مسعود يوسفي
روزنامه نگار
yousef44@yahoo.com
حسرتهاي بسياري بر زندگي انسان ايراني آوار شده است. يکي از اين حسرتها آرامش است. جنجال و هياهو به خاطر مسائل مختلف جايي براي سکوت و آرامش باقي نگذاشته است. روزي نيست که خبر و اتفاقی تن مان را نلرزاند. به خصوص جواناني که خيالي جز آرامش و يک زندگي عادي و معمولي ندارند از اين وضعيت رنج ميبرند. آنها هم ميخواهند يک زندگي آرام مثل زندگي جوانان بقيه کشورها شروع کنند اما نميتوانند. اصلا انگار نافمان را با داد و جنجال بستهاند و نميتوانيم يک زندگي بدون معمولي و عادي را تصور کنم. معلوم نيست چه چيز ما از مردم کشورهاي ديگري مثل سوييس و سنگاپور و همين ترکيه بغل گوش خودمان کمتر است که آنها ميتوانند يک زندگي آرام و بي دغدغه داشته باشند اما ما نميتوانيم. ممکن است بگوييد آنها هم هر از گاهي همين سر و صداها را دارند، بله، اما هر ازگاهي، نه هر روز و هر لحظه خدا. مردم ما و مسئولان بايستي به اين باور برسند که ميشود يک زندگي آرام و بي جار و جنجال داشته باشيم اما چه کنيم که نان و کاسبي بعضيها در همين غوغا سالاريها و جار و جنجالهاست. بايد اين موضوع براي اين دسته افراد هم جا بيفتد که اگر آرامش باشد براي آنها هم هست جا و اين مملکت آن قدر نعمت و ثروت دارد که به همه ميرسد؛ فقط کميآرامش همه چيز را درست ميکند.