مسعود یوسفی
روزنامه نگار
بحران ها و تنش های پی در پی این روزهای کشور برای هر آدم عاقل و بالغی این پرسش را پیش می آورد که: « مسئله ایران چیست؟». یک بررسی کلی در این خصوص ما را به این نتیجه می رساند که چون ایران به لحاظ منابع خدادادی مادی و سرزمینی یک کشور غنی به حساب می آید و در صورت استفاده صحیح و اصولی از این منابع و به کارگیری تکنولوژی لازم، نه تنها در همه زمینه ها به خودکفایی لازم می رسد بلکه قادر خواهد بود بازارهای منطقه ای و حتی بسیاری بازارهای جهانی را پوشش بدهد و همین امر باعث خواهد شد تا سهم قدرت های برتر اقتصادی دنیا چه منطقه ای و چه فرامنطقه ای کاهش پیدا کند، به همین منظور این قدرت ها از دیرباز در صدد برآمده اند تا با ایجاد انواع بحران ها و تنش های ساختگی ایران و مردم آن را با گرفتاری های ریز و درشت اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی مواجه سازند و از این راه اقتصاد و صنعت کشور با از رمق انداخته و به خود وابسته سازند تا نه تنها نقشی در تامین کالاهای داخلی خود نداشته باشیم، بلکه بازارهای منطقه ای را هم به نفع همین قدرت ها از دست بدهیم. برهمین اساس است که با وقوع انقلاب اسلامی که می رفت با شعار خودکفایی اقتصادی و با استفاده از نیروی انسانی جوان و پرشور تازه از بند استبداد رسته و با تکیه بر منابع و معادن سرشار و گوناگون، جایگاه درخور توجهی در تجارت و اقتصاد جهان برای خود دست و پا کند، ابتدا کشورمان را با یک جنگ 8 ساله با کشور همسایه و پس از آن با انواع حوادث تروریستی و توطئه های اقتصادی و فرهنگی درگیر ساختند واجازه ندادند که منویات و آرمان های انقلاب پا بگیرد تا جایی که امروزه کشور برای تامین کالاهای اساسی و اولیه مردم با زحمت و گرفتاری های بسیار روبرو است و وضعیت به گونه ای پیش رفته است که انواع طرح های ریز و درشت توسعه کشور به طور کامل قابلیت اجرایی پیدا نمی کند. تداوم چنین وضعی به ایجاد رانت و واسطه بازی و در نهایت انحصار یک عده انجامیده است و از این رهگذر انواع اختلاس و ارتشاء و فساد بنیان ها و پایه های اقتصادی کشور را با تهدید جدی مواجه ساخته است. به موازات این وضعیت، کلیت کشور به بازاری برای مصرف کالاهای سایر کشورها و به خصوص کشور چین تبدیل شده است، به طوری که سهم تولیدکنندگان داخلی در این بازار چندان که باید نیست و بسیاری از شرکت ها و کارگاه ها و بنگاه های اقتصادی داخل کشور کم و بیش در حال ورشکستگی هستند. واقع نمایی های سطور فوق را نبایستی با سیاه نمایی یکی دانست و در عین حال نمی توان و نباید که ناامید بود. اگر مسئولان و متولیان و سیاست ورزان ارشد نظام واقعا اراده کنند و از سر دلسوزی به منافع ملی بیندیشند هنوز هم فرصت برای جبران باقی است. کوتاه ترین راه برای جبران وضعیت فعلی کشور تنش زدایی داخلی و خارجی و کنار گذاشتن سوء تفاهم ها و کین توزی ها ست. تنها در این صورت است که «مسئله ایران» حل می شود و اقتصاد کشور پویا می شود و راه بر رانت و انحصار بسته می شود و مملکت حتی المقدور از وابستگی به اقتصاد دیگر کشور ها رهایی می یابد.