کد خبر: ۳۳۳۹۰
تاریخ انتشار: ۲۶ تير ۱۳۹۵ - ۱۲:۳۷
هیچ کس تردید ندارد چند نرخی بودن نرخ ارزفضای اقتصادی را برای رانت خواران هموارمی کنند، ارزهای اختصاص یافته به تولید مولد را به سمت بازارآزاد سوق می دهد و طبقه مرفهی ایجاد می کند که فضای اخلاقی، سیاسی واجتماعی را متلاطم می کنند تا با بالا و پایین رفتن نرخ ارزدست به سفته بازی بزنند و به سودهای باد آورده دست بیابند.

هیچ کس تردید ندارد چند نرخی بودن نرخ ارزفضای اقتصادی را برای رانت خواران هموارمی کنند، ارزهای اختصاص یافته به تولید مولد را به سمت بازارآزاد سوق می دهد و طبقه مرفهی ایجاد می کند که فضای اخلاقی، سیاسی واجتماعی را متلاطم می کنند تا با بالا و پایین رفتن نرخ ارزدست به سفته بازی بزنند و به سودهای باد آورده دست بیابند. این آشفته کردن بازارارزفشارهای روانی غیرقابل تحملی را به حداقل بگیران و طبقه متوسط وارد می کند و نفس صنعت و کشاورزی را می گیرد. به همین دلیل هر ایرانی ازتک نرخی شدن نرخ ارزدفاع می کند ولی این دفاع با شروطی همراه است که بی توجهی به آنها می تواند امنیت روانی و اقتصادی جامعه را مختل و بجای حل مشکلات آنها را فربه ترسازد.مشکل درکجاست؟چرا برای این راه حل باید شرط گذاشت؟برای یافتن پاسخ این پرسش باید شرایطی را بازشناخت که چند دهه است که بازارارز را متلاطم وچند نرخی می کند، جامعه ایران دراوج درآمدهای نفتی نتوانست نرخ ارزرا تک نرخی کند، چرا که همیشه تقاضا ازعرضه پیشی می گیرد وبه همین دلیل هیچگاه تقاضا دربازارمتناسب با عرضه نمی شود .این چنین است که در بازارسیاه قیمت ارزجهش می یابد . در آنها که به منابع کمیاب ارزهای دولتی دسترسی دارند میل به رانت خواری را بیدارمی شود.در این شرایط به دو شکل می توان معضل را حل کرد. اولین راه حل آنست که نرخ ارزآنقدربالا برود که با فشار طرف تقاضا قیمت ها کاهش یابد و دومین راه حل آنست که با سهیمه بندی طرف تقاضا را کنترل کرد لیکن هر دو راه حل می تواند در طولانی مدت منجربه فاجعه شود.آزاد گذاشتن نرخ ارزتا نقطه سربه سردواتفاق را برمی انگیزد،اول آنکه محصولات داخلی را برای صادرات پرسود می کند و میزان صادرات غیرنفتی را افزایش می دهد که این درظاهر اتفاق مثبتی است. درگام اول طرف عرضه دربازار داخلی تحت فشارقرار می گیرد و ما با فرار قیمت ها تا حد سود آوری بازارجهانی روبرومی شویم و در عین حال گرانی سهمگین نفس فرودستان وحتی طبقه متوسط را می گیرد ومنجر به بی عدالتی و شورش گرسنگان می شود . در درجه دوم با بی اثباتی که برمی انگیزد صادرکنندگان را ترغیب می کند که سرمایه هایشان را به کشوربرنگردانند وازاین طریق چرخه اقتصاد به مدارخود افزایی نمی افتاد درعین حال راه دوم بخاطر سهیمه بندی دریک مرحله زمانی مشخص بازآزادغیر رسمی را باز پررونق می کند.پس چه باید کرد؟ نمی توان برای همیشه ارزرا چند نرخی نگاه داشت وخطر انزوای اقتصادی را پذیرفت، مشکل را می توان حل کرد اگرنهادهای دولتی وحاکمیتی همه تن به یک فداکاری بزرگ بدهند، بزرگترین مصرف کننده ارزدرکشور دولت ونهادهای عمومی اند، آنها با یک صرفه جویی جدی می توانند بین سی تا چهل درصد ازمصرف ارزخود را تعدیل کنند، صفرکردن سفرهای بیهوده وکاهش نهادهای غیربازده درخارج کشوروخرید محصولات داخلی وحمایت ازقعطه سازان داخلی بخشی ازراه های کاهش ارزمصرفی است،افزایش ایران گردی و جهانکردی درداخل کشورهم مصرف ارزرا کاهش می دهد وهم ارزوارد کشورمی کند،تنها ازاین طریق می توان این مهم را تحقق بخشید.درچنین شرایطی است که خواهیم دید بانک وابسته به یک نهاد عمومی برای سفرغیرمولد مدیرانش صدهزاردلارهزینه نمی کند .

برچسب ها: ارز ، تک نرخی ، فرصت
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
پرطرفدارترین عناوین