بزرگترین تهدید فضای مجازی در کشور، بیشترین بزهدیدگان فضای مجازی، رواج هتک حیثیت و نشر اکاذیب در این فضا و... از جمله موضوعات بررسی شده در نشست «شایعترین و رایجترین جرائم ارتکابی در فضای مجازی» است.
به گزارش تجارت آنلاین از تسنیم، نشست «شایعترین و رایجترین جرائم ارتکابی در فضای مجازی» به عنوان نخستین نشست از سلسله «نشستهای علوم جنایی» با حضور «دکتر ابراهیم اسلامی» قاضی دادگاه کیفری یک استان تهران (قاضی پرونده ستایش قریشی) درباشگاه خبرنگاران تسنیم برگزار شد.
قاضی دادگاه بدوی صادرکننده رأی پرونده قاتل ستایش قریشی «قاضی ابراهیم اسلامی» متولد سال 1356 است؛ وی تحصیلات خود تا مقطع دکتری را در دانشگاه شهید بهشتی سپری کرده است.
در این نشست قاضی اسلامی به تشریح و آسیبشناسی رایجترین جرائم ارتکابی در فضای مجازی از جمله جاسوسی سایبری، انتشار مطالب خلاف عفت عمومی و خلاف واقع در فضای مجازی، کلاهبرداری سایبری، تروریسم سایبری و ... پرداخت و گفت: پرچالشترین و پربحثترین نکتهای که در زمینه جرایم علیه اخلاق و عفت عمومی داریم، موضوع بند «ب» ماده 743 قانون مجازات اسلامی است، در این قانون، قانونگذار معاونت برخی از جرایم را جرمانگاری کرد، اکنون در قوانین داخلی کشور خودکشی جرم نیست، یک گناه کبیره است، گناهی است که افراد از این طریق به زندگی خودشان پایان میدهند و در پیشگاه خداوند مسئول هستند اما در قانون جرایم رایانهای معاونت در خودکشی جرم است.
این معاونت در خودکشی چگونه اتفاق میافتد؟ زمانیکه شیوههای ارتکاب خودکشی را در فضای سایبر، در اختیار افراد قرار بگیرد، خودکشی شیوههای بسیار متفاوتی دارد از شیوههای آسان، بدون درد تا شیوههایی مانند استفاده از آمپول هوا، قرص برنج، چاقو و... البته بستگی دارد که متوفی یا مقتول چه کسی باشد.
به طور مثال در 80، 90 درصد پروندههای شوهرکشی، خانمها میگویند ما نمیخواستیم «خون» ببینیم و از شیوههایی استفاده میکنند که منجر به ریختن خون شوهرشان نشود اما در پروندههای همسرکشی که توسط آقایان صورت میگیرد نحوه قتل برای آنها فرقی ندارد.
اکنون پروندههای فرزند و خواهرکشی نیز وجود دارد، به طور مثال چند وقت قبل پروندهای داشتیم که فرد غیرتی شده و خواهرش را کشته بود و در دادگاه آنقدر شاهد پروندههای عجیب و غریب هستیم واقعاً برایمان جای سؤال است که اکنون جایگاه غیرت کجاست؟ این اتفاقاتی که به وقوع میپیوندد به چه دلیل است، بگذریم از آسیبشناسیهایی این پروندهها که علل برخی از آنها به ضعف دینی برمیگردد و به دلیل فاصله گرفتن اعتقادات است، به دلیل ساده شدن قبح برخی از گناهان است و این را به نوعی روشنفکری میدانند، به طور مثال پدر یا مادر میدانند دخترشان در فضای مجازی عکس نامناسب از خودش را ارسال میکند اما فکر میکنند روشنفکر هستند یا با دنیای امروز کنار میآیند.
به نظرم باید پایبندیهای اخلاقی خودمان را تقویت و از حریم شخصی مراقبت کنیم وگرنه اگر بخواهد به این پیش برود دیگر هیچ حریمی در زندگی اشخاص نخواهد بود، من آمار طلاقهای زیاد و پروندههای بسیار عجیب و غریبی را در این زمینه دیدهام و لطف خدا باعث شده کار برای ما خیلی سادهتر شود در صورتیکه جرایم سنتی به سختی کشف میشود، به طور مثلاً مدتی قبل پروندهای را رسیدگی کردم که آقایی با استفاده از اقدام بسیار فنی شرایط را طوری ترتیب داد که همسرش را به قتل برساند قطعاً همه انگشتهای اشاره به سمت این آقا بود اما حدود هشت سال طول کشید تا این جرم را کشف کنیم، با ردیابیها و تحقیقاتی که انجام شد متوجه شدیم شخصی که زن این مرد را کشته توسط همسر وی اَجیر شده است بنابراین کشف جرایم سنتی بسیار سخت است.
*کشف جرم در فضای سایبر بسیار ساده است
بسیاری از قتلهای انجام شده هنوز ناشناخته است و کشف نشده، بسیاری از قاتلان نیز براساس هوش و استعدادی که دارند، مقتول را میکشند، دفن میکنند، در دریا میاندازند و اساساً جسدی کشف نمیشود که بخواهد به آن رسیدگی شود اما در فضای سایبر کشف جرم بسیار ساده است.
مدتی قبل مصاحبهای از یکی از فرماندهان پلیس کشورمان شنیدم که وی مدعی بود اگر شماره تلفن همراه فرد را داشته باشیم در مدت 24 ساعت تمام صلاحیتهای اخلاقی، اعتقادی، سیاسی و ... وی را به شما تحویل میدهیم؛ این کار بسیار ساده است چون اگر وارد فضای مجازی شوند به اکانت شما دسترسی پیدا کنند به راحتی علاقهمندیهای شما را متوجه میشوند، اینکه چه آهنگی دوست دارید؟ به پیامهای قرآنی و عرفانی علاقهمند هستید؟ اهل گرافیک هستید؟ و ...، الزاماً نیز نیاز دسترسی به سرورها نیست، برخی میگویند چون سرور تلگرام در روسیه است چه کسی میخواهد اطلاعاتمان را از سرور روسیه به دست بیاورد، خیر، امروزه به راحتی پلیس فتا میتواند به علاقهمندیهای شما دسترسی پیدا کند.
البته نمیخواهم این فضا را تهدیدی محسوب کنم اما به نظر من افراد باید حواسشان جمع باشد و دلیلی هم ندارد که حریم خصوصی خودشان را مانند تلویزیونی که همه چیز را نشان میدهد و همه را مطلع میکند برای همه به نمایش بگذارند بنابراین این خطرات و تهدیدها وجود دارد.
لذا شاهدیم که قانونگذار ما در بند «ب» ماده 743 سعی کرد یکسری رفتارهای خشونتآمیز که اشخاص باعث وقوع آنها میشوند را با عنوان «معاونت در آن جرم» جرمانگاری کند یا رفتارهایی که در زمینه آموزش فعالیتها یا رفتارهای جنسی یا استعمال مواد مخدر و روانگردان انجام میشود را جرمانگاری کند البته به نظرم این ماده نقصهای زیادی دارد و بزرگترین نقص آن این است که گرچه جرایم رایانهای ما ملهم از کنوانسیون جرایم سایبری بود اما بسیاری از مسائل آن رعایت نشد.
*هرزهنگاری و پورنوگرافی کودکان و نوجوانان؛ بزرگترین تهدید فضای مجازی
اکنون بزرگترین تهدیدی که در مورد فضای مجازی وجود دارد بحث هرزهنگاری و پورنوگرافی کودکان و نوجوانان است، اکنون بدترین آسیبها را کودکان و نوجوانان ما میبینند، آمارهای بسیار عجیب و غریبی در این زمینه وجود دارد که در این چندین سال اخیر سطح جرایم در نوجوانان را بسیار بالا میبرد که تمامی این اتفاقات تحت تأثیر فضای مجازی و مسائل دیگر است.
