معاون توسعه مدیریت و منابع وزارت بهداشت، قول برگزاری ۳ آزمون استخدامی را داده بود که فقط یک مورد آن به سرانجام رسیده است. به گزارش مهر، کمبود نیروی انسانی در بالین، یکی از مهمترین چالشهای وزارت بهداشت در ارتقای سطح کیفی و کمی مراقبت از بیماران بستری در بیمارستانهای کشور است. به طوری که کمبود پرستار در بیمارستانهای دولتی، سبب شده بر اثر اضافه کاریهای اجباری پرستاران؛ میزان خطا در مراقبت از بیماران افزایش یابد. با توجه به کمبود نیروی پرستاری که تبدیل به یک مشکل مزمن در حوزه سلامت شده است و همچنین، افزایش تختهای بیمارستانی در کشور؛ انتظار میرود که وزارت بهداشت برای رفع کمبود نیروی پرستاری؛ تلاش بیشتری کند. اما، آنچه در دولت سیزدهم اتفاق افتاد، برگزاری یک نوبت آزمون استخدامی بود.
اوایل سال ۱۴۰۲ بود که مقامات ارشد وزارت بهداشت، موضوع استخدام نیروی انسانی مورد نیاز مراکز درمانی را رسانهای کردند و مدام از برگزاری آزمون استخدامی ۲۵ هزار نفر خبر میدادند. اما این اتفاق، یعنی جذب ۲۵ هزار نیروی استخدامی، بعد از گذشت ۷ ماه از سال، با برگزاری آزمون در ۲۸ مهر ۱۴۰۲ محقق شد. طبق آزمون استخدامی ۲۸ مهر ۱۴۰۲، از مجموع ۲۵ هزار و ۱۲۰ نفر مجوز استخدامی، ۸ هزار و ۵۰۰ نیرو در حوزه بهداشت، حدود سه هزار و ۵۰۰ نفر در حوزه فوریتهای پزشکی و اورژانس و بیش از ۱۴ هزار و ۵۰۰ نفر نیز در حوزه درمان و پرستاری جذب شدند. اما، آنچه مسلم است اینکه سهم نیروهای پرستاری از آزمون استخدامی سال گذشته، کمتر از ۹ هزار نفر بوده است. در حالی که با کمبود حداقل ۱۰۰ هزار نیروی پرستاری در کشور مواجه هستیم. در عین حال، بهروز رحیمی معاون توسعه مدیریت و منابع وزارت بهداشت، وعده داده بود برای تأمین کمبود نیروی انسانی مورد نیاز در مراکز بهداشتی و درمانی کشور، آزمون استخدامی را در سه مرحله و در هر مرحله با جذب ۲۵ هزار نفر نیروی انسانی در دستور کار دارد. رحیمی، این وعده را داده بود که مرحله دوم آزمون استخدامی تا قبل از پایان سال ۱۴۰۲ برگزار شود و مرحله سوم نیز در بهار ۱۴۰۳ کلید بخورد. حالا با گذشت یک ماه از فصل تابستان ۱۴۰۳، وعده وزارت بهداشت برای برگزاری دو آزمون استخدامی دیگر؛ عملاً منتفی شده و روزهای پایانی دولت سیزدهم را سپری میکنیم.
سرقت منزل علاوه بر آسیب مالی آسیب روحی و روانی و عدم احساس امنیت در منزل را دارد و چه بهتر است که با رعایت نکاتی از آن پیشگیری کنیم.
خبرگزاری مهر، سرقت منزل علاوه بر آسیب مالی آسیب روحی و روانی و عدم احساس امنیت را هم به همراه دارد، آسیبهای ناشی از سرقت منزل، بیشتر به خاطر از دست دادن احساس شکستن حریم شخصی و ایمنی است، تا از دست دادن وسایلها. بعد از هجوم به منزل برای سرقت، احساس عصبانیت، اضطراب و عدم امنیت دست میدهد.
