بلومبرگ
اگر همانطور که نظرسنجيها نشان ميدهد، «آنگلا مرکل» در انتخابات پيش رو بار ديگر به عنوان صدر اعظم آلمان انتخاب شود، لازم است تصور ذهني کشورش درباره جايگاهي که در اتحاديه اروپا و جهان دارد را گسترش دهد. اين وسوسه بعد از پيروزي در يک دوره طولاني رقابتهاي انتحاباتي، معادلات را دستنخورده نگه ميدارد و همچنان به رايدهندگان آنچه را که خواستارش هستند، ميدهد. مشکل اين است که آنچه براي آلمان و شهروندانش اهميت دارد، دقيقا همان چيزي نيست که براي تماميکشورهاي ديگر اروپايي نيز ضروري باشد. آلمانيها خواستار رفاه و ثبات هستند و هر دوي آنها را نيز دارند ولي مدل آلمان، همراه با استحکام اقتصادي نظام واحد پولي اروپا، لزوما براي ساير کشورهاي عضو اتحاديه اروپا نيز کارساز نخواهد بود. در وضعيت مناسب اقتصادي آلمان هيچ ترديدي وجود ندارد. اقتصاد اين کشور، بزرگترين اقتصاد در اروپا است و به خوبي از پس دوره رکود برآمده است. صادرات اين کشور نيز شاهد افزايش بوده و بودجه دولت هم مازاد است. اما در يک منطقه واحد پولي، موفقيت چشمگير و قابل توجه يک کشور ميتواند به معضلي براي ساير کشورها تبديل شود. اگر انتظار داشته باشيم که اين کشورها الگوي اقتصادي آلمان را در تماميجنبهها از جمله اصلاح بازار کار و سياست مالي تقليد کند، بايد قبول کنيم که انجام اين امر، کار آساني نخواهد بود و در عين حال، تفاوتهاي رقابتي را نيز نميتوان از طريق اصلاح ارز تنظيم کرد.به عنوان نتيجه، به فرجام رسيدن سياست اقتصادي اتحاديه اروپا مستلزم آن است که آلمان برخي دشوارهاي ناشي از بار تعديل را تحمل کند. شايد به يادآوردن منافع کلاني که يورو براي اقتصاد صادرات- محور آلمان به ارمغان آورده است، تحمل اين دوره گذار را تا حدي آسان تر کند. همگرايي نزديکتر و انتقال مالياتي بيشتر، بخشي از پاسخ بالقوه رايدهندگان خواهد بود. با همه اينها بايد تنها چند روز ديگر منتظر بمانيم و ببينيم که شهروندان آلماني در خصوص نحوه مديريت اقتصادي کشورشان چه تصميمياتخاذ خواهند کرد.