به طور مثال در پرونده اخیر (قتل ستایش قریشی) که بسیار جنجالی شد اما از نظر ما شاید پرونده سادهای بود بسیار هوشمندانه عمل کردیم چون امیرحسین (قاتل ستایش) یک نوجوان شانزده، هفده ساله بود که به راحتی یک دختر 6، هفت ساله را مورد تعرض قرار داده بود، چون جمهوری اسلامی ایران نیز به کنوانسیون کودک ملحق شده بود همه میگفتند کودکان اعدام ندارند و نمیشوند و برای امیرحسین نیز این شائبه ایجاد شده بود که با توجه به قانون حمایت از کودکان وی به سه تا 6 سال حبس محکوم و پرونده جمع میشود.
در این پرونده نیز بسیاری از محافل حقوقبشری ما را، تحت فشار قرار دادند و میگفتند که شما میخواهید نوجوان شانزده ساله را اعدام کنید؟ که البته ما کوتاه نیامدیم و حس کردم اگر بخواهیم به راحتی از این جرم بگذریم مجوز بچهکشی را در کشور خودمان برای نوجوان پانزده، شانزده ساله فراهم میکنیم، یعنی هر نوجوان سیزده، چهارده ساله تحت تاثیر فضای مجازی و ماهوارهها برای برطرف کردن غرایض خود، به خودش این حق را میدهد که سراغ دختر پنج یا 6 ساله برود، بعد هم هر کاری دلش خواست کند و بعد نیز بگویند من کودک حسابم میشوم، طبق کنواسیون کودک نیز که میگوید افراد زیر 18 سال کودک هستند و کسی با من کاری ندارد.
*زنان و کودکان بیشترین بزهدیده فضای مجازی هستند
صرفنظر از اینکه چه اتفاقی خواهد افتاد ما باید کاری میکردیم که با پدیدههای شومی که در زمینه این جرایم صورت میگیرد، مقابله شود، امروز در فضای مجازی از کودکان بسیار سوءاستفاده میشود؛ جالب اینجاست بیشتر بزهدیدههای ما امروز طبق آخرین آمارهای موجود کودکان و زنان هستند که زنان مقداری از روی یکسری کنجکاویهایی که در فضای مجازی دارند و محیطهایی که قدم به آن میگذارند زمینه بزهدیدگی خودشان را فراهم میکنند و کودکان که اساساً بزهدیده تلقی میشوند که اینجا درباره کودکان خیلی بحث داریم که باید آموزش و نظارت والدین باشد که اصلاً در فضای مجازی چه اتفاقاتی میافتد.
اگر بخواهیم یک جمعبندی کلی داشته باشیم، جرم علیه عفت عمومی یا پورنوگرافی یا هرزهنگاری بسیار در کشور ما شایع است، متأسفانه قوانین ما نیز خیلی کارگشا و مؤثر در جهت جلوگیری و پیشگیریهای این جرم نیست.
در زمینه قانون جرایم رایانهایمان متأسفانه یک تداخلی نیز با قانون «نحوه مجازات در امور سمعی و بصری» داریم، قانون سمعی و بصری راجع به سیدیها، نرمافزارها و مسائلی از این قبیل صحبت میکند، در ماده 10 قانون سمعی و بصری آمده است: «اگر انتشار آثار مستهجن و مبتذل از طریق ارتباطات الکترونیکی و سایتهای کامپیوتری نیز باشد جرم محسوب میشود».
اکنون در زمینه صلاحیت رسیدگی به این پروندهها نیز مشکلات زیادی داریم چون اگر موضوع مشمول قانون ماده 10 سمعی و بصری باشد اساساً در صلاحیت دادگاه انقلاب است و در ماده 10 سمعی و بصری انتشار آثار مستهجن در فضای سایتهای کامپیوتری یا ارتباطات الکترونیکی را پیشبینی کرده است و دقیقاً همین ماده و عنوان مجرمانه در ماده 742 قانون جرایم رایانهای ما آمده است، اکنون قضات ما با اِشکال مواجه هستند که این مجرمان برای محاکمه به موجب ماده 10 سمعی و بصری باید در دادگاه انقلاب محاکمه شوند یا اینکه مطابق ماده 743 دادسراهای معمولی خودمان میتوانند به پرونده رسیدگی کنند که البته ما در قانون جدیدمان پیشبینی کردیم این قسمت نسخ شود و بخواهد در این قانون جدید بیاید.
جرم بعدی هتک حیثیت و نشر اکاذیب جرم است، اکنون شیوه ارتکاب جرایم علیه اخلاق و عفت عمومی نیز بسیار متفاوت است، امروزه افراد در تلفنهای همراه خودشان ریسک نمیکنند، یک خط فعال شده از یکی از اپراتورها تهیه میکنند و در این موارد نیز پروندههای جالبی اتفاق میافتد.
در یکی از این پروندهها اتفاق مربوط به یک زن و شوهر دندانپزشک بود، این زن و شوهر در گروه خاص خودشان با عنوان جامعه دندانپزشکان عضو بودند و فعالیت میکردند، آقا بسیار کنجکاوتر بود، میخواست از همه موضوعات سردرآورد و اطلاع بیشتری داشته باشد البته شاید میخواست ناشناخته باشد چون زمانیکه ما از او تحقیق میکردیم میگفت من اشتباهی کردم با یک همصنف خودم (دندانپزشک) ازدواج کردم، هیچ وقت آزادی عمل نداشتم و هر وقت کاری میکردم لو میرفتم، من با یک نام دیگر با نام مستعار «پریا» وارد گروه شدم و عکس یک دختر سی و چند ساله را در پروفایلم گذاشته بودم، با این اسم میآمدم، با افراد چت میکردم و مطلب میفرستادم.
این آقای دندانپزشک در این گروه و هنگام گشتوگذار به خانمی علاقهمند شده بود، در پیش خود گفته بود که این خانم میتواند گزینه خوبی باشد و بعد ارتباط، صحبت و درد و دل کردن با وی را آغاز کرده بود، این آقا چون با خانم خودش یک مدت مشکلاتی داشت و با مسائل و اتفاقاتی که در حوزه کاری خودشان آشنا بود، با همسر خودش نیز در این گروه دوست شده بود، بعد زنش یکسری عکسهای مشترک با شوهرش را برای وی (پریا) فرستاده و گفته بود من در عکس خانمی هستم که موهای خرمایی دارد، دکتریام را در لندن گرفتم و... .
سپس این آقا (پریا) با همسرش صمیمی شده و از او پرسیده بود ازدواج کردی؟ که همسرش گفته بود: «من با یک آدم عوضی ازدواج کردم، هم خسیس است و تعدادی دوستدختر دارد، سه، چهار مرتبه مچ او را گرفتم و... .
بعد از زنش پرسیده بود که تو چطوری؟ چه کار میکنی؟ که همسرش گفته بود: «من هم بالاخره زن و دندانپزشک هستم، برخی از بیماران من خوشتیپ و جوان، قد بلند هستند با آنها رفیق میشوم، پول از آنها نمیگیرم، من هم وقتی میبینم شوهرم به من خیانت میکند به هر حال برایم قضیه عادی شده است.
سرانجام این خانم به ارتباط با دو، سه دوستپسر اعتراف کرده و گفته بود: «یکی از آنها دانشجوی روانشناسی و خوشتیپ است من خیلی به او کمک میکنم، پدر و مادرش شهرستان هستند، وقتی من تنها هستم، میآید، به من سر میزند، شوهرم من که شب نمیآید، خیال میکند نمیفهمم، در صورتیکه با دوستدخترانش شب را سپری میکند.
بعد به شوهرش (پریا) میگوید: «با این پسر روابط جنسی خوبی داشتهام و...» سپس شوهرش (پریا) از زنش خواسته بود که عکس آن پسر را برایش بفرستد که این خانم به راحتی عکسهای دوستپسرش را برای شوهرش فرستاده و فکر کرده بود این شخص پریا است!
واقعاً اینها مواردی است که در دادگاهها داریم، این آقا علیه همسر خودش به اتهام رابطه نامشروع شکایت کرد و جالب است این خانم تا لحظه آخر نمیدانست از چه جایی این اتفاق افتاد، خانم در ابتدا منکر شد و بعد که اصالت تصاویر از طریق پلیس فتا تأیید شد.