بهتر است پیش از آنکه اتفاقی بیفتند با رعایت نکاتی از رخ دادن آن پیشگیری کنیم؛ تا حد امکان از خالی گذاشتن منزل خودداری کنید و برای اطمینان بیشتر، بر روی دیوارها، کلیه پنجرهها و نقاط قابل نفوذ مانند نورگیر و … حفاظ محکم و مقاوم نصب کنید و برای ایمنی بیشتر از سیستمهای دزدگیر استفاده و راههای ورودی ساختمان را ایمن سازید. درب پشت بام منزل را به حفاظ نردهای و قفل آویز مطمئن مجهز کنید و در صورت تغییر محل سکونت یا مفقود شدن کلید یدک منزل، قفل دربهای ورودی را تعویض کنید. کلید منزل خود را در دسترس افراد غیرمطمئن قرار ندهید و از قرار دادن کلید در زیر جاکفشی، داخل کفش و سایر نقاط قابل دسترسی خودداری کنید. از قرار دادن چهار پایه و نردبان و نظایر آن در حیاط منزل مخصوصاً در کنار دیوار خودداری کنید. حتیالامکان درهای ورودی و داخلی منزل خود را به سیستم هشدار دهنده مجهز کنید. از نگهداری وجوه نقد و طلا و جواهر به مقدار زیاد در منزل بپرهیزید. در مواقعی که مجبور به نگهداری موقت وجوه نقد و اشیا قیمتی در داخل منزل هستید، از پنهان کردن آن به صورت یک جا خودداری کرده و حتیالامکان از گاوصندوق سالم و مطمئن استفاده کنید و نزد افراد ناشناس و کسانی که اعتماد کافی به آنها ندارید از میزان اموال و دارایی موجود خود در منزل صحبت نکنید و از نوشتن نام و مشخصات خود بر روی زنگ منزل خودداری کنید. اگر در اطراف محل زندگی شما خانههای خالی از سکنه و نیمه ساز وجود دارد، از منزل خود مراقبت بیشتری به عمل آورید. همچنین در صورت سکونت در مجتمع مسکونی از پلیس محله یا سرایدار مورد اطمینان استفاده کنید، هنگام رفتن به سفر، سعی کنید توجه افراد را جلب نکنید، اگر تیر برق در نزدیکی دیوار شما قرار دارد حتماً لبه دیوار را ایمن سازی و حائل کنید. نصب پرده بر روی پنجرههای زیرزمین و پارکینگ برای قابل رؤیت نبودن داخل منزل، تحت پوشش بیمه قرار دادن منزل و لوازم آن، پافشاری برای رؤیت مدارک شناسایی افرادی که برای فروش چیزی یا ارائه خدماتی به منزل شما مراجعه میکنند، برخوردار کردن محوطه بیرونی منزل از نور کافی و به اندازه زیبایی ساختمان، به ایمنی ساختمان نیز اهمیت دهید. همانطور که میدانید اولین و اصلیترین راه برای پیشگیری از سرقت، ایمن بودن ورودی هر خانه است. این روزها قفلهای کلیدی و یا میلههای آهنی پشت در حرفی برای گفتن ندارند. سارقان به راحتی از پس این روشهای سنتی و نخ نمابر میآیند و نمیتوان به ده قفله کردن در مطمئن بود! پس شاید بتوان گفت اولین گام برای حفظ امنیت یک منزل اطمینان از قفل و درهای ورودی است.
