نسرین هزاره مقدم: طرح کارورزی یا «کارانه اشتغال جوانان» طرحی است که اقشار مختلف را به انتقاد واداشتهاست. کارگران، چه شاغل و چه بیکار، با این طرح مخالفند و آن را در تقابل با منافع شغلی خود میدانند؛ اصل داستان اینجاست که تامین نیروی کار ارزان، کارفرمایان را به بیگاریکِشی از نیروی کار عادت میدهد؛ براساس قاعده کلی، با این دست طرحها، دیگر کارگران مجالی برای چانهزنی مُزدی نخواهند داشت و مجبور خواهند بود که به هر مقدار دستمزد، هرچند ناچیز تن دردهند؛ چرا که کارگرِ ارزان همه جا در دسترس است.
علی خدایی فعال صنفی کارگری مانند همه فعالان صنفی کارگری، منتقد طرح کارورزی است او میگوید: دولت باید اجرای برنامههای مهارت آموزی را از محیط کار به محیط تحصیل و آموزش منتقل کند تا امکان سوءاستفاده از نیروکار به کمترین سطح خود برسد.
خدایی عقیده دارد: برخلاف گفتمان تازه رواج یافتهای که تلاش دارد به جامعه القا کند که نیروی کار به دو دسته بیکاران و کارگران تقسیم شده و تضاد منافع آنها را در مقابل هم قرار دادهاست، جامعه کارگری ایران از بیکاران و شاغلانی تشکیل شده که تحت شرایط نامناسب اقتصادی، امنیت معاش آنها به یکاندازه متزلزل و شکننده است. به مدد قراردادهای موقت کار اکنون سالهاست که هیچ کارگری نمیتواند برای خود آینده شغلی ۳۰ ساله متصور شود، مرز میان کارگران شاغل و نمایندگان صنفی آنها با بیکاران به اندازه یک تار مو باریک و شکننده است، قراردادهای کار در بهترین حالت برای یک سال تمدید میشوند بنابراین در چنین شرایطی تمامی کارگران شاغل و بیکار توقع و انتظار مشترکی از نمایندگان صنفی خود دارند.
*بیکاران هم از کاج ناراضیند
در این میان بیکاران نیز شاکیند؛ چه بیکارانی که صاحب مدرک دانشگاهیند و چه بیکارانی که تحصیلات عالیه ندارند. اشتغال اگر قرار باشد نتواند، حداقلهای زندگی را تامین کند و امکان گذراندن معیشت خانوار حتی دو نفره را پس از ۱۶ سال درس خواندن، با هشت ساعت کار در روز فراهم نکند، بهتر است از واژه دیگری به جای شغل استفاده کرد؛ اگرچه مسئولان مدعیند که کاج، کارورزی و مهارت آموزی است؛ اما بحث اینجاست که مهارت آموزی پس از حداقل ۱۶ سال تحصیل و آموزش، آن هم بدون هیچ تضمینی برای استخدام و اشتغال پایدار، چه دستاورد مثبتی میتواند داشته باشد. بایستی در نظر داشت که معنای مدرن ِ آموزش در جهان امروز، مهارت آموزی و آمادگی برای ورود به عرصه کار و اجتماع است؛ اگر فارغ التحصیلان هیچ مهارتی ندارند و نیازمند دو سال مهارت آموزی هستند، پس فلسفه این همه دانشگاه و موسسات انتفاعی و غیرانتفاعیِ آموزش عالی که مثل قارچ همه جا سر از خاک بیرون آوردهاند، چیست؟
بیکاری البته پدیده پنهانی نیست و کسی هم سعی در انکارِ این معضل ندارد؛ به گفته ربیعی، وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی نرخ بیکاری تحصیلکردههای دانشگاهی در بعضی از شهرهای کشور به ۴۰ درصد هم میرسد. در آمار دیگری، سال ۹۴ از قول علی لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی نرخ بیکاری فارغ التحصیلان دانشگاهی، ۴۲ درصد اعلام شده است.
*کاج نوک پیکان انتقادات فعالان صنفی دانشجویی است
حال، باز کردن قفل بیکاری فارغالتحصیلان دانشگاهها با کلیدِ طرح کاج، نوکِ پیکانِ انتقادات فعالان صنفی دانشجویی قرار گرفتهاست. فعالان صنفی دانشجویی با نگرانی از آینده شغلی خود بر این باورند که ارزان سازی نیروی کار به دست دولت و حاکمیت، نه تنها با قانون اساسی در تضاد است و مخالف همه اهدافِ بالادستی در بخش اقتصاد است، بلکه در آیندهای نه چندان دور، بخش عظیمی از طبقه متوسط کشور را به بخشی از بدنهٔ طبقه آسیب پذیر و زیر خط فقر بدل خواهد کرد؛ چرا که امکان محدودِ زندگیِ بالاتر از خط فقر از طریق تحصیلات دانشگاهی را از فارغالتحصیلان، سلب میکند.
پویا جانیپور، فعال صنفی دانشگاه علم و صنعت در مورد طرح کارورزی میگوید: وقتی که برای اولینبار زمزمههای طرح «کاج» شنیده شد، بسیاری با این استدلال که این طرح میتواند دانشجویان را به نیروهایی با توان تئوریک و عملی همزمان تبدیل کند سر ذوق آمدند؛ اما برای درک بهتر باید کمی در زمان به عقب رفت. در حاشیه اجلاس داووس در سال ۲۰۱۴ در آغاز مذاکرات هستهای مدیر سابق شرکت توتال فرانسه از پیشنهادات جذاب دولت ایران خبر داد. کمی بعد از این جریان، اصلاحیه قانون کار به مجلس ارائه شد (که با مقاومت نیروهای کارگری به عقب رانده شد) و اصلاحیه قانون تأمین اجتماعی بار دیگر مطرح و پس از آن زمزمههای طرح کارورزی مطرح شد و این چیزی نیست جز سه ضلع طلایی ارزانسازی نیروی کار: «نبود قانون حمایتی، کاهش بیمههای تأمین اجتماعی و نیروی کار ارزان». در تیر ماه، ثبتنام طرح کارورزی آغاز شد و این در حالی است که تلاش برای جذب سرمایهگذار خارجی، دعواهای اقتصادی درونحکومتی و گسترش مناطق آزاد تجاری از همیشه بیشتر شده است. موارد بالا در کنار قراردادیبودن اکثریت کارگران ایران و نبود تشکلهای حمایتی مستقل نشانهای جز «ارزانسازی نیروی کار» برای سرمایهگذاران داخلی و خارجی ندارد.
مهرداد داودی، فعال صنفی دانشگاه شریف نیز در ارتباط با این طرح میگوید: این طرح به عینه از قوانین مصوب حوزه کار و قوانین حمایتی عدول میکند، در ماده ۷۱ قانون برنامه ششم توسعه اثری از کارکشیدن با یک سوم حداقل دستمزد از افراد، تحت عنوان کارورزی دیده نمیشود. این طرح میتواند منجر به فرهنگ بیگاری در جامعه شود، کار بیجیره و مواجب، و انداختن بار بر روی افراد که شما مهارت یا عرضه نداشتید به همین دلیل کار پیدا نکردید.
*آیا ارزان سازی نیروی کار متوقف خواهد شد؟
آنطور كه ايلنا گزارش داده این روزها علاوه بر رسانهها و فضای مطبوعاتی، در فضای مجازی نیز دانشجویان و فارغالتحصیلان دانشگاهها، با ایجاد گروهها و کمپینهایی در حال نشان دادن اعتراض خود به این دست طرحهای اشتغالزایی هستند. با اوجگیری اعتراضات به طرح کاج، باید منتظر واکنشها و اتفاقاتی بود که بیتردید رخ خواهد داد؛ مشخص نیست که آیا این صداهای اعتراضیِ متحد، قادر خواهند بود اشتغالزایی به قیمت ارزان سازی نیروی کار را متوقف کنند یا نه. مسئولان اگر اطرافِ خود را بپایند، این صدا از همه جا به گوش میرسد؛ دانشجویان همصدا با کارگران فریاد میزنند: ما را بیش از این، به زیر خطِ فقر هل ندهید.