کد خبر: ۳۳۳۰۴
تاریخ انتشار: ۲۳ تير ۱۳۹۵ - ۱۰:۲۴
ناسيوناليسم يکي از سنتهاي قدرتمند اروپاي مدرن است ولي پس از جنگ جهاني دوم به سوي رسوايي سقوط کرد. حال باتوجه به فوران اعتقادات سرکوب شده ناسيوناليستي و راي انگليس به خروج از اتحاديه اروپا ، ناسيوناليسم بار ديگر درحال ظهور است. ناسيوناليسم فرم تازه اي را گرفته که با زمان تولدش پس از انقلاب فرانسه در 1789 و مرگش در 1945 متفاوت است. امروز شرايط سياسي و اقتصادي با قرن نوزدهم يک دنيا فاصله دارند، جايي که مردم به سوي آگاهي ملي برخواستند يا سالهاي 1918 تا1939 ايدئوليژيهاي افراطي فاشيسم و کمونيسم و مشکلات سخت اقتصادي با رويکرد کنوني ناسيوناليسم فرق دارد. اروپاي معاصر به صورت بنيادي يک قاره آرام و موفق است. اتحاديه اروپا چارچوبي براي همکاري با دولتهاي کشورهاي عضو دارد. اين اتحاديه قدرت قابل توجهي را در موسسات و سازمانهاي فرامليتي چون کميسيون اروپايي ، پارلمان اروپايي و ديوان عالي اروپا قرارداده است. حال ناسيوناليسم با ماسکي نو به روي صحنه بازگشته است. عملکردهاي واضح اش در ابتدا مصمم بودن درباره نقش دولت در حفظ منافع ملي در اتحاديه اروپاست و دوم رشد پوپوليسم راستگرا در ميان مردم است. هردو روند بيانگر تمايلات عميق سياسي و اجتماعي است. يک بي اعتمادي عمومي‌در نخبگان سياسي وجود دارد که بخشي از آن در بروکسل و بخش عمده آن در سطح ملي است. به طور خاص راي دهندگان اروپايي در راست ميانه معتدل ايمان خود به دموکراسي سوسياليستي قرن بيستم براي تامين امنيت اقتصادي و حفظ هويت را از دست دادند. غريزه دفاع از منافع ملي در بروکسل هرگز غايب نبوده است اما حال اين امر با رشد چالشهاي اقتصادي منطقه يورو و بحران مهاجران و پناهجويان افزايش يافته است.واضح است که عميقتر کردن اتحاد بانکي اروپايي توسط ذخاير مشترک ، تلاشي ناموفق مانده است. جستجوي بي وقفه توسط برخي دولت‌ها براي يافتن راهي براي دورزدن قانوني سياستگذاريهاي مالي امري آشکار شده است و اخيرا کميسيون اروپايي به پارلمانها اجازه وتوي قرارداد تجاري اتحاديه و کانادا را داد، بنابراين اين احتمال که ناسيوناليسم قدرتمندتر شود وجود دارد. سال گذشته پنج رئيس سازمانهاي کميسيون اروپايي، شوراي اروپا، بانک مرکزي اروپا، پارلمان و يوروگروپ در گزارشي از پيشروي اقتصادي ، مالي و اتحاد سياسي صحبت کردند. اين گزارش در کشوي پايتخت‌هاي اروپايي خاک مي‌خورد. هيچ فشار بزرگي بر ادغام قابل درک نيست تا زماني که انتخابات رياست جمهوري فرانسه و انتخابات پارلماني آلمان برگزار شوند. حتي درآن زمان نيز ممکن است اين امر رخ ندهد.جمهوريخواهان راست ميانه فرانسه که احتمالا در انتخابات پيروز مي‌شوند با سياست کنترل سخت تر مرزها، کاهش نقش و تاثيرگذاري کميسيون اروپايي و افزايش تاثيرگذاري ملي بر سياستگذاريهاي اتحاديه تاکييد دارند. اين رويکرد با دولت ناسيوناليست محافظه کار لهستان شبيه است. فرم دوم ناسيوناليسم در اروپاي امروز، پوپوليسم راديکال راستگراست. اين يک نيروي قوي محسوب ميشود که نمونه آنرا در رشد حزب سيريزاي يونان ديد. راست راديکال در غرب اروپا کمترضد يهود است درمقابل اسلام هراسي و مخالفت با مهاجران افزايش يافته است. در ماه اکتوبر اتريش بار ديگر انتخابات رياست جمهوري را برگزار مي‌کند که مي‌توانند نشانه اي از اين نوع روند پوپوليستي در کشورهاي داراي دموکراسي باشد. راست افراطي بيشتر در بخش عامه مردم وجود دارد که نسبت به اقتصاد جهاني شده و چند مليتي در جامعه ناراضي هستند. بخشي از جذابيت پوپوليسم کوبيدن احزاب سياسي عادي است که خود را از ارزشهاي زندگي روزمره کنار کشيدند و با فساد مالي روبرو هستند. ناسيوناليسم تازه ، در رنگهاي راست افراطي خود هيچ راه حلي براي اروپا به جز دردسر ندارد و بايد اميدهاي خود را به همکاري مشترک و آينده اي بهتر در دنيايي باز وصل کند.

نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار