بعد از پاسخ رییس انجمن فوتبال روی میز در مورد نحوه سفر ملی پوشان این رشته به هامبورگ، ملیپوشان این رشته زوایای پنهانی از این سفر را بیان کردند.
به گزارش تجارت آنلاین از ایسنا، به نظر میرسد سفر تیم ملی فوتبال روی میز ایران به رقابتهای جهانی هامبورگ آلمان زوایای پنهان زیادی دارد. بعد از منتشر شدن عکس و خبرهای این سفر از سوی ملیپوشان فوتبال روی میز و توضیح رییس انجمن فوتبال روی میز، چند تن از ملیپوشان از جزئیات این سفر صحبت کردند.
این سفر ۸ روز و ۷ شب به طول انجامیده است. به گفته هفت، هشت نفر از ملیپوشان زمانی که آنها به هامبورگ میرسند مسئول همراه آنها (غریب لو، رئیس انجمن فوتبال روی میز) پانسیون رزرو شده را نمیپسندد و ملیپوشان را تا نیمههای صبح در ایستگاه اتوبوس منتظر نگه می دارد تا برای آنها یک "هاستل" مهیا کند. بعد از آن غریب لو "هاستل" را رزرو میکند و به آنها میگوید که تا 8 شب این "هاستل" رزرو ماست، اما شب دوم بعد از این که ورزشکاران از رقابتها باز می گردند، از سوی مسئولان "هاستل" اجازه ورود به اتاقها به آنها داده نمیشود و به آنها گفته میشود، رزرو یک شب بوده است. این اتفاق دو شب دیگر نیز تکرار میشود تا این که در شب چهارم مسئولان آن "هاستل" در هامبورگ وسایل ملیپوشان را به داخل انبار منتقل کرده و اجازه ورود به اتاق را به آنها ندادند.
بعد از آن ورزشکاران یک شب را در لابی هتل تا نیمههای صبح میگذرانند تا "غریب لو" محل اقامتی را برای آنها فراهم کند که در نهایت موفق به پیدا کردن یک مسجد میشود. ملیپوشان صبح آن روز باید در فینال رقابتها حاضر میشدند، آنها را مجاب میکنند که سه، چهار ساعت باقی مانده تا صبح را در همان مسجد استراحت کنند. بعد از به اتمام رسیدن فینال این رقابتها، غریب لو از ورزشکاران میخواهد که هزینه اقامت برای هتل را پرداخت کنند تا برای آنها هتلی را مهیا کند. آنها نیز به دلیل نداشتن پول کافی قبول کردند که سه روز پایانی را در همان مسجد ساکن شوند. در نتیجه زنان و مردان ملیپوش سه شب را در همان مسجد به سر می برند و بعد به ایران بر می گردند.
عماد عزیزی، کاپیتان تیم ملی فوتبال روی میز درباره این سفر به ایسنا، گفت: من به دلیل داشتن سهمیه به خاطر موفقیت در جام جهانی بدون هزینه به این مسابقات اعزام شدم. در هر سفری مشکلاتی هم پیش میآید. ما بعد از این که به هامبورگ رسیدیم تا ساعت دو یا سه صبح در ایستگاه اتوبوس منتظر پیدا شدن یک هتل بودیم. بعد از آن دو، سه روز را در "هاستل" سپری کردیم. یک شب بیرون از "هاستل" به سر بردیم و سه شب آخر را نیز در مسجد سپری کردیم.