بابایی بر اثر اصابت ترکش خمپاره، از ناحیه سر، فک و دست مجروح شد و مورد عمل جراحی قرار گرفت که موهای سرش را تراشیدند و چندروز بعد با سر تراشیده و به قول خودش «کچل» پای سفر دامادی نشست. به گزارش مهر، گلعلی بابایی برای علاقهمندان دفاع مقدس و مستندات مربوط به ایندوره تاریخی، نامی آشناست. بهطور عمومی او را با مجموعه کارنامه عملیاتی لشکر ۲۷ محمد رسولالله (ص) در دفاع مقدس میشناسند اما او مکتوبات دیگری ازجمله زندگینامه شهدا و آثار مرتبط با حضور لشکر ۲۷ در دفاع مقدس دارد. سفرنامه حج یا سرگذشتنامه فرماندهان مختلف لشکر مورد اشاره هم از دیگر گوشههایی است که او دربارهشان قلم زده است. بابایی هم چهرهای نظامی است هم فرهنگی اما از دهه ۱۳۷۰ به اینسو او را بیشتر با چهره و سبقه فرهنگیاش میشناسند که ریشه در مسجد جوادالائمه دارد که نویسندگان و هنرمندان مختلفی را به فضای ادبیات معاصر و انقلاب اسلامی معرفی کرده است. او نیز یکی از بچههای مسجد جوادالائمه است که قصهنوشتن، قصهگفتن، تئاتر و در کل فرهنگ و هنر را در جمع دوستانش در اینمرکز فرهنگی شناخت و در طول حضورش در جبهه هم اقدام به تالیف خاطرات روزنوشت خود کرد.
پیشتر در قالب «پرونده جنگ بیتعارف» و بررسی کتابهای «همپای صاعقه»، «ضربت متقابل»، «زمینهای مسلح»، «کوهستان آتش» و «شرارههای خورشید» با بابایی و جمعی از همرزمانش گفتگو کردهایم اما برای آشنایی مختصر با کارنامه و زندگی او، میتوان به کتابی رجوع کرد که بهطور مستقیم درباره شخص بابایی نوشته شده است. اینکتاب با عنوان «انسان رزمنده نویسنده؛ گلعلی بابایی به روایت گلعلی بابایی» به اهتمام حسین قرایی، زمستان ۱۳۹۵ توسط نشر صاعقه منتشر شد.
در ادامه، به بهانه تورق کتاب مورد اشاره، زندگی گلعلی بابایی را بهعنوان یکی از راویان و مولفان جنگ و فرهنگ عاشورایی در یکنگاه مرور میکنیم؛
از کودکی تا مسجد جوادالائمه
گلعلی بابایی، متولد ۷ مهر ۱۳۳۹ در روستای بَرار از توابع شهرستان چالوس است که پدرش بهدلیل مشکلات مالی، سال ۱۳۴۹ به تهران مهاجرت کرد و بهعنوان کارگر تماموقت مشغول به کار شد. در سالیکه گلعلی بابایی باید بهعنوان شاگرد مقطع اول راهنمایی سر کلاس مینشست، بهدلیل مکفینبودن حقوق پدر، ترک تحصیل کرد و ابتدا در یکمغازه و سپس در کارگاه تراشکاری مشغول به کار شد.
بابایی پس از چهارسال دوری از مدرسه، سال تحصیلی ۱۳۵۴ به ۵۵، دوباره تحصیل در مقطع اول راهنمایی را آغاز کرد و روزها را به کار در کارخانه «ماشین رول» به تراشکاری و شبها را به تحصیل در مدرسه شبانه گذراند. مدرسه او در اینمقطع، مدرسه هخامنش در خیابان سپه غربی، و ناچار بود عصرگاه هر روز پس از پایان ساعت کار، خود را از کارخانه در کیلومتر ۷ جاده قدیم کرج به مدرسه برساند. او سال تحصیلی ۵۷ به ۵۸ وارد دبیرستان غزالی خیابان سینا شد و تا مقطع سوم دبیرستان را در اینمدرسه گذراند. اما نیمه دوم سال ۱۳۶۰ بهدلیل عضویت در سپاه پاسداران دوباره ترک تحصیل کرد که پس از پایان جنگ تحمیلی دیپلم تجربی خود را گرفته و سپس بهعنوان دانشجوی کارشناسی مدیریت فرهنگ دانشگاه امام حسین (ع) مشغول به تحصیل شد.
