مربی تیم ملی فوتبال ایران میگوید نباید طوری تصور شود که این تیم به جامجهانی صعود کرده است.
آندرانیک تیموریان درباره شرایط تیم ملی فوتبال ایران در مرحله سوم مقدماتی جامجهانی اظهار کرد: تیم ملی بازیهای خوبی را در این مرحله پشت سر گذاشت و توانستیم با ۱۰ امتیاز در صدر جدول گروه خود باشیم. ما در کنار بازیکنانی که در اختیار داشتیم هم از نظر تکنیکی، هم از نظر تاکتیکی و هم از نظر اخلاقی مجموعهای خوب و آرام را در اختیار داشتیم. او درباره تساوی ایران برابر ازبکستان در سومین بازی خود هم گفت: در آن بازی، عملکرد خوبی داشتیم و متاسفانه حردانی اخراج شد. البته با وجود ۱۰ نفره شدن باز هم فرصت برای گلزنی داشتیم اما فرصتهای ما به گل تبدیل نشدند. مربی تیم ملی فوتبال ایران در بخش دیگری از صحبتهای خود به برتری پر گل ایران برابر قطر اشاره کرد و گفت: در جام ملتهای آسیا متاسفانه شرایطی رقم خورد که به قطر باختیم و نتوانستیم به فینال برسیم اما این بازی شرایط خودش را داشت. در کل برای رسیدن به جامجهانی کسب ۱۰ امتیاز از ۴ بازی برای ما بسیار مهم و کمک کننده خواهد بود. الان صدرنشین گروه هستیم اما هنوز راه زیادی برای رسیدن به جامجهانی داریم چون تیمهایی که برابر آنها قرار گرفتیم در بازی برگشت نوع بازی خود را تغییر میدهند و کار را برای ما سخت خواهند کرد. وی در پاسخ به سوالی درباره اینکه تیم ملی فوتبال ایران چطور به یک نظم دفاعی مستحکم رسیده؟ گفت: در ساختار دفاعی تیم ملی پیشرفت خوبی داشتیم و توانستیم با تمرکز بیشتر اشتباهات جام ملتهای آسیا را تکرار نکنیم. در مقدماتی جامجهانی اگر اشتباه کنید دیگر نمیتوانید به جام جهانی صعود کنید. در این مدت تلاش زیادی انجام شده تا تیمملی بتواند مسیر خود را برای صعود به جام جهانی هموار کند. آنالیزهای خوبی از بازیهای حریفان انجام دادهایم و بازیکنان هم درک کردهاند که باید هم در حمله و هم در دفاع باهوشتر باشیم. تیموریان در ادامه با بیان اینکه «کادر فنی تیمملی همه بازیکنان لیگ را رصد میکند،» گفت: حدود یک سال و نیم است که کنار هم در تیم ملی کار میکنیم. تمام اعضای کادر فنی بازیهای لیگ را رصد میکنند تا بهترینها با نظر و صلاحدید آقای قلعهنویی به تیم ملی دعوت شوند و برای ایرانِ زیبا افتخارآفرینی کنند. ما هم نظرات خود را به آقای قلعهنویی میگوییم و در نهایت سرمربی تیم ملی نفرات را به تیم ملی دعوت میکند. وی در بخش دیگری از صحبتهای خود درباره نقدهایی که به عملکرد تیم ملی مطرح میشود گفت: من به عنوان فردی که فوتبال بازی کردهام و ملیپوش بودهام و الان هم به عنوان دستیار آقای قلعهنویی فعالیت میکنم، حرف منتقدان ورزشی را میپذیرم اما پالسهای منفی که به تیمملی میدهند را نمیپسندم و به آنها توجهی ندارم. همیشه نیمه پر لیوان و جنبههای خوب تیمملی را میبینم و به دنبال انرژیهای مثبت هستم. همه ما تلاش میکنیم بهترین عملکردمان را در هر اردو داشته باشیم. تلاش میکنیم که تیمملی به جامجهانی صعود کند. وی ادامه داد: با کمال احترام به همه چون همه دوستان من هستند دوست دارم تیم ملی ایران بیشتر حمایت شود. بازیکنان، کادر فنی و فدراسیون فوتبال باید بیشتر حمایت شوند تا با انرژی بیشتری بازیهای باقیمانده را پشت سر بگذاریم. البته فراموش نکنید که ما هنوز به جامجهانی صعود نکردهایم وتا زمانی که سوت اولین بازی ما در جامجهانی به صدا در نیاید، هیچ چیز قطعی نیست. تجربه دو دوره حضورم در جامجهانی میگوید وقتی میتوانیم بگوییم به جامجهانی صعود کردهایم که در اولین بازی جام حاضر باشیم.
مدیرکل دفتر حفاظت و مدیریت حیاتوحش سازمان حفاظت محیط زیست درباره انتقال چندین گونه حیات وحش از باغ وحش ارم به باغ وحش صفادشت توضیحاتی را ارائه کرد. به گزارش تسنیم، باغوحشها در ایران با چالشهای جدی و نگرانیهای متعددی از سوی فعالان حقوق حیوانات و محیطزیست مواجه هستند. این مراکز که در اصل برای نمایش حیوانات و آموزش عمومی تأسیس شدهاند، اکنون بهجای آنکه به حفظ و تکثیر گونههای در خطر انقراض کمک کنند، به دلایل مختلفی از جمله ضعف مدیریت، شرایط نامطلوب زیستمحیطی و عدم رعایت استانداردهای جهانی، به محلهای دردناک برای زندگی بسیاری از حیوانات تبدیل شدهاند. یکی از اصلیترین مشکلات باغوحشهای ایران، فضای ناکافی و غیرطبیعی برای حیوانات است. بسیاری از این مراکز، قفسهایی کوچک و محدود دارند که امکان حرکت آزادانه حیوانات را از بین برده و به مرور زمان باعث مشکلات جسمی و روانی برای آنها میشود. حیوانات بعضاً در شرایطی به دور از زیستگاههای طبیعی خود و در محیطهایی بدون تهویه و نور مناسب نگهداری میشوند. این شرایط اغلب منجر به افسردگی، رفتارهای غیرعادی و حتی مرگ زودرس آنها میشود. مشکل دیگر، کمبود منابع مالی و ضعف مدیریت در نگهداری و تأمین تغذیه مناسب برای حیوانات است. بسیاری از باغوحشها با مشکلات مالی دستوپنجه نرم میکنند و قادر به تأمین غذا و امکانات درمانی مناسب برای حیوانات خود نیستند. این امر موجب میشود که بسیاری از حیوانات با مشکلات جدی سلامتی روبهرو شوند. علاوه بر این، نبود برنامههای حفاظتی و علمی منسجم برای پرورش و تکثیر گونههای در حال انقراض، باغوحشها را از رسالت اصلیشان یعنی حفظ تنوع زیستی دور کرده است، در حالی که کشورهای دیگر از باغوحشها به عنوان مراکزی برای احیای گونههای در حال انقراض استفاده میکنند، در ایران، این نهادها بیشتر به نمایش حیوانات بهعنوان جاذبههای گردشگری تبدیل شدهاند. یکی از این باغ وحشها که اخیراً آمار بالایی از مرگ و میر حیوانات در آن را شاهد هستیم، "باغوحش ارم" است. اخیراً گزارشهایی مبنی بر مرگ سه حیوان و پرنده شامل میرکت (دم عصایی)، فلامینگو و غاز در باغ وحش تهران منتشر شده است.
