چند روز پيش کواکبيان نماينده تهران در مجلس شوراي اسلاميدرصحن
علني مجلس اعلام کرده بود که سازمان بازرسي و ديوان محاسبات خواب بودهاند
که حقوقهاي نجوميپرداخت شده است. همان روز قاضي سراج رييس سازمان بازرسي
پاسخ داد که اگر آقاي کواکبيان ديشب نميخوابيدند و اظهارات مرا گوش
ميکردند متوجه فعاليتهاي سازمان بازرسي ميشدند. خلاصه اينکه کلمه خواب به
عنوان صفت براي مسوولان امري عادي شده و هر کس ديگري را به خوابيدن متهم
ميکند که البته نمونههاي بسياري وجود دارد. اما چند روز قبل خبري تحليلي
تاريخي مبني بر اينکه قطر با حفر چاه افقي به طول 12 کيلومتر به سمت منابع
هيدروکربني ايران در مخزن مشترک حرکت کرده است. اين درحالي است که حدود هفت
سال از امضاي قرارداد توسعه لايه نفتي پارس جنوبي ميگذشت، اما هنوز ايران
يک بشکه نفت از آن برداشت نکرده بود و در مقابل تاخيرهاي پي در پي ايران،
طرف قطري برداشت نفت از لايه نفتي پارس جنوبي را آغاز کرده و برخي خبرها
حکايت از اين داشت که اين کشور با 12 کيلومتر حفاري افقي که انجام داده،
روزانه 450 هزار بشکه نفت از اين لايه برداشت ميکند. اما جالبتر اينکه
کارفرماي مخزن پارس جنوبي گفته بود کهامکان رصد حفر چاه افقي از سوي ايران
وجود ندارد. البته اکنون قطر به اهدافي که در برداشت از ميادن مشترک با
ايران ترسيم کرده بود، رسيده است. اما سوال اينجاست که ايران در مدت حفاري
افقي 12 کيلومتري قطر چه کار ميکرده است؟ بنابر اظهارات مسوولان، در
ميادين مشترک پارس جنوبي بيش از 16 سال از قطر عقب هستيم. مطابق مرزهاي
غربي و جنوبي ايران با کشورهاي عربي، بيشتر ميادين مشترک ايران با کشورهاي
همسايه عراق با 12 ميدان مشترک، امارات با هفت مخزن، عربستان سعودي با چهار
مخزن، قطر با دو مخزن و کشورهاي عمان، کويت و ترکمنستان هر يک با يک مخزن
قرار گرفتهاند. بنا بر اعتراف مسوولان مدتهاست که اين کشورها از اين مخازن
مشترک برداشت ميکنند و ما خواب هستيم. با اين شرايط چرا مديران ما بايد
حقوقهاي نجوميبگيرند؟ تا زماني که حتي يک کشور عربي بيش از ايران از ذخاير
مشترک برداشت ميکند، هيچ مديري حق ندارد حقوق اضافي بگيرد. بي شک اگر
تعامل لازم و البته سالم بين مديران نفتي و بانکها برقرار ميشد و تسهيلات
لازم دراختيار ميادين مشترک نفت و گاز قرار ميگرفت و مديران بانکها هزارها
ميليارد تومان را در قالب تسهيلات به اختلاس کنندگان نميدانند تا درصد
خود را بگيرند يا بابک زنجانيها پيدا نميشدند، امروز اين فاجعه در ميادين
مشترک را شاهد نبوديم.
نکته ديگر دعواهاي سياسي است. هنگاميکه
بازندگان سياسي در تلاش هستند تا چاههاي عمودي عميقي سر راه يکديگر بکنند و
به جاي آنکه يار شاطر باشند، بار خاطر ميشوند و دولت نيز وقت خود را صرف
پاسخگويي به اين جنجال آفرينيها ميکند، تکليف روشن ميشود. گاهي نيز
مانند احمدي نژاد رييس دولتهاي نهم و دهم که پروندههاي رقبا را زير بغل
ميزد و بگم بگم راه ميانداخت، اين بازيهاي سياسي به نوع ديگري ادامه
پيدا ميکرد. در اين شرايط بايد هم يک باره متوجه بشويم که قطر، چاه افقي
به ميدان مشترک با ايران زده است. امروز از اين ماجرا مدتها گذشتهاما قطر
به اهداف خود رسيده است. دراين حالت کداميک از اين آقايان ميتوانند به
مردم ايران اطمينان بدهند که هيچ کشوري درحال حفر چاه افقي ديگري به منابع
نفتي و گازي يا بهتر بگوييم، به منافع کلان کشورمان نيست. در مدتي که اين
خبر منتشر شد، کداميک از جناحهاي چپ و راست افسرده شدند و کداميک از
آنهايي که مدعي حمايت از منافع ملي هستند، در رفتار خود تجديد
نظرکردند؟امروز همچنان درگير فيشهاي حقوقي هستيم و اين درحالي است که بنابر
اعتراف مسوولان، درصد اندکي از مديران حقوقهاي نامتعارف ميگيرند اما
توسعه اقتصادي و استفاده از فرصت برجام به حاشيه رفته است. به راستي چه کسي
ما را به اين بازي جديد مشغول کرده و کدام منافع ملي در قربانگاه اين
بازيها به فنا خواهد رفت؟