پایه در دفاع تیمی یا کار فردی، به مدافعان اصل پوشش را یاد میدهند بازیکنان حرفهای ما در سطح بزرگسالان، از انجام همین بدیهیات اولیه عاجزند!
در بازی هفته یازدهم شمس آذر مقابل پرسپولیس هر سه گل مسابقه روی ریباند به ثمر رسید. یعنی دفع دروازهبان اشتباه بود و مدافعان در انجام وظیفه خود تعلل کردند و مهاجمان آمدند و گل زدند. در فوتبال ما بازی مستقیم هوادار دارد، چرا که همیشه بازیکنانی هستند که مقابل دروازه خودی مرتکب اشتباه و تیمها روی اتفاق به گل میرسند!
حالا نگاه کنید به دیدارهای این هفته که عین ماجرا در بازی ملوان مقابل مس تکرار شد و اتفاقاً این مسابقه هم با نتیجه ۲-۱ به پایان رسید! گل اول سپاهان برابر فجر نیز با ریباند ثبت شد، غلامزاده شلیک سانچز را ناقص دفع کرد، مدافعان هم جا ماندند تا کریولی گل بزند!
وظیفه مربی حل مشکل تیم است و زمانی که مشکلی حل نمیشود، همان سوال اول تکرار میشود؛ ما کار نمیکنیم یا آنکه توانی برای حل مشکل و رسیدن به نتیجه نداریم؟
اینجا را بخوانید: بردی که لرزه بر اندام سرمربی پرسپولیس انداخت!