آیا باید با کمال تأسف بگوییم در پیدا و پنهان سیاستهای کلانی که در بدنه دولت و وزارت آموزش و پرورش در جریان است "ویرانهسازی مدارس دولتی برای رونق و توسعه مدارس غیرانتفاعی" در دستور کار قرار دارد؟! به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری تسنیم، مدارس دولتی کشورمان در زمان حاضر با کمبود 60 هزار سرایدار و خدمتگزار مواجه هستند؛ وضعیتی که بهشدت بر نظافت کلاسها و سرویسهای بهداشتی تأثیر گذاشته و باعث نارضایتی خانوادهها و دانشآموزان شده است، این کمبود نهتنها به بهداشت مدارس آسیب میزند، بلکه به سرقت اقلام موجود در مدارس نیز دامن میزند. خدمتگزاران موجود با حقوقی بین 10 تا 12 میلیون تومان، موظفند گاهی چندین مدرسه را نظافت کنند که این موضوع فشار مضاعفی بر آنها وارد کرده است. خانوادهها نیز از وضعیت نامناسب سرویسهای بهداشتی گلایه دارند و میگویند که این مسئله موجب میشود دانشآموزان تمایلی به استفاده از آنها در طول حضور خود در مدرسه نداشته باشند که به تبعات بهداشتی و سلامتی آنها منجر میشود. در سالهای اخیر، تمرکز مسئولان وزارت آموزش و پرورش روی مدارس دولتی خاص مانند سمپاد، شاهد و نمونه دولتی بوده است و در نتیجه، مدارس دولتی عادی به حاشیه رفتهاند و با مشکلات عدیدهای دست و پنجه نرم میکنند؛ با وجود وعده استخدام 8 هزار سرایدار، این وعدهها همچنان محقق نشده است. در این شرایط، برخی مدیران مدارس از خانوادهها خواستهاند که برای نظافت کلاسها و سرویسهای بهداشتی کمک مالی کنند یا خودشان اقدام به نظافت کنند؛ این مسئله تا جایی پیش رفته است که یکی از مدیران بهدلیل طرح درخواست از خانوادهها برای تمیز کردن کلاسهای درس، برکنار شده است.
شورای همکاری خلیج فارس در نخستین گام مقارن با حمله رژیم صدام به ایران به حمایت همه جانبه از عراق پرداختند و تقریبا تا جنگ دوم خلیج فارس این سیاست را پیگیری کردند. بدین ترتیب تا اوایل دهه ۱۹۹۰ روابط شورای همکاری خلیج فارس با ایران بیشتر بر مبنای بازی با حاصل جمع صفر بود.
به گزارش ایسنا، به موازات پیروزی انقلاب اسلامی در فوریه ۱۹۷۹ (بهمن۱۳۵۷) بازتاب منطقهای و بینالمللی این انقلاب با توجه به رخداد آن در منطقه حساس خاورمیانه اهمیت یافت بازتاب این انقلاب برای برخی امیدوار کننده و برای برخی نیز نگران کننده بود. در این بین کشورهای عربی منطقه که به لحاظ فرهنگی و اقتصادی ایران را رقیب خود میدانستند، درصدد مقابله با تاثیرات احتمالی انقلاب ایران برآمدند.
یعنی اگر نمود اصلی برخورد مستقیم اعراب علیه ایران حمله نظامی رژیم عراق به ایران بود، اما نشان اقدام غیر مستقیم کشورهای عربی، منطقه شکل گیری ائتلافی منطقهای با عنوان شورای همکاری خلیج فارس در ماه مه ۱۹۸۱ در شهر ابوظبی امارات متحده عربی بود. بنابراین میتوان گفت علت اصلی تشکیل شورای همکاری خلیخ فارس ترس از صدور انقلاب اسلامی بود که از سیاستهای اصلی جمهوری اسلامی از بدو تأسیس بهشمار می آمد و بر همین اساس کشورهای عضو شورا از همان ابتدا درصدد مقابله با امواج انقلاب ایران برآمدند. در نخستین گام مقارن با حمله رژیم صدام به ایران به حمایت همه جانبه از عراق پرداختند و تقریبا تا جنگ دوم خلیج فارس این سیاست را پیگیری کردند. بدین ترتیب تا اوایل دهه ۱۹۹۰ روابط شورای همکاری خلیج فارس با ایران بیشتر بر مبنای بازی با حاصل جمع صفر بود. اما با پایان جنگ و با کاهش جلوههای عینی سیاست صدور انقلاب ایران و نیز در پی حمله صدام به کویت که از اعضای شورای همکاری خلیج فارس بود، اعضای شورا درصدد برآمدند که نسبت به ایران سیاستهای تعدیل یافتهتری را در پیش بگیرند. چرا که اولاً از یکسو ایران به تدریج با پذیرش قطعنامه ۵۹۸ به سمت نوعی از مصلحت گرایی در سیاست خارجی حرکت میکرد و از دیگر سو سیاستهای جنگ افروزانه علیه ایران با حمایت از صدام نه تنها به نتیجه نرسیده بود بلکه رئیس جمهور وقت عراق را در پیگیری مطامع خود در منطقه جریتر کرده بود. از آن زمان تا به اکنون سیاست خارجی ایران و شورای همکاری خلیج فارس در قبال یکدیگر شکلی سینوسی به خود گرفته و با نوسانات مختلف روبرو بوده است. جدیدترین رفتار تخاصمآمیز تحادیه اروپا با شورای همکاری خلیج فارس، صدور یک بیانیه بیسابقه است که در آن ایران را اشغالگر جزایر سهگانه (بوموسی، تنب بزرگ و کوچک) نامیده است. به همین منظور نگاهی به رویکرد شورای همکاری خلیج فارس در خلال جنگ تحمیلی عراق علیه ایران داریم. اعضای شورا در نخستین بیانیه رسمی اجلاس سران در سال ۱۹۸۱ در ابوظبی اعلام کردند که مسئولیت امنیت خلیجفارس بر عهده کشورهای منطقه است و منطقه باید از کشمکشهای بینالمللی و وجود ناوگانها و پایگاههای نظامی خارجی دور بماند و ملاحظاتی چند نظیر تحریک نکردن جمهوری اسلامی و عدم رویارویی با آن و عدم موافقت با درخواستهای امریکا برای ایجاد پایگاه در کشورهای منطقه و حفاظت از آنها را در نظر گرفته است. شورا در اجلاس دوم خود در دوم نوامبر ۱۹۸۱ (۱۱ آبان ۱۳۶۰) مواضع ظاهراً بیطرفانه اجلاس اول را تکرار و اظهار امیدواری کرد که این موضع بیطرفی را سازمان کنفرانس اسلامی و جنبش غیرمتعهدها نیز دنبال کنند. این در حالی بود که عراق در خاک ایران بود و بیطرفی شورا به معنی حمایت از تجاوز تلقی میشد. ضمن آنکه موضع عملی اعضای شورا از مواضع ادعایی آن فاصله داشت که تا این زمان کویت چهره شاخص این تفاوت بود. به هر حال، شورای همکاری خلیجفارس تا فتح خرمشهر در ماه مه ۱۹۸۲ (خرداد ۱۳۶۱) علاقه چندانی به پایان جنگ و عقبنشینی عراق نشان نداد اما بعد از این مقطع، شورا تحرکاتی را با هدف نزدیکی به ایران و میانجیگری و خاتمه جنگ شروع کرد و از طرف دیگر به همسویی با عراق در نشان دادن چهرهای صلحجو و نجات آن از ورطهای که خود را در آن گرفتار کرده بود، پرداخت. البته این رفتار بیشتر برای بالا بردن ضریب امنیت خود و جلوگیری از حمله احتمالی ایران به خود آنها به عنوان حامیان عراق بود. با پیروزی بزرگ ایران و آزادسازی خرمشهر، شورای همکاری وارد مرحله تازهای از مواضع و عملکردها شد. از اجلاس نوامبر ۱۹۸۱ که به لزوم دوری قدرتهای بزرگ از خلیجفارس تأکید میشد تا ۱۹۸۸ که رسماً دخالت مستقیم را درخواست کردند، روند حوادث سیری دارد که به طور مختصر به آن اشاره میشود. بعد از برتری ایران در جنگ، شورا در دومین اجلاس اضطراری وزیران خارجه خود در ۱۳۶۱/۱/۳۱ (۲۰ آوریل ۱۹۸۲) در ریاض، از کلیه اقدامات جهت خاتمه جنگ برای توقف خونریزی حمایت کرد. در سومین اجلاس اضطراری وزیران خارجه در ۱۳۶۱/۲/۲۵ (۱۵ مه ۱۹۸۲) در کویت نیز هیچ بیانیه رسمی منتشر نشد. تنها وزیر خارجه سعودی فاش کرد که اجلاس به ۹/۳/۱۳۶۱ موکول گردید. این تعویق در واقع فرصتی بود برای شورا که نتیجه نبردهای خرمشهر را ارزیابی کند و ببیند که دامنه پیروزیها و شکستهای طرفین تا کجا خواهد بود.
