خانم شیک پوش فرانسوی ماری لوپن رهبر جبهه ملی راست فرانسه می
گوید "اروپا که بیشتر منظور او آلمان است ، با پذیرش مهاجران خاورمیانه ایی
به دنبال برده داری نوین است". البته خانم لوپن در دفاع از حقوق بشر و
پناهجویان از اعتبار اخلاقی چندان بالائی برخوردار نیست که اینک مدافع آنها
شده است. او و حزبش طی 4 سال گذشته مسئول بسیاری از خشونت های سیستماتیک
علیه اقلیت ها و مهاجران در فرانسه شناخته شده اند.اما آنچه موجب نگرانی ست
...محدود نماندن دیدگاه های او در مرز های فرانسه است. خانم شیک پوش
پاریسی که خودرا ژاندارک فرانسه می خواند و بهای عطر مخصوص دختر ژان ماری
لوپن (اسکادا) کمتراز 2000 یورو نیست!،کتاب مانیفست عقاید ش را در دست
گرفته و بسیاری از احزاب راست اروپا را با خود هم نظر کرده است.
طی 3
ماه گذشته ،خصوصا 2 هفته اخیر موضوع مهاجرت صدها هزار پناهجوی خاورمیانه
ایی که طیف وسیعی از ملت های این منطقه خصوصا سوری ها را شامل می
شود،باردیگر توجه جامعه اروپا را به بحران مهاجران به سوی خود جلب کرده
است. این توجه هرچند از جنبه متریالیک بحران مانند،مسکن،کار،آموزش،پذیرش
ویا میزان تغییرات فرهنگی مهاجران عمدتا مسلمان در جوامع اروپایی اهمیت
فزاینده ایی به خود گرفته ؛اما به باور من مسائل فنی ؛ اقتصادی و اجتماعی
مهاجران خاورمیانه ایی در برابرآنچه که منجر به قدرت گرفتن جنبش های
راستگرا و مشروعیت بخشیدن به آنها شده ،مسائل مهمی نیستند. بله ،می توان به
آنها کارو مسکن داد و فرزندانشان را به مدرسه فرستاد؛آنچنانکه آلمان و
اتریش وعده داده اند.اما سوال این است" رهبران اروپایی و مسئولان اتحادیه
اروپا چگونه قادر خواهند بود با موج آتی و روبه رشد عقاید افراطی
راستگرایان ، نژاد پرستان و در اثباتی ترین رویکرد اجتماعی و
فرهنگی"ناسیونالیست های بومی" مقابله کنند؟در حالی که نمایندگان این گونه
عقاید به آرامی در حال تسخیر کرسی های پارلمان های محلی ؛ملی و اروپایی
هستند؛آیا قرار است مهاجران در برابر افراط گرایی و خشونت آنها رها شوند؟.
ابهام
بزرگ این است" در فرآیندی میان مدت، از یک سو مهاجران که بنا به هر دلیل
اجتماعی،فرهنگی و سیاسی و حتی دلایل خود خواسته عملا به شهروندانی درجه دو
تبدیل شده و از سوی دیگر با برخوردهای تند و واکنشی افراطوین راستگرا یا به
قول برلینی ها "کله طاس های سیاه پوش" روبرو خواهند شد؛ برنامه جامعه
اروپا برای همگن سازی اجتماعی مهاجران و متقابلا کنترل و مهارموج نگران
کننده راستگرائی مبتنی بر تنفر نژادی و مذهبی که بنیان های دمکراسی اجتماعی
را فرو خواهد ریخت؛دقیقا چه خواهد بود؟". شکایت به مراجع قضایی!؟بی نتیجه
است.مورد خانم لوپن در فرانسه و یا خریت ویلدرز در هلند را ببینید!.آیا
جواب مناسبی گرفته شد؟.یا بی اعتبار اعلام کردن انتخابات محلی و ملی راه حل
مناسبی خواهد بود!. انتخاباتی که به صورت دمکراتیک رهبران افراطی
رابرگزیده و راهی پارلمان های محلی، ملی و اروپایی میکند. آیا دخالت مراجع
قضایی و حقوقی و قانونی اتحادیه اروپا مشکل را حل خواهد کرد؟ شک
دارم!.اولاتجربه نشان داده دولت ها و پارلمان اروپا قادر به واکنشی موثر
علیه نتایج انتخابات نیستد و سازوکار آن را هم ندارند. ثانیا تجربه 4 سال
گدشته نشان داده هر گونه برخورد با راستگرایان عملا به تثبیت موقعیت آنها
منجر شده است. به عنوان مثال در سوئد حتی قبل از آغاز موج جدید پناهجویان
حزب دموکرات سوئد که ریشه درنازیسم مدرن دارد، در انتخابات سال گذشته 13
درصد آرا قطعی را به خود اختصاص داد و تبدیل به سومین حزب بزرگ در پارلمان
سوئد شد.موقعیت احزاب آزادی هلند، لگا نورد ایتالیا و حزب آزادی اتریش اگر
بهتر نباشد در همین سطح است.در آلمان احزابی چون راست افراطی ناسیونالیست و
گروه پگیدا در درسدن طی ماه های آپریل تا ژوئیه جامعه را به آشوب
کشاندند.از همه بدتر در دانمارک حزب راست مردم به رهبری کریستین تولسن دهل
که حتی از جنبه اخلاق عمومی شخص فرد غیر موجهی ست به دلیل کسب 21 آرصد آراء
درانتخابات 19ژوئن اکنون وارد دولت شده.این تنها تاسف آور نیست بلکه عمیقا
نگران کننده و شرم آوراست.نه صرفا به دلیل راستگرایی و داشتن عقاید افراطی
؛بلکه بیشتر به این علت که رویکرد عمومی جامعه؛ مخاطره آمیزبه سمت آنان
معطوف شده است.
راستگرایان اروپا اکنون به بهانه مهاجران خاورمیانه ایی
متحد شده و آنان را مسئول بحران های اجتماعی و اقتصادی ونیز به قول آنها
مخاطرات اضمحلال فرهنگی اروپا معرفی وعلیه آنان وارد عمل شده اند. گسترش
این تفکر که همچون قانقاریای سیاسی در حال پیشرفت به بدنه اروپاست و
متعاقبا با واکنش ها تند و خشونت آمیز خود مهاجران و حامیان محلی و بومی
شان (شهروندان اروپا یا شهروندان خاورمیانه ایی مقیم ) روبرو خواهد شد؛ ما
را دربرابر این گزینه قرار داده "که آیا به صرف پناه دادن و اعطای حق
شهروندی به مهاجران و بی توجهی به آینده نامعلوم آنها می توان از بروز یک
بحران جدی در جوامع اروپایی جلو گیری کرد؟.اماچه میتوان کرد؟ نمی دانم؛ولی
این را می دانم مسئول اصلی این وضع سیاستمدارانی هستند که نسبت به اوضاع
آشفته خاورمیانه بی تفاوت بودند ویا در بهم ریختن اوضاع سهمی به عهده
گرفتند. اکنون از این مردم آواره چه انتظاری دارند ؟.باید دیروز فکر امروز
را می کردند.