موسسات اعتباري غير مجاز که بيست درصد نقدينگي کشور را در اختيار دارند و به دلايل نفوذ باندهاي مافيايي پر قدرت که هر نظارتي بر آنها را غير ممکن ميکنند. مبدل به ماشين توليد فساد در جامعه شدهاند و عده زيادي را به ثروتهاي باد آورده رساندهاند و اقتصاد کشور را به عمق فلاکت انداختهاند . تنها يک اراده انقلابي که از سوي کليت حاکميت اعمال شود ميتواند اين غده سرطاني را که به مرحله متاستاز رسيده است درمان کند . اين درمان سخت ، دشوار و دردناک است ولي گريزي از تحقق آن وجود ندارد.
تعاوني اعتباري ثامن الححج که فاقد مجوز قانوني بود تا آستانه ورشکستگي و بحران پيش رفت و تنها با دخالت دولت دامته اين بحران محدود شد .در اين تعاوني اعتبار دامنه فساد آنچنان گسترده است که حيرت بسياري را بر ميانگيزد . وقتي يکي از مديران اين تعاوني واميبا بهره 18 درصد ميگيرد و همان را با سود 36 درصدي به همين تعاوني ميسپرد در مييابيم عدم شفافيت و ايجاد آشفتگي يک تمعيد آگاهانه است که رانت خواران و افراد فاسد ايجاد ميکنند تا ماهي مراد ثروتهاي باد آورده را صيد کند.
طرحهاي مهم و حياتي کاهش سود بانکي و تک نرخي کردن ارز به فرجام نميرسد اگر هفت هزار موسسه اعتباري فاقد مجوز تعيين تکليف و منحل نشوند . آنها با بيست درصد نقدينگي که در اختيار دارند ميتوانند با پرداخت سودهاي کلان بانکهاي رسميو قانوني را دچار کمبود منابع و ورشکستگي کنند و يا با سفته بازي و خريد و فروش ارز از دامنه نوسات ارز به سودهاي کلان برسند. آنها ميتوانند با ورود به هربخش بازار فضا را غير قابل کنترل کنند و حتي دولت و همه نهادهاي نظارتي را زمين گير کنند.
اگر اين بيست درصد نقدينگي در کنترل مراجع قانوني قرار بگيرد و وارد چرخه توليد مولد شود ميتواند رکود سياه را مبدل به رونق و سرزندگي کند . حتي براي انحلال اين موسسات و يا انداختن آنها به تور قانون حتي همين امروز هم دير نيست و اگر عجله نكنيم ميتوانند با حرکت بي خردانه شان بحران اقتصادي به فاز سياسي بکشند ولاجرم امنيت ملي را به مخاطره بياندازند.