اجلاس بعدی شورای همکاری خلیجفارس در ۹ خرداد ۱۳۶۱ در عربستان تشکیل شد. در این اجلاس از جمهوری اسلامی ایران به ویژه خواسته شد که به صلحطلبی عراق پاسخ مثبت داده و به خونریزی پایان دهد. برای اولین بار شورا در این اجلاس، ایران را به عنوان "طرف سرسخت جنگ که کلیه تلاشهای صلح را رد میکند و راههای صلحآمیز را میبندد»، معرفی کرد.
گفتنی است که تا اکتبر ۱۹۸۲ (مهر ـ آبان ۱۳۶۱) در بیانیه های رسمی جلسات شورای همکاری، دو ابرقدرت به عنوان منابع عمده خطر علیه امنیت خلیجفارس (علیالظاهر) در نظر گرفته میشد، ولی از ۱۱ اکتبر ۱۹۸۲ که وزیران دفاع اعضای شورا دومین اجلاس خود را تشکیل دادند، تغییر جهت مهمی در سیاستهای دفاعی آنها بروز کرد که به موجب آن ایران به عنوان نخستین منبع تهدید علیه امنیت کشورهای خلیجفارس در نظر گرفته شد؛ البته این پیشنهاد در اجلاس سران در نوامبر همین سال به این وضوح گنجانده نشد.
در اجلاس چهارم شورای همکاری در نوامبر ۱۹۸۲ در قطر (۱۶ تا ۱۸ آبان ۱۳۶۱)، موضوع جنگ تحمیلی به نحو مشروحی مورد بحث و بررسی قرار گرفت. در اعلامیه نهایی کنفرانس سران، قطعنامه ۵۴۰ (۳۱ اکتبر۱۹۸۳/۹ آبان ۱۳۶۲) شورای امنیت در خصوص لزوم خاتمه جنگ تحمیلی، مورد حمایت قرار گرفت و ضمن اظهار رضایت از عراق به دلیل قبول این قطعنامه، از ایران نیز خواسته شد که با پذیرش آن امنیت خلیجفارس را حفظ نماید. همچنین شورا آمادگی خود را برای میانجیگری در جنگ اعلام نمود. شورای همکاری، کمیته هفت نفره اتحادیه عرب را ـ که بعد از عملیات خیبر و تصرف جزایر مجنون به وسیله ایران (اسفند ۱۳۶۲)، در اجلاس وزیران خارجه کشورهای عربی در بغداد تشکیل شد و هدف آن ترغیب کشورهای جهان به نخریدن نفت از ایران و نفروختن اسلحه به آن بود ـ به تشدید اقدامات علیه ایران ترغیب نمود. اما مهمترین اقدام شورا تا این زمان، تشکیل نیروهای واکنش سریع خلیجفارس بود که در اجلاس کویت (نوامبر۱۹۸۴ / آبان ۱۳۶۳) تحت فرماندهی مشترک اعضا پایهریزی شد. این نیرو در شمال عربستان مستقر گردید تا در موقع لزوم به یاری عضوِ درخواستکننده بشتابد.
