در دهه ها و سالهای گذشته نقش روابط عمومی مانند امروز شناخته شده نبود و صاحبان قدرت و ثروت تلاش می کردند تا با زور و قدرت مالی خود، حرفشان را به کرسی بنشانند و با اتکا به همین منابع، با افکار عمومی مقابله کنند اما با گذشت زمان و با گسترده شدن جوامع و افزایش مراودات اجتماعی، رهبران و صاحبان قدرت دریافتند برای نفوذ به درون انسانها و در اختیار گرفتن افکار عمومی، نیازمند ارتباطات گسترده تر هستند و اینچنین نقش روابط عمومی به مرور زمان و طی سالهای اخیر پررنگ تر شده است.
به اعتقاد کارشناسان، روابط عمومی یک فعالیت و اقدام مدیریتی است که امروزه نقش یک دیده بان را بر عهده دارد؛ به گفته «رکس هارلو» - از پیشگامان روابط عمومی در جهان و بنیانگذار انجمن روابط عمومی آمریکا- روابط عمومی، یک وظیفه و کار مدیریتی مشخص است که به ایجاد و حفظ و خطوط دو جانبه ارتباطی، درک دو جانبه و همکاری متقابل بین یک سازمان و عموم مردم کمک می کند.
در عصر حاضر، روابط عمومي در سطح استراتژيك و عالي یک سازمان قرار دارد و جايگاه آن در درون هيأت مديره سازمان است. از آنجا که اجراي برنامه تغيير و تحول در هر سازمان با مخالفت بخشی از کارکنان همراه خواهد بود نقش روابط عمومی در اين سطح بسیار حائز اهمیت است زیرا این بخش با بررسي واكنشهاي مخاطبان در برابر تغييرات و پيامهاي سازماني می تواند به سازمان مربوطه کمک نماید تا تصميمات نامناسب خود را شناسايي و به بهبود آن مبادرت ورزد. در واقع، روابط عمومي با مطالعه مشكلات و مسائل موجود پيرامون سازمان در نقش پزشك سازماني ظهور و پس از تحقيق درباره مشكل و تشخيص عوامل به وجود آورنده آن، برنامه مناسب و پيشنهادي عملي خود را در اختيار مديريت سازمان قرار مي دهد.
در این میان نقش و قدرت روابط عمومی در پشتیبانی فعالیت های فروش و بازاریابی سازمانها یا بنگاههای اقتصادی، را نباید نادیده گرفت زیرا حضور پررنگ این بخش نه تنها بسیار مهم وحیاتی است بلکه باعث افزایش «سهم از اذهان» و به طبع آن «سهم از بازار» می شود.
در واقع روابط عمومی می تواند نقش مهمی در توسعه برنامه های پیشبرد فروش بازی کرده و مشتریان کنونی را افزایش دهد. به علاوه روابط عمومی یک اهرم پرقدرت و بهینه برای عرضه و فروش ایده ها، ورود به بازارهای جدید، تغییر عقاید تثبیت شده، راه اندازی، ادغام و تصاحب شرکت ها و در نهایت توسعه و پخش محصولات، خدمات، افکار و ایده های جدید به شمار می رود.
امروزه در كليه سازمانهاي دولتي و غيردولتي، موسسههاي بازرگاني، واحدهای خدماتی، صنعتي و تولیدی،دانشگاهها در هر کشوری نیز، روابط عمومي جايگاه ويژهاي براي توسعه همه بخش ها داشته و همواره تلاش می کنند تا پشتيباني و همكاري عمومي را به خود جلب كنند این در حالی است که بسیاری از بنگاههای اقتصادی به دلیل غفلت از روابط عمومیها و حرکت نکردن به سوی بازاریابی به عمر خود پایان دادهاند.
در عصر حاضر شرکت های سرمایه گذاری و بنگاههای اقتصادی، برای دستیابی به سازمانی پویا و پیشتاز در بازار سرمایه، با در نظر گرفتن امکانات موجود در جهت جذب و بکارگیری سرمایه و نقدینگی بازار و معرفی شرکت متبوع خود، از روشهای نوین ارتباطی در قالب فعالیت های روابط عمومی بهره می برند.
در واقع شرکت های سرمایه گذار به عنوان موثرترین موتور محرکه اقتصاد کشور و تقویت کننده صنایع مولد، میتوانند با بهکارگیری برنامه های راهبردی روابطعمومی به همراه طرح نقاط ضعف، قوت ، تهدید و فرصت آن و با بهره گیری منسجم و یکپارچه از ابزارهای ارتباطی و رسانه به انتقالِ موثر و هدفمندِ پیامهای سازمان به مخاطبان پرداخته و آنها را همراه خود نماید.
در این میان برخی افراد بر این باورند که فعالیتهای روابط عمومی بی شباهت به بازاریابی نیست زیرا نقش موثری در معرفی و پیشبرد اهداف تجاری یک سازمان و بنگاه اقتصادی دارد؛ بله اگرچه روابط عمومی و بازاریابی هردو اهدافی برای کسب و کار دارند و هر دو متمرکز بر تصویر برند هستند اما مجموعه تیم بازاریاب مشتریان را در ایجاد انگیزه برای خرید یک محصول با برندی خاص ترغیب می کنند در حالی که روابط عمومی ها با استفاده از ابزارهای لازم مشتریان را تشویق و قانع می کنند که یک محصول با برندی خاص را خریداری کنند.
در حقیقت برنامه های روابط عمومی به عنوان ابزارهای کارآمد و موثر در زمینه ترویج و پیشبرد (Promotion Mix) از اهمیت بسزایی در تحقق اهداف بازاریابی شرکتها برخوردار است. به اعتقاد کارشناسان، روابط عمومی جزء پیوسته ای از یک آمیزه بازاریابی یکپارچه و متعادل است که حداقل باید درصدی از بودجه بازاریابی بدان تخصیص یابد.
همچنین روابط عمومی می تواند نقش عمده ای در پشتیبانی یا راه اندازی کارکنان یا فعالیت های مربوط به ارتباطات فروش و حفظ مشتریان داشته باشد اما در صورتی که این بخش نتواند نقش خود را به عنوان یک تاثیرگذار بر افکار عمومی و مخاطبان به خوبی بازی نماید آن بنگاه اقتصادی قدرت رقابت را از دست می دهد و قطعا زمین خواهد خورد.