پريسا فتحنايي
روانشناس
وقتی وارد اتاق شد سرش پایین بود آرام سلامی کرد و منتظر شد تا اجازه بدهم بنشیند ؛ رو بروم نشست بدون تماس چشمی . سرش پایین بود و مدام با دست هایش بازی میکرد ، علت مراجعه اش را پرسیدم و گفت مامانم گفته بیام پیش شما . پسری ۳۰ ساله که چند سال پشت کنکور دانشگاه تهران بود و دست آخر مادر اجازه داده بود وارد دانشگاه آزاد شود و تمام این سالها دلهره و نگرانی با او همراه بود ولی چهار سال است که این حالات بیشتر شده است ترس از ارزیابی دیگران عملاً او را از زندگی عقب انداخته بود، مقایسه او با برادر بزرگترش که درسش را تمام کرده بود سربازی رفته بود و در حال حاضر در یک شرکت معتبر استخدام شده است برای او آزاردهنده بود و حالا آمده بود که به قول مادرش به داد خودش برسد. وظیفه ما والدین در تربیت کودک چیست ؟ امروزه بسیاری از والدین تمام تلاش خود را میکنند تا کودکشان نابغه و به اصطلاح موفق شود اما بین کودک نابغه با کودک موفق تفاوت فراوان است کودکی که توان حل مشکلات روزمره را داشته باشد کودکی که توان ارتباط موثر با دیگران را داشته باشند کودکی موفق است. چه کودکان نابغه ای هستند که هوش هیجانی پایینی دارند که قادر به رفع و رجوع امورات زندگی شخصی خود نیز نیستند از آنجایی که تربیت فرزندان وظیفه والدین است بنابراین اگر آنها به طریقه درست با فرزندشان برخورد کنند و اعتماد به نفس آنها را بالا ببرند میتوان انتظار داشت که آینده خوبی هم در پیش روی آنها قرار دارد در غیر این صورت نباید به دنبال موفقیت چشمگیر آنها بود.چیزی که در سال های اخیر در جامعه ایرانی خود را نشان می دهد علاقه خانواده ها به داشتن فرزند نابغه است که متاسفانه با فشار روانی زیادی نیز همراه است کافی است کلمه نابغه را در گوگل جستجو کنید تا ببینید کم نیستند والدینی که به دنبال نخبه ساختن از فرزندانشان هستند که صد البته با چاشنی خودنمایی و چشم هم چشمی همراه است. سرخوردگی - عدم کشف استعداد های کودک -منزوی و گوشه گیر شدن - ناسازگاری وفراموش کردن کودکی خود تبعات نابغه شدن اجباری فرزندانمان در اینده است. یادمان باشد وظیفه ما پدر و مادری کردن است نه نابغه سازی اما کودک موفق هم از زندگی لذت میبرد و هم در آینده از اعتماد به نفس بالایی برخوردار خواهد بود و با کمک هوش هیجانی که در این سالها پرورش داده است سازگاری بهتری با افراد و شرایط زندگی خواهد داشت.