این پروندهها ما را به سمت آسمانها و آن دنیا میبرد که در آن سرا چه میخواهد بگذرد؟ وقتی خداوند پرده اسرار را کنار میکشد و آدمها پی به چهره واقعی همدیگر میبرند چه اتفاقاتی میافتد و چه مسألی رخ میدهد؟
چیزی که با عنوان جرایم علیه اخلاق و عفت عمومی صورت میگیرد، خصوصیت فضای مجازی است البته نمیخواهم بگویم اشخاصی که اهل این کار هستند، هوشیار شوند، خیر، ولی این ایراد این فضا است، اشخاص همدیگر را نمیبینند، خصوصیت فضای مجازی پوشیده و گمنام بودن آن است، انسانها در فضای مجازی مانند فضای حقیقی به هم اعتماد و با هم درد و دل میکنند، عکسها و فیلمهایشان را میفرستند، غافل از اینکه بعداً تمامی این موضوعات میتواند علیه خودشان استفاده شود.
جرم دومی که در فضای مجازی بسیار رایج و شایع شناسایی شده بحث «هتک حیثیت و نشر اکاذیب» است، هتک حیثیت اشخاص در فضای مجازی از دو حالت بیشتر خارج نیست، به وسیله سامانههای رایانهای یا مخابراتی آن فیلم، صوت، تصویر و یا مطالبی که وجود دارد برای دیگران ارسال میشود، این نحوه ارسال فیلم، صوت، تصویر یا محتوای محتوایی ارسالی که باعث هتک حیثیت اشخاص میشود از دو حالت خارج نیست در حالت اول مطابق با ماده 744 قانون جرایم رایانهای، فیلم، صوت یا محتوا تحریف میشود، تغییر پیدا میکند بعد منتشر میشود یا اینکه این فیلم، محتوا یا تصویر واقعی است اما بدون رضایت اشخاص منتشر میشود.
در ماده 744 قانونگذار برای شخصی که صوت، تصویر یا محتوای دیگری را تحریف میکند یا شخصی که آن مطلب را ارسال میکند و نسبت به تحریف آگاهی دارد جرمانگاری کرده و حبس از سه ماه تا دو سال و جزای نقدی 5 تا 40 میلیون ریال درنظر گرفته است که البته مجازاتها را در لایحه تعزیرات جدید یک مقدار دستکاری کردیم، تغییراتی دادیم که بتواند با وضعیت فعلی جامعه ما تناسب داشته باشد.
این حالت در بحث هتک حیثیت خیلی روش متداولی نیست اما موضوعی که در بحث هتک حیثیتها و حرمتها بسیار شایع است این است که صوت، تصویر، فیلم خصوصی و خانوادگی و اسرار دیگران را بدون رضایت وی منتشر میکنند و یا همین فیلم، صوت یا اسرار را بدون رضایت شخص در دسترس دیگران قرار میدهند که در دسترس دیگران قرار دادن میتواند در حالت در معرض نمایش گماردن نیز باشد، یک فضایی را فراهم میکنند، سایتی را بارگذاری میکنند و اشخاص از این طریق به آن دسترسی پیدا میکنند.
اکنون در آماری که در جرایم ارتکابی در فضای خودمان درحال ارزیابی هستیم این جرم به عنوان دومین جرم در دستهبندی بعد از جرایم علیه اخلاق و عفت عمومی قرار میگیرد که این موضوع نیز زیاد اتفاق میافتد.
*افرادی که خودشان بزهدیدگیشان را فراهم میکنند
اکنون بحثی را در جرمشناسی با عنوان «بزهدیدگی» داریم یعنی افراد خودشان بزهدیدگی خودشان را فراهم میکنند که ما با عنوان بزهدیدگی بالقوه یا بزهدیدگی بالفعل از آن یاد میکنیم به طور مثال یک خانمی که ساعت 11 شب در یک جای خلوتی با یک وضعیت، آرایش و پوشش بد بیرون میآید، کنار خیابان میایستد، تاکسی سوار میشود، در صندلی جلو نیز مینشیند، بوی ادکلنش ماشین را پر کرده است و با راننده بگو بخند میکند، این فرد خود بزهدیدگی خودش را فراهم میکند که ما در جرمشناسی به آن بزهدیدگی بالقوه میگوییم.