یکی از اتفاقات مهم زندگی گلعلی بابایی در اردیبهشت ۱۳۵۴ رقم خورد که عضویت کتابخانه مسجد جوادالائمه بود. اینمسجد و جوانانی که در آن فعالیت میکردند، عواملی بودند که به زندگی بابایی خط و مسیر دادند و راه کتاب، کتابخوانی و پژوهش را پیش رویش ترسیم کردند. نوجوانی و جوانی گلعلی بابایی در محله کارگرنشین مهرآباد جنوبی گذشت و یکی از خاطراتش از آنمحله، مربوط به صبح ۸ تیر ۱۳۵۵ است که خانه تیمی چریکهای فدایی خلق توسط نیروهای ساواک محاصره و رهبر آنها حمید اشرف کشته شد. بابایی میگوید بستهشدن خیابان و محاصره خانه تیمی مورد نظر را صبح پیش از رفتن سر کار دیده و سپس در روزنامههای عصر آنروز خبر درگیری و تیراندازی چریکها و ساواک را خوانده و از ماهیت ماجرا باخبر شده است. خاطره دیگر بابایی از روزهای جوانی و تب و تاب انقلاب، روز ۸ بهمن ۵۷ رقم خورده که مردم در میدان ۲۴ اسفند (انقلاب امروز) تجمع کرده و با تیراندازی ماموران حکومت شهید و متفرق شدند. او میگوید نادر طالبزاده آنروز با موهایی بور و بلند، بین مردم حضور داشت و با یکدوربین عکاسی، از کشتار مردم به دست مامورین عکسبرداری میکرد. پیروزی انقلاب باعث شد بابایی بیش از پیش پابند مسجد جوادالائمه شود. او در اینمقطع بهعنوان استاد تراشکار، در کارگاه صنعتی شرکت «آریسمان» در کیلومتر ۶ جاده قدیم کرج مشغول به کار بود و همزمان در کلاسهای قصهگویی و تئاتر بهزاد بهزادپور در مسجد حضور پیدا میکرد. بهزادپور در اینکلاسها کتابهای شهید مرتضی مطهری و دکتر علی شریعتی را میخواند و برای دوستانش شرح و تفسیر میکرد. بابایی درباره آنمقطع از زندگی خود میگوید «بهزادپور، نمایشنامه هم مینوشت و بعضی از آن نمایشنامهها را توسط همینبچهها، ازجمله شهید اکبر قدیانی، شهید محمدعلی پوررضا، حسین یاری، حبیبالله والینژاد، نبی بابایی، حسین عشقی و … در صحن مسجد اجرا میکرد.» (صفحه ۲۸) با رسیدن پاییز ۱۳۶۰، بابایی در سپاه پاسداران ثبتنام کرد و بهعنوان ورودی دوره ۲۶ سپاه آموزش دید. او ابتدا بهعنوان نیروی حفاظت از یکمرکز امنیتی خدمت کرد و سپس ۲۷ دی ۱۳۶۱ به پادگان دوکوهه اعزام شد تا با همراهانش در عملیات والفجر مقدماتی شرکت کند. به اینترتیب بهعنوان نیرویِ گردان جدیدالتاسیس جعفر طیار از لشکر ۲۷ محمدرسولالله (ص) و معاون دسته در گروهان یکم گردان مورد اشاره، در والفجر مقدماتی حضور پیدا کرد. ماموریت اینگردان مربوط به مرحله و شب دوم عملیات بود که بنا بود نیروهای در محاصره مانده را نجات دهد. اینگردان ضمن توفیق در اینماموریت، موفق شد موضع تپه دوقلو را نیز فتح کرده و خط پدافندی تشکیل دهد. گلعلی بابایی در جریان مرحله دوم عملیات والفجر مقدماتی، از ناحیه مچ دست مورد اصابت تیر کلاشنیکف قرار گرفت و یکروز بعد نیز از ناحیه پای چپ مورد اصابت گلوله همینجنگافزار قرار گرفت. در نتیجه به عقبه منتقل شده و تا اردیبهشت ۱۳۶۲ بستری بود که پس از بازگشت به جبهه، بهدلیل مجروحیت پا، بنا شد برای کارهای سبکتر مورد استفاده فرماندهان لشکر ۲۷ قرار بگیرد.