بله، تمام این نهادها و افراد در بوجود آمدن فاجعه پلاسکو مقصر هستند اما نباید در این میان نقش خودمان را فراموش کنیم. ما در خرداد 92 و در هنگامه رای دادن به اعضای شورای شهر به جای اینکه به متخصصان رای بدهیم به ورزشکاران و هنرمندان رای دادیم.
در روزی که بسیاری از نامزدهای متخصص درمیان نامزدهای انتخابات شورای شهر حضور داشتند ما به چند ورزشکار و هنرمند رای دادیم. ما به دلیل اینکه این افراد را میشناختیم. ما به دلیل اینکه این افراد در میادین ورزش برای ما افتخار آفریده بودند. ما به دلیل اینکه از صدای خوش آنها لذت برده بودیم. به این افراد رای دادیم. ما آنها را به شورای شهر فرستادیم.
این افراد شاید انسانهای خوبی باشند. شاید پرجم ایران را به بالاترین قلهها رسانده باشند اما قطعا به دلیل عدم آشنایی با مسائل شهری نمیتوانستند و نمی توانند نمایندگان خوبی برای مردم در شورای شهر باشند.
آنها نه شناختی از مشکلات شهر بزرگی به نام تهران داشته و حتی میشود گفت دارند و نه تخصص این کار را. آنها فقط به این دلیل که روزی زیر خوبی از حریف آمریکایی خود گرفته بودند یا وزنهای را بالای سر برده بودند راهی خیابان بهشت شدند.
شهر تهران با تمام مشکلات بزرگ و کوچک خود احتیاج به افرادی دارد که اولا تهران را به خوبی بشناسند و با مشکلات آن آشنا باشند. دوما بتوانند برای پایتخت ایران تصمیمات درستی بگیرند. سوما راهکارهای خود را برای بهبود تهران ارائه دهند.
این ویژگیها قطعا در کسانی خلاصه میشود که یا در حوزه شهرسازی و امثالهم تحصیل کرده باشند و یا حداقل در سطوح مختلفی مدیریتی کار کرده باشند. تهران به اندازه یک کشور مشکلات دارد و چند ورزشکار نمیتوانند آن را حل کند.
شاید اگر ما انتخاب درستی در شورای شهر داشتیم، نمایندگان ما در پارلمان پایتخت فکری برای ساختمانهای قدیمی شهر میکردند.
پلاسکو باعث شد حداقل به خودمان بیاییم و تلاش کنیم در انتخابات شورای شهر سال آینده، به کسانی رای بدهیم که به معنای واقعی کلمه دارای تخصص و تجربه باشد.
بیاییم در اردیبهشت 96 به عصر ورزشکاران و هنرمندان در شورای شهر پایان بدهیم. برای خودمان و شهرمان.