در بزهدیدگی بالفعل که شخص عملاً خودش را عرضه میکنند، در فضای مجازی اعتقاد داریم اشخاص خودشان بزهدیدگی خودشان را فراهم میکنند، اکنون این بزدهدیدگی بالقوه عملاً در فضای مجازی اتفاق میافتد لذا اشخاصی که فکر میکنند خیلی روشنفکر هستند به طور مثال عکسی که در یک باشگاه ورزشی یا در سفر خارجی گرفتهاند را به نمایش قرار میدهند، شاید از نظر این اشخاص نمایش دادن عکس یک موضوع سادهای باشد اما وی چشم طمع یا هرزگی بسیاری از آدمهای دیگر را فراهم میکند،افراد به راحتی میتوانند با وی ارتباط برقرار کنند، قرار بگذارند و مسائل دیگر به راحتی اتفاق بیفتد.
در اینجا ما یک بحث پیشگیرانهای را پیشنهاد میکنیم و آن هم این است که بسیاری از این فیلمها، صوتها و تصاویر مربوط به بیاحتیاطیهایی است که خود اشخاص انجام میدهند و آن محتوا رد و بدل میشود و بر اثر بحث بیاحتیاطی خودشان در دسترس دیگران قرار میگیرد، در بخشی نیز فرد خودش این کار (انتشار محتوای شخصی) را انجام میدهند که بحثی نداریم، این اواخر پروندهای درباره فوتبالیست معروف بود که وی خودش برخی از فیلمها و تصاویرش را در دسترس گذاشته بود و بعد هم منتشر شده بود سپس خودش شاکی شده بود درصورتیکه خود این زمینه را فراهم کرد.
قاضی در بحث احراز عناصر متشکله جرم به این موضوع توجه دارد که افرادی که خودشان بزهدیدگیشان را فراهم میکنند و خودشان محتوا را در دسترس قرار میدهند نمیتوانند مدعی جرم نشر اکاذیب شوند، درست است که در جرم نشر اکاذیت بدون رضایت افراد این کار انجام میشود اما زمینه در اختیار قرار گرفتن و در دسترس قرار گرفتن به چه ترتیبی بوده است؟ اگر خود شخص این را فراهم کرد که دیگر نمیتواند مدعی جرم نشر اکاذیت شود.
این جرایم بیشتر مربوط به بازیگران معروف است و همه دوست دارند در زندگی خصوصیِ این دسته از اشخاص سرک بکشند و بدانند که آنها چه میپوشند، چه میخورند و ... وگرنه شاید در مورد اشخاص عادی جزئیات زندگی آنها خیلی برای افراد اهمیت نداشته باشد.
در ماده 746 قانون مجازات اسلامی آمده است: «هرکس به قصد اضرار به غیر یا تشویش اذهان عمومی یا مقامات رسمی مطالبی که کذب است را به قصد ضربه زدن فرد و با اهدافی که با صورت سوءنیت ترغیب کند، انتشار دهد و سبب ضربه مادی و معنوی به دیگری را فراهم کند، میتواند با عنوان «مفتری» یا عنوان نشر اکاذیت مورد تعقیب قرار بگیرد.
اکنون شاهد مطالب و موضوعات زیادی هستیم که سلب حیثت اشخاص را فراهم میکند به طور مثال مدتی پیش شخصی در فضای مجازی از خانم دیگری بدش آمده و با وی مشکل پیدا کرده بود، در فضای مجازی برای او حساب کاربری درست کرد، عکس آن شخص را داشت، بعد تبلیغ کرد که این خانم شخص فاسدی است، سپس بسیاری افراد به آن خانم زنگ میزدند و مزاحمش میشدند، این خانم دیوانه شده بود چون وقت و بیوقت به او پیام میدادند، زنگ میزدند و در شبکهها حرفهای عجیب و غریب راجع به او میزنند این خانم هاج و واج مانده بود که چه شده است.
این خانم شکایت کرد و گفت نمیدانم چه کسی در حال بازی با آبروی است، زمانیکه ما ردیابیهای جدیتر را انجام دادیم متوجه شدیم برای آن شخص یک حساب کاربری و یک اکانت دیگری در یکی از شبکههای مجازی باز شده و سوء استفاده میشود.