روایت غم انگیز عاشورا از طلوع صبح تا شام غریبان غربت سنگینی است که از آن به عنوان مصیبت عظما یاد میکنند.
چشم بر هم زدیم و سالمان با غم حسینبنعلی (ع) تحویل شد و تا سر چرخاندیم ۱۰ روز از عزیزترین روزهای الهی گذشت؛ چنان گذشت که گویی تیر از چله کمان رها شد و به مصیبت عظما رسید. روزی که خون خدا به آسمان رفت و سرها بر فراز نیزهها قرآن میخواندند. بر اساس منابع و اسناد تاریخی سالار شهیدان (ع) پس از آن که در روز نهم از دشمنان آل الله یک روز مهلت خواستند، یک روز پیش از واقعه عاشورا به راز و نیاز پرداختند و حضرت (ع) حجت را بر همه ۷۲ تن از یاران خود تمام کردند.
مقاتل نوشتند: در شب عاشورا هر کدام از اهل حرم و یاران حضرت (ع) در خیمهها مشغول به راز و نیاز با پروردگار الهی بودند تا پیش از طلوع آفتاب و نماز صبح. امام بعد از اقامه نماز برای صحابه خود سخنرانی کردند و آنها را به صبر در جهاد فراخواندند، اما در پیش روی آنها سپاه دشمن با شمشیر تزویر پیش آمده بود و نماز صبح را به عمربن سعد لعنتالله علیه اقتدا کردند و پس از آن به آرایش نیروهای نظامی خود پرداختند.
پس از نماز صبح حضرت (ع) به یاران خود دستور داد تا دور تا دور خیمهها را خندق حفر کنند و با آن بوتههایی که شبانه امام حسین (ع) از بیابان برچیده بود خندقها را پر کرده تا به هنگام حمله دشمنان به خیمهها آنها را آتش بزنند تا اهل حرم زنان و کودکان در امان بمانند.
امام پس از طلوع آفتاب سوار بر شتری شد و روبروی سپاه کوفیان ایستاد تا خود و خاندانش را باری دیگر به همگان معرفی کند، در آن زمان بود که حضرت فریاد «هل من ناصرً ینصرنی» سر دادند تا همان چند نفری هم که دچار تردید شدهاند، به سپاه حق بازگردند. در میان کوفیان حربن یزید ریاحی که نخستین فردی بود که رعب و وحشت را در میان زنان بنی هاشم ایجاد کرده بود به جبهه حق پیوست و از مدافعین حرم و امام (ع) خویش شد.
پس از ساعتی نبرد تن به تن شروع شد و چند نفری از یاران امام (ع) در این حمله به شهادت رسیدند ساعت و ثانیهها گذشت و پس از حملههای پی در پی لشگر عمرابن سعد و شمر لعنت الله علیه امام (ع) دستور حمله تک به تک را به میدان داد تا هر کدام از صحابه ایشان جداگانه به میدان بروند در این میان اولین فردی که در مقابل چشمان حضرت (ع) به شهادت رسید پیر زاهد جناب بُریر بود و پس از آن مسلم ابن عوسجه به میدان رفت و به شهادت رسید.
به وقت نماز ظهر حبیب ابن مظاهر به شهادت رسید به وقت اذان حضرت از لشگر اشقیا درخواست کرد تا جنگ را متوقف کنند و به نماز بایستند.
حبیب بن مظاهر موقع اذان ظهر شهید شد. چون که نوشتهاند امام (ع) خطاب به اصحاب گفت: یکی برود با عمر سعد مذاکره بکند و بخواهد برای نماز ظهر جنگ را متوقف کنیم. یکی از لشکر کوفه صدا زد: «نماز شما قبول نمیشود.» حبیب به او گفت: «ای حمار! فکر میکنی نماز شما قبول میشود و نماز پسر پیامبر (ص) قبول نمیشود؟» به جنگ او رفت، اما از سپاه کوفی به کمکش آمدند و حبیب کشته شد. امام (ع) از شهادت حبیب متاثر شد و برای اولین بار در روز عاشورا گریست. رو به آسمان کرد و گفت: «خدایا رفتن جان خودم و دوستانم را به حساب تو میگذارم.»
امام (ع) نماز را شکسته و به قاعده «نماز خوف» خواند. گروهی از اصحاب به امام (ع) اقتدا کردند و بقیه به جنگ پرداختند. زهیر و سعید بن عبدالله حنفی خودشان را سپر امام کردند. نوشته اند سعید بن عبدالله ۱۳ تیر و نیزه خورد و به شهادت رسید. در آخرین نفس از امام پرسید: «آیا وفا کردم؟»
پس از نماز ظهر ۳۰ تن از یاران امام حسین (ع) به شهادت رسیدند و پس از شهادت صحابه نوبت به اهل حرم و جوانان بنی هاشم رسید که یک به یک به میدان بیایند در این میان اولین فرد از جوانان بنی هاشم حضرت علی اکبر (ع) پا به میدان گذاشتند و بعد از نبرد ناجوانمردانهای که دشمنان داشتند ایشان به شهادت رسید پس از آن امام حسین (ع) و حضرت قمر بنی هاشم (ع) تنها ماندند که حضرت عباس (ع) از برادر و امام خویش اذن میدان خواست، اما امام حسین (ع) ابتدا قبول نکردند و پس از چند مدت دو برادر با یکدیگر به میدان رفتند تا قمر بنی هاشم برای اهل خیمه آب بیاورد، اما بین این دو بزرگوار فاصله افتاد و دشمن از این فرصت برای شهادت قمر بنی هاشم استفاده کرد.
امام (ع) پس از شهادت برادر و سپهدار سپاه خود برای خداحافظی به خیمه بازگشت و کودک شیرخواره خود را بر دستان خویش گرفت تا بتواند برای او و زنان جرعهای آب طلب کند، اما تیر حرمله فرصت نداد و مهر ننگین کشتن فرزند خدا بر پیشانی حرمله داغ شد.
حضرت اباعبدالله الحسین (ع) پای به میدان نهادند، اما کمتر کسی حاضر به مقابله با ایشان میشد بعضیها از ترس فقط سنگ میانداختند و یا از دور نیزه پرتاب میکردند در این میان شمر و ۱۰ نفر دیگر به مقابله با حضرت پیش آمدند و پس از جراحت بی شماری که بر تن ایشان نهادند ایشان را به شهادت رساندند به هنگام شهادت امام حسین (ع) ذوالجناح اسب حضرت شیهه کشان به سمت خیمه آمد یادگار امام حسین مجتبی (ع) که این صدا را شنید به میدان دوید و خود را به مقتل عمویش رساند و با بی تابی که داشت دشمن امانش نداد و او را در بغل امام خود شهید کرد.
آن گونه که منابع و مقاتل یاد کردهاند شهادت امام حسین (ع) به وقت نماز عصر بود و آن هنگامی که پس از شهادت دردانه رسول الله (ص) زمان بر اهل حرم تنگ آمد و اسارت زنان و کودکان از کربلا به کوفه، از کوفه به شام آغاز گردید.