کد خبر: ۹۶۵۷
تاریخ انتشار: ۱۲ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۶:۲۴
علی هدیه‌لو در قانون نوشت:

استاد، بیا و دلبری کن
گلواژه بگو، سخنوری کن

ای باز همافر شکاری
شو "باز" و سپس همافری کن

لبخند بزن به این قشنگی!
با خنده ی خویش دلبری کن

(این قافیه را دوبار گفتم
"یو دونت وُری"، تو دلبری کن)

لبخند تو چون کویر! زیباست
هی خنده ی بهتر از پری کن

ای چیره به فن انگلیسی
با ما سخن از درِ "دری" کن

ما منتظر تو ایم اینک
برخیز و کمی هنروری کن

برخیز و مشام ما معطر
زان کاپشن مشک و عنبری کن

با آنکه ز خطه ی کویری
یک کم حرکات بندری کن

هی گیر بده به "کاترین اشتون"
هی فحش نثار "جان کری" کن

تشکیل کمیته ی مجازات
ضد "علیِ مطهری" کن

ای سرور کل پاکدستان!!
بر دولت خویش سروری کن

در جمع معاونان و یاران
ای مهتر جمع ؛ مهتری کن

آن "میم . ر" یار جانی توست
با یاور خویش ، یاوری کن

از "مرتضوی" بکن حمایت
مردانگی و دلاوری کن

در زیرزمین خانه ی خویش
با هسته بسی فناوری کن

تا سقف حدود 20 درصد
با خاطر خوش فرآوری کن

ای تشنه به گفتن "عَدالت"
بنشین و به عدل داوری کن

گر داوری تو مشکلی داشت
یادی ز جناب "خاوری" کن!

نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
پرطرفدارترین عناوین