اين روزها حال صنعت واقتصاد خوب نيست.كارآفرينان درالتهاب و دودلي به
سرميبرند.
توليد،گرفتار كاهش نقدينگي و بدهي با هم است. دولت يازدهم بهرغم آنكه بسيار تلاش
كرده است تا گرهي ازتوليد كشورباز كند و سرمايههاي آشفته بازاررا
به سوي توليد و صنعت رهنمون شود اما هنوزحال صنعت خوب نيست. تب تند تحريمها،قفل شدن
مبادلات ارزي،سايه سنگين بدهيهاي كلان دولت به پيمانكاران كه ارث ناميمون دولت دهم براي
دولت يازدهم بوده است ازيك سو و وضعيت نابسامان اشتغال وبيكاري ازسوي ديگر نظام
صنعتي و توليدي كشور را دچار يك گردش معيوب كرده است.دراين شرايط عقل سليم وحجت تمام،ايجاب ميكند كه چه دولت و
چه نهادهاي تابعه وتحت
فرمان دولت به همين حداقل فعاليتهاي اقتصادي وتوليدي بها دهند. براي كارآفرينان ارزش دوچندان
قائل شوند.عزت بگذارند وحرمت بدارند. پيمانكاران وكارآفرينياني كه هنوزدهها،صدها وميلياردها تومان ازدولت
طلبكارهستند اما به دليل علاقه و احساس مطلوب وخوش خود نسبت به كشور وهموطنان خود،
كارگاه توليدي شان را تعطيل نكرده وسرمايه ثابت خود را به ريال و دلار تبديل نكرده
اند چرا بايد دربرابر برخي ازمسوولان وكارمندان ميان رتبه ومديران مياني دستگاههاي اجرايي با
برخوردهاي غير مرسوم
اداري وگاه بيادبانه مواجه
شوند؟ اگر چنين وضعيت اقتصادي در يكي ازكشورهاي
اروپايي،آمريكايي وحتي آسياي جنوب شرقي حكمفرما بود نهادهاي حاكميتي با
قهرمانان عرصه كاروتلاش خود چگونه برخورد ميكردند؟ شگفت آنكه كارآفرينان
ايراني البته بخش اعظمي ازآنها خود را مقيد به حفظ منافع كارگروكارمند ميدانند.سعي ميكنند درتلاطم
طوفانهاي اقتصادي بدنه
اجرايي كارگاه خدماتي ويا توليدي شان دچارآسيب نشود. كارگران و كارمندان بنگاههاي اقتصادي با
روح و جان خود به كشور شان خدمت ميكنند و كارآفرينان اين سرزمين اين موضوع را به خوبي درك كرده
وميكنند.اما جاي تاسف
آنجاست كه دستگاههاي دولتي و برخي
مسوولان آنها گويي تافته جدابافته ازاين سرزمين پرفراز و فرود هستند. به طورمثال
برخوردي كه با نگارنده اين سطوردريكي ازشعبات تامين اجتماعي صورت گرفت ميتواند خود دليلي
بزرگ براي تعطيلي چند كارگاه فرهنگي وبيكاري چند كارمند فرهنگي اين سرزمين شود.خوب
به ياد داريم كه چند سال پيش مردم به شدت ازافسران پليس راهنمايي و رانندگي دلخور
بودند.برخورد خشن وگاه بيادبانه آنها حتي منجربه زد وخورد وامورقضايي ميشد. فرماندهان
ارشد آن زمان نيروي پليس معتقد بودند رانندگان خطاكار تاب تحمل
اعمال قانون را ندارند اما نظر تودههاي مردم چيزديگري بود.رانندگان متخلف ،ازاعمال قانون ناراحت
نبودند از برخورد بد برخي ازافسران راهنمايي و رانندگي ابرازناراضايتي وگلايه مي
كردند؛اين درحالي بود كه با انتصاب فرماندهان جديد رويكرد نيروي انتظامي دربرخورد
با خطاهاي رانندگي
تغييركرد.قانون همان قانون بود،اما اعمال آن كه با روحي لطيف وآداب انساني همراه
شد حجم وسيعي ازاعتراضات را كاهش داد.امروزهمين مصيبت وبلا،گرفتاري دستگاههاي دولتي شده
است. درهمان شعبه تامين اجتماعي كه درسطور پيش دربارهاش به صورت مختصر
وسربسته توضيح داده شد مديري درحال خدمت است كه متاسفانه به سادهترين پرسشهاي ارباب رجوع با
بي احترامي پاسخ ميدهد.دربرابر لحن گلايهاي ارباب رجوع او را به مقامات ارشد كشورارجاع ميدهد وميگويد اعتراضات خود
را به رييس جمهوردكترروحاني بگو! شايد درنگاه نخست لحن وادبيات اوحاكي ازتوهين
شديد نباشد اما آيا اين خود موجب دلزدگي ارباب رجوعان ازدولت يازدهم يعني دولت
تدبير واميد نميشود؟ برخوردهاي اينچنيني درمقابل
مردم دردمند وگرفتار،حكايت از تخليه عقدههاي رواني و حتي سياسي با مردم نيست؟ از سوي
ديگرمگرغيرازآن است كه موضوع تكريم ارباب رجوع دو دهه تمام ازاصليترين شعارهاي دستگاههاي اجرايي شده
است پس كوآن تكريم؟ ارباب رجوع يعني توده مردم و توده مردم يعني ولينعمتان مسوولان
ومسوولان يعني خادمان مردم ومردم يعني روح وجان انقلاب اسلامي ايران.اگرچه دراين
فرازبناي آن نبود تا بيش ازاين، برخورد آن مسوول شعبه تامين اجتماعي واگويه شود
اما اگر دستگاه مربوطه اقدام عاجلي درخصوص نوع روابط با ارباب رجوع و تكريم مردم
دردمند به خرج ندهد؛قطعا اعتراضهاي اينچنيني كه خود روزگذشته شاهد تعدادي ازآنها بودهام كار را بغرنج و
موضوع را پيچيده ميكند.امروزكه دشمن خارجي بنا را بردشمني آشكارگذاشته است؛
نبايد مردم مقاوم وهموطنان شريف خود را دردستگاههاي اجرايي
تحقيركنيم و وعده به ناكجاآباد دهيم.امروزكارآفرين،كارگر،كشاورز،معلم، توليدكننده دراين
سرزمين كنارهم ودريك صف قرارگرفتهاند.حرمت همگان برما واجب است.هرچند كه دراين ميان نميتوان ازكارمندان
شريف، صبور و محترم نهادهاي اجرايي چشمپوشي كرد آنها هم درد مردم دردمند را درك ميكنند و صبورانه در
كنارهموطنان خود شاهد وناظري غمگين برانحراف اخلاق دربرخي ازهمكاران خود ونهادهاي دولتي شدهاند. اين دست
ازكارمندان ومديران دولتي كه دچار خود برتر بيني هستند بايد وناگزيرند چشمهايشان را بشويند
وجورديگرببينند.هرچند ملت شريف ايران رفتارهاي اينچنيني را به حساب دولت سراپا
خدمت و معرفت نمي گذارند.