بعدها به سبب تغییر سیاست امریکا و سفر مک فارلین به ایران، اعضای شورا نیز در اجلاس مسقط (نوامبر ۱۹۸۵) از تأیید مطلق عراق خودداری کردند و به طور بیطرفانه از ایران و عراق خواستند که به جنگ پایان بدهند. اما در پی شکست سفر مک فارلین، شورا نه تنها لحن نسبتاً مسالمتجویانه اجلاس سران در مسقط را در اجلاس بعدی ابوظبی (اکتبر و نوامبر ۱۹۸۶) تکرار نکرد بلکه با تصویب موضوع تغییر پرچم نفتکشهای کویتی در همین نشست، که به منزله دعوت رسمی از قدرتهای خارجی جهت دخالت در امور منطقه بود، به تحقق هدف عراق مبنی بر بینالمللی کردن جنگ و کشاندن قدرتهای بزرگ به منطقه جهت نجات حکومت آن کشور، کمک بزرگی کرد.
در اجلاس مسقط، در حالی که نیروهای ایرانی در فاو مستقر بودند، رئیس امارات اعلام کرد رهبران شورا از هیچ کوششی برای پایان دادن به جنگ ایران و عراق و آثار مخرب آن مضایقه نخواهند کرد. این اجلاس برخلاف سال قبل به نفع عراق موضعگیری کرد. از این اجلاس به بعد دشمنی گذشته شورا با ایران در ابعاد گستردهتری مطرح گردید طوری که یوسف بن علوی وزیر مشاور در امور خارجی عمان در اجلاس وزیران خارجه شورای همکاری خلیجفارس در مسقط در همین سال (۱۹۸۶) گفت: شورا و بقیه جهان عرب تفکیکناپذیرند و بر ما واجب است که خروج سریع ایران را از سرزمین عراق تضمین کنیم.
در بیانیه پایانی همین اجلاس نیز آمده بود: شورا اشغال بخشی از سرزمین عراق را محکوم نموده و از ایران میخواهد که بلافاصله نیروهایش را به مرزهای بینالمللی بازگرداند. در همین نشست بود که برای نخستین بار کشورهای عضو شورا هشدار دادند که نیروهای مشترک نظامیشان برای هر گونه اقدام نظامی جهت دفاع از کشورهای شورا آماده است و در صورت حمله ایران به کویت از این کشور دفاع خواهد کرد و تجاوز به کویت به منزله تجاوز به خاک اعضای شورا خواهد بود. به هر حال، پس از افشای ماجرای مک فارلین و برای خنثی کردن تبلیغات سوء آن که گریبانگیر امریکا شده بود، فشار بر ایران برای جلوگیری از گرفتن امتیازات ناشی از پیروزیها شدیدتر شد و اعضای شورای همکاری در این مجموعه از فشارها نقش بسیاری داشتند؛ به خصوص عربستان و کویت در این زمینه کینهتوزیهای زیادی کردند. بالاخره، در اجلاس ۱۹۸۶ سران شورای همکاری خلیجفارس بر مسئولیت جامعه بینالمللی در حفاظت از رفت و آمد کشتیرانی در آبهای بینالمللی تأکید گردید و گفته شد که کشورهای شورا در ورای مرزهای خود در دریا و زمین ممکن است منافعی داشته باشند ولی مسئولیت منحصر به فرد ندارند. این دعوت شورای همکاری از کشورهای بزرگ برای تقویت حضور نظامی آنها در منطقه، رفته رفته ابعاد تازهتری پیدا کرد. اولین کاروان نفتکشهای کویتی با اسکورت ناوگان جنگی امریکا، روز ۱۳۶۶/۴/۳۱ (دو روز بعد از تصویب قطعنامه ۵۹۸ که در آن تأکید شده بود تمامی کشورها از هر اقدامی که به تشدید و گسترش منازعه منجر میشود، احتراز کنند.) وارد خلیج فارس شد که تشدید بحران منطقه و گسترش جنگ به خلیج فارس را در پی داشت.