مریم پارسا، نایب رییس فوتبال روی میز مشهد و کاپیتان تیم ملی نیز در اینباره به ایسنا گفت: همه کارهای اعزام را خودمان انجام دادیم. حتی یک روز باقی مانده به اعزام و دو روز مانده به مسابقات خود به دنبال بلیت رفت بودیم و بلیت یک میلیون و ۱۰۰ هزار تومانی را شب آخر با مبلغ دو میلیون و ۳۵۰ هزار تومان خریدیم. به آن جا که رسیدیم حدود ۹ ساعت در ایستگاه اتوبوس منتظر پیدا شدن هتل بودیم. بعد از آن نیز غریب لو تنها برای یک شب هتل رزرو کرد و شب اول هزینه تمامی شبها را پرداخت نکرد. با سختی سه شب را در هتل سپری کردیم. اتاقها نیز هشت تخته بود مثل سربازخانه. در نهایت شب آخر ما را بیرون کردند حتی دو مامور ایستاده بودند که ما مشکلی برای آنها ایجاد نکنیم. آن شب را تا پنج صبح در لابی هتل به سر بردیم که در عکس نیز مشخص است که آرم "هاستل" بر روی عکس هست. بعد از آن به مسجد رفتیم و به ما گفته شد اگر می خواهید هزینه بدهید تا برایتان هتل بگیریم. ما قبول کردیم که در مسجد بمانیم. شرایط را من اصلا نمی پسندیدم. آقایان اصلا رعایت نمیکردند و با لباسهای راحتی رفت و آمد میکردند. ما نیز مجبور بودیم با مانتو، شلوار و مقنعه شب را به صبح برسانیم و روز بعد به سالن برویم و مسابقه بدهیم. در نهایت با گزارشهایی که به وزارت ورزش و جوانان داده شد سرکنسولگری ما را در مسجد پیدا کرد. به دنبال ما آمدند، در همان مسجد غریب لو گزارشی برای کنسولگری نوشت که ما را از هتل بیرون کردند، پنج هزار دلارش گم شده است و خیلی موارد دیگر.
وی همچنین گفت: من میخواهم از مسئولان بپرسم که آیا غریب لو تحمل داشت که خانم و دختر خود را نیز با آن شرایطی که ما داشتیم شب را صبح کنند؟ ما تاکنون صبر کردهایم که شاید رییس انجمنهای ورزشی ترتیب اثر دهند، ولی متاسفانه این اتفاق ممکن نشد. حتی نتیجه اعلام شده از سوی مسئولان درست نبود. ورزشکاران ما در سید دو رقابت کردند و در سید دو قهرمان این رقابتها شدند. ما قبلا در سید یک رقابت می کردیم، اما به دلیل حاضر نشدن در دو جام جهانی در زمان ریاست غریب لو، به سید دو رسیدیم.
شکیبا زیدی، ملیپوش فوتبال روی میز نیز در این باره به ایسنا گفت: مسئولان که جوابی ندادند. ما باید به خانوادههای خود جواب بدهیم. ما شب اول چندین ساعت در ایستگاه اتوبوس منتظر بودیم تا هتل مهیا شود. باید قبل از رفتن به هامبورگ برای ما هتل فراهم میشد نه این که ما ساعتها زیر باران با استرس زیاد از ترس آمدن پلیس امنیت منتظر بمانیم. از ما دختران شش میلیون تومان گرفته بودند و باید رفاه ما را تامین میکردند، اما اصلا این شرایط وجود نداشت. ما یک شب را در لابی هتل به سر بردیم. ما در کنار بار خوابیده بودیم و شیفت می گذاشتیم. یکی، دو نفر حواسشان بود تا سایر دختران بخوابند و مشکلی برایمان پیش نیاید. در سرما کف زمین خوابیدیم و منتظر جور شدن هتل بودیم. حتی دوباره از ما پول درخواست کردند تا برای ما هتل بگیرند. یک دختر پانزده ساله که ۵۰۰ هزار تومان برای خرجی از خانواده گرفته است، در هامبورگ پول از کجا بیاورد؟ ما شش میلیون پرداخته بودیم که به این سفر برویم.
مسجد همانند یک خانهای دوبلکس بود که آقایان که می ایستادند ما را می دیدند و در مسجد آرامش نداشتیم. ما حتی وقتی از هامبورگ برگشتیم از آنها دوستانه خواستیم که پول را به ما برگردانند، اما مسئول مربوطه حاضر نشد که از اتاقش بیرون بیاید و پاسخگوی ما باشد.