این روزها قربانی شدن آتنای ۶ ساله، احساسات عمومی بسیاری از مردم را جریحهدار کرد و انتظار اجرای سریعتر عدالت را بالا برد اما در سالهای اخیر، هستند پروندههای جنایتهای دردآور، تجاوزهای خشن و قتلهای سریالی که مجرمان آن هنوز طعم مجازات را نچشیدهاند.
به گزارش تجارت آنلاین از تسنیم، تجاوز و قتل دختر 7 ساله پارسآبادی به قدری تکان دهنده بود که نه تنها دل خانواده و همشهریانش بلکه دل تمام مردم ایران را به درد آورد؛ جنایتی دلخراش که پیچیده شدن خبر آن در فضای مجازی و رسانههای رسمی، موجی از احساسات مردمی را به دنبال داشت تاجایی که با روشن شدن ابعاد مختلف این جنایت هولناک و مشخص شدن هویت متجاوز و قاتل آتنا اصلانی، اهالی پارس آباد در مقابل منزل قاتل تجمع کردند. این جنایت به قدری احساسات جامعه را تحت تاثیر خود قرار داد که موضوع تشدید برخورد با قاتلین و متجاوزین به عنف به اصلیترین موضوع روز کشور در حوزه اجتماعی بدل و اجرای سریع مجازات این جنایتکار تبدیل به یک مطالبه عمومی شد و دادستان مربوطه نیز با توجه به این مطالبه، قول پیگیری خارج از نوبت این پرونده را صادر کرد.
اما نگاهی به پروندههای جنایی چند سال اخیر نشان میدهد، هستند پروندههای مشابه پرونده آتنا 7 ساله که حتی علی رغم دلخراش بودن و بزرگتر بودن ابعاد آنها، بعد از چند سال هنوز به نتیجه نرسیده و با وجود دستگیری متهمین آنها از سوی پلیس آگاهی، یا صدور احکام آنها به درازا کشیده و یا اجرای حکمشان؛ ولی فصل مشترک همه این پروندهها آن است که قاتلین و متجاوزین زنان و دختران، طعم مجازات جنایاتی که مرتکب شدهاند را نچشیدهاند.
*پرونده اول: تجاوز به 40 دختر و زن شوهردار در پوشش پستچی
اول تیرماه سال 91 خانم جوانی با مراجعه به کلانتری 110 شهدا اعلام کرد که مرد جوانی در حالی که مرا مورد تهدید به آزار قرار داده بود، با تهدید چاقو اقدام به سرقت گردنبندم در داخل آسانسور مجتمع مسکونی محل سکونتم واقع در میدان شهید محلاتی کرد. با تشکیل پرونده مقدماتی و به دستور قاضی ملاتبار، بازپرس شعبه هشتم دادسرای ناحیه 21 تهران، پرونده جهت رسیدگی در اختیار اداره شانزدهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت. در جریان انجام تحقیقات بدوی، مشخص شد موارد مشابه دیگری سرقت و اذیت و آزار زنان به همین شیوه و شگرد و تحت عنوان مأمور پست رخ داده که کارآگاهان اداره شانزدهم با بررسی شکایتهای مشابه موفق به شناسایی تعداد دیگری از شکات شدند که متهم به بهانه تحویل دادن بسته پستی و با مراجعه به مجتمعهای مسکونی دارای آسانسور، به شیوه مشابه اقدام به سرقت طلا و جواهرات و تلاش برای آزار و اذیت آنها کرده بود. حتی یکی از زنانی که به همین شیوه و شگرد قربانی این فرد شیطان صفت شده بود عنوان میکند که پیش از اینکه وی قربانی این جوان شیطانی شود «گویا یک بار در شهر ری دستگیر شده اما با وثیقه 10 میلیون تومانی آزاد شده بود.»
قربانیان این مرد شیطان صفت میگویند او حدودا 25 ساله، قد بلند (حدودا 180 سانتی متر)، چشم و ابرو مشکی و با لباسهای اسپرت بوده که با یک دستگاه موتورسیکلت طرح هوندا 125 مشکی سراغ قربانیانش میرفته و آنها را مورد سرقت و اذیت و آزار قرار میداده است.
سرانجام با انجام اقدامات گسترده پلیسی مخفیگاه متهم پرونده به نام «ایمان» در یکی از روستاهای شهرستان صومعه سرا مورد شناسایی قرار گرفت و کاراگاهان اداره شانزدهم در ساعت 22 روز نهم دیماه سال 92 وی را طی یک درگیری دستگیر و به اداره شانزدهم پلیس آگاهی تهران بزرگ منتقل کردند.
پس از دستگیری این فرد در مخفیگاهش، پرونده در دستگاه قضایی مورد بررسی قرار گرفت و وی با کیفرخواست صادره به دلیل ارتکاب اعمال منافی عفت، تعرض و تجاوز به 40 دختر و زن شوهردار، در دادگاه حاضر شد و سرانجام دادستان تهران اعلام کرد: دادگاه طی ماده 286 قانون مجازات اسلامی مصوب 1392 نامبرده را مفسد فی الارض تشخیص داد و به اعدام در ملاءعام محکوم کرد.