با گذشت ۱۰ روز از این اقدام، پلیس سعودی به راهپیمایی حجاج بیت اللّهالحرام، که با موافقت مقامات سعودی بر پا شده بود، حمله کرد (۱۳۶۶/۵/۹ ) و ۴۰۰ تن از زائران خانه خدا را به خاک و خون کشید. حکومت سعودی در پی این اقدام روابطش را نیز با ایران قطع کرد. البته دیگر اعضای شورا به درجه کویت و عربستان در دشمنی با ایران پافشاری نمیکردند. در همین زمینه برخی منابع از اختلافنظر اعضای شورا در قبال میزان دشمنی با ایران و حتی بروز خطری برای حفظ وحدت شورا خبر دادند اما این اختلافات مجموعاً نتوانست در روند کلی حرکت شورا در دشمنی با ایران تأثیری بگذارد. استراتژی شورا، در داخل استراتژی امریکا معنی داشت و با تحول در سیاستها و تاکتیکهای امریکا دستخوش تحول میشد. این فضای سیاسی ـ امنیتی تا زمانی که ایران قطعنامه ۵۹۸ را پذیرفت و تا برقراری آتشبس ادامه یافت.
با وجود افزایش درگیریها در سرزمینهای اشغالی و در نزدیکی مصر، این کشور باستانی خود را آمادۀ فصل اوج ورود گردشگران میکند.
به گزارش ایسنا، مصر در سال ۲۰۲۳ رکورد ۱۴.۹ میلیون گردشگر را ثبت کرد. گردشگری یکی از منابع اصلی تأمین ارز خارجی برای این کشور است که حدود ۱۲ درصد در تولید ناخالص داخلی سهیم است و برای حدود سه میلیون نفر شغل ایجاد میکند.
مصر در نزدیکی فلسطین و سرزمینهای اشغالی قرار دارد که این روزها شاهد افزایش بیسابقه درگیریهاست، با این حال این کشور تاریخی خود را برای فصل اوج ورود گردشگران آماده میکند.
مصر برنامه دارد تا سال ۲۰۲۸ میلادی سالانه پذیرای ۳۰ میلیون گردشگر باشد.
سفر در همسایگی جنگ
این شرایط و پیشبینی درحالی برای مصر رقم خورده که برخی تحلیلها احتمال تأثیر جنگ در غزه بر گردشگری خاورمیانه، بویژه کشورهای همجوار آن، از جمله مصر را زیاد دانسته است. چندی پیش «اولیویه پونتی» از کمپانی «فورواردکیز» ( ForwardKeys) که در زمینه تجزیه و تحلیل آمارهای سفر و گردشگری فعالیت میکند، در اینباره گفته بود: «جنگ تقاضای سفر به تلآویو را خشک کرده است و تأثیر منفی فراوانی بر مقاصد همسایه دارد، به طوری که کشورهای خاورمیانه از کاهش شدید رزروها رنج میبرند. برخی گردشگران ترکیه و مصر، اکنون سفر به مقصدهای جنوب اروپا مانند اسپانیا، یونان و پرتغال را جایگزین کردهاند.»
خاورمیانه در تعلیق!
مصر در سالهای اخیر از چندین یافته باستانشناسی رونمایی کرده است. این اکتشافات نقش بسیار مؤثری در احیای صنعت مهم گردشگری این کشور داشتهاند، این درحالی است که این کشور سالها تحتتاثیر ناآرامیهای سیاسی قرار گرفته بود و با همهگیری ویروس کرونا نیز آسیب بیشتری دید. یکی از برنامههای دولت مصر برای جذب گردشگرِ بیشتر به این کشور، افتتاح «موزه بزرگ مصر» است که در نزدیکی اهرام جیزه ساخته شده و برنامه افتتاح آن بارها به تعویق افتاده است.