اما علیرغم حکم صادره و اعلام آن از سوی دادستان تهران، هنوز حکم این متجاوز که 40 زن و دختر را قربانی مطامع شیطانی خود کرده بود، اجرا نشده است.
*پرونده دوم: شکارچی شیطان صفت با پژو نقرهای؛ مردی که به 8 دختر بچه 7 تا 13 ساله تجاوز کرد
پاییز 92 اخباری مبنی بر ربودن و تجاوز به چند دختربچه مدرسهای در منطقه یوسفآباد تهران، منتشر شد؛ خبری که در آن عنوان شده بود یک راننده پژو نقرهای رنگ، با جا زدن خود به عنوان جایگزین راننده سرویس مدرسه، قربانیانش را سوار بر خودرو کرده و در حوالی شهرک والفجر، پس از سرقت طلا و جواهرات دختربچهها، آنها را قربانی نیات شوم خود میکرد.
به دنبال این جنایت، پلیس آگاهی تهران موضوع را تحت پیگیری قرار داد و سرانجام پس از بازداشت چند مظنون، موفق شد مرد 25 سالهای را دستگیر کند که محل کارش در یکی از ارگانهای دولتی در شمال خیابان امیرآباد و در نزدیکی محل این جنایات بود. با دستگیری این مرد 25 ساله که 6 سال از ازدواجش میگذشت، رسیدگی به پرونده این جنایت وارد فاز تازهای شد و سرانجام این مرد شیطان صفت در بازجوییهای پلیسی، به تجاوز و اذیت و آزار تعدادی دختربچه 7 تا 13 ساله اعتراف کرد.
او در اظهاراتش عنوان کرده بود که نخستین جنایت خود را بدون هیچ برنامهریزی قبلی و در حالی که از کنار یک دختر بچه عبور میکرده انجام داده و دختربچه مظلوم را با همین شیوه و شگرد قربانی خواست شیطانی خود کرده بود و بعد از آن به کرات، این عمل شیطانی را تکرار کرده است.
پس از دستگیری وی و اعترافاتش، پلیس آگاهی تهران بزرگ با انتشار تصویر وی از مردم خواست تا در صورت هرگونه شکایت، به پلیس آگاهی مراجعه کنند. سرانجام با مراجعه چند شاکی دیگر، تحقیقات ابتدایی تکمیل شد و پرونده این جنایت هولناک در اختیار قاضی شعبه 113 دادگاه کیفری استان تهران قرار گرفت؛ در کیفر خواست صادره سرقت، آدمربایی و تجاوز به عنف از جمله اتهامات مطرح شده برای راننده شیطانی پژو نقرهای عنوان شده بود و گرچه این جنایتکار در جلسه رسیدگی به اتهاماتش در دادگاه عنوان کرد که عترافات قبلیاش را قبول ندارد و بیگناه است ولی نهایتاً دادگاه با توجه به ادله موجود در پرونده، اظهارات شاکیان و شناسایی وی توسط دختربچههای قربانی شده در این جنایت، «ابوالفضل» را مجرم تشخیص داد و وی به اتهام تجاوز به عنف به چهار مرتبه اعدام محکوم شد.
البته بنا به گفته این جانی شیطان صفت، چند بار وی در شکار طعمههایش ناکام مانده بود ولی یکی از دختربچههایی که قربانی او شده بود در تشریح ماوقع گفته بود: «ساعت هفت صبح روز حادثه از خانه بیرون آمدم و منتظر سرویس مدرسه بودم که خودرو پژو 405 نقرهایرنگی به من نزدیک شد و رانندهاش گفت سرویس مدرسه است. من نیز به تصور اینکه سرویس مدرسه عوض شده، در صندلی عقب ماشین نشستم اما راننده بهجای حرکت به سمت مدرسه، به طرف خیابان مرزداران حرکت کرد و در خیابانی خلوت مرا مورد آزار و اذیت قرار داد و پس از آن، با سیلی محکمی که به صورتم زد مرا در خیابان پیاده کرد و از محل دور شد.»
مجازات این شکارچی دختربچههای مدرسهای نیز علیرغم صدور حکم و گذشت نزدیک به 4 سال از دستگیری وی، هنوز اجرایی نشده است.
*پرونده سوم: قتل سریالی و فجیع زنان رشتی؛ قاتلی که پس از تجاوز، قربانیانش را مُثله میکرد
سال گذشته بود که مفقود شدن 4 زن در فاصله زمانی کم و در یک محدوده جغرافیایی خاص در رشت، باعث شد تا کارآگاهان پلیس آگاهی با پروندهای مواجه شوند که در ابتدا تصور نمیشد دامنهاش به سالهای قبل تر هم برسد؛ پروندهای که در آن تعدادی زن مفقود شده و همگی طلا و جواهرات قابل توجهی همراه خود داشتند.
با ورود پلیس آگاهی و کارآگاهان به ماجرای این پرونده و پیگیری سرنخهای موجود مشخص شد که مفقود شدن این زنان در ارتباط با یکدیگر بوده و مفقود شدن این 4 زن به یک نفر ختم میشود؛ مردی با یک خودروی پراید سفید که همه این زنان آخرین بار سوار خودروی وی شده بودند و پس از آن دیگری خبری از هیچ کدام نبود.
پس از شروع تحقیقات پلیسی، کارآگاهان اطمینان یافتند که این 4 زن به قتل رسیدهاند ولی نتوانستند نشانی از محل اجسادشان بیابند؛ همچنین با توجه به محل خاصی که این زنان از آنجا ربوده شده بودند، پیگیری سرنخ از ماجرا و ارتباط آنها با این مرد، کار را با مشکلاتی مواجه کرده بود اما با به دست آمدن شواهد و قرائنی، برای ماموران پلیس مسجل شد که آنها تنها با قاتل 4 زن طرف نیستند بلکه ردپای قاتل این 4 زن در پرونده گم شدن چند زن دیگر در سالهای قبل نیز به چشم میخورد.
سرانجام پلیس توانست با بهرهگیری از تصاویر دوربینهای مداربسته و ردیابی مخابراتی، لیستی از مظنونان را به دست آورد که پس از بررسی افراد این لیست، فردی که پیش از این به عنوان آشپز در بندرعباس و پس از آن تحت عنوان مسافرکش در رشت مشغول به کار بود به عنوان مظنون اصلی شناسایی و دستگیر شد.
بعد از دستگیری، وی اعتراف کرد که در برخی از موارد با همکاری همسر صیغهای خود، اقدام به سوار کردن زنان کرده بود و این جنایتها را با انگیزه مالی انجام داده است. او درباره چگونگی مخفی کردن اجساد قربانیان خود نیز گفته بود: علت اینکه اجساد زنان پیدا نشده به این دلیل بود که جز اجساد دو زن که در انباری خانه پدریام دفن کردم بقیه را به جنگل برده و پس از قتل و سرقت طلا ،پول و دارو ندارشان با توجه به اینکه مدت زیادی آشپز بودم و به راحتی گوشت را تکه تکه میکردم بدون وحشت و واهمه اجساد زنان را تکه تکه کرده و آنها را در جاهای پرت جنگل میانداختم تا خوراک حیوانات شوند و خیالم راحت بود هیچ وقت گرفتار نمیشوم.
او در خصوص چرایی وقفه 8 ساله در قتلها و جنایتهای سریالیاش نیز عنوان کرده بود: من در سال 87 یک زن را به قتل رساندم و سال بعد نیز 2 زن دیگر را به قتل رساندم، به دلیل اینکه احتمال میدادم شناسایی شوم تا سال 95 مرتکب قتلی نشدم اما در سال 95 دوباره قتل های زنجیره ای خود را از سرگرفتم و چهار زن 57 تا 60 ساله را در سال 95 به قتل رساندم.
*پرونده چهارم: ستایش؛ دختری افغانستانی که طعمه هوسرانی پسرهمسایه شد
شاید بتوان قتل دختربچه شش ساله افغانستانی در خیرآباد ورامین را پرحاشیهترین قتل سالهای اخیر در کشور دانست؛ دختربچهای که اواخر فروردین ماه 95 مفقود شد و پس از ورود پلیس به موضوع فقدان وی، مشخص شد که این دختربچه 6 ساله توسط پسر 17 ساله همسایه ربوده شده و پس از تجاوز به وی، او را به قتل رسانده و جسدش را با اسید سوزانده است.
از یک سو قتل فجیع این دختربچه 6 ساله و از سوی دیگر تابعیت افغانستانی وی باعث شد تا قتل این دختربچه معصوم، بازتاب گستردهای در شبکههای اجتماعی داشت و احساسات و عواطف عمومی را به شدت جریحه دار کرد ولی علیرغم رسانهای شدن این پرونده و مطالبه عمومی مبنی بر سرعت بخشیدن به اجرای حکم قاتل ستایش، هنوز این پرونده به مرحله اجرای حکم نرسیده است.
به گزارش تسنیم، به هرحال اوج گرفتن عواطف عمومی و جریحه دار شدن احساسات مردم با قتل دلخراش آتنا، سطح انتظارات از قوه قضائیه را بالاتر برده و گرچه روز گذشته رئیس قوه قضائیه دستور رسیدگی فوری درباره این پرونده را صادر کرد ولی طولانی شدن رسیدگی به پرونده های خشن و دلخراشی همچون آنچه در بالا عنوان شد، این سوال را به ذهن متبادر می کند که اطاله دادرسی پرونده های اینچنینی، از یک سو تاثیر احکام صادره در مجازات مجرمان به منظور التیام بخشیدن احساسات عمومی را کم رنگ نمی کند و از سوی دیگر از میزان بازدارندگی مجازات صادره نمی کاهد؟
لذا امید است دستور صریح آیت الله آملی لاریجانی برای رسیدگی سریع به این پرونده، مشمول پرونده های دلخراش اخیر شود که هنوز به سرانجام نرسیده یا به اجرای حکم نرسیدهاند.