مطبوعات طي بیش ازيك قرن گذشته درايران بهرغم فرازوفرودهاي مختلف درحكومت و
نظامهاي سياسي، اقتصادي و اجتماعي همواره درگيرمعضلات متعدد درحوزه صنفي بودهاند.
هريك ازدولتهاي استقراريافته درطي يك قرن و اندي گذشته هم با نيات و تمايلات
مختلف سعي كردهاند به رسانهها را براي حيات مستمر يارانههايي را پرداخت كنند.
اگرچه همواره نوع حمايتها مورد اعتراض ارباب رسانه چه مديران و چه خبرنگاران و
فعالان اموررسانهاي بوده است اما ظاهرا هيچ يك ازطرفين ماجرا گريزو گزيري جز تن
دادن به رويههاي تكراري نداشتهاند.
عموما هماين حمايتها درقالب مبالغ
یارانههای نقدي وارزي به حساب مديران مطبوعات و رسانهاي يا درقالب سهميه كاغذ به
حوزه نشرمطبوعات بوده است.چرخه وسيكل معيوب فوق تا زمان دولت يازدهم ادامه داشت.
با
آمدن معاونت مطبوعاتي جديد دروزارت ارشاد دولت دكترروحاني زمزمههاي تغييرنوع
وميزان وحتي شيوههاي اجرايي به وجود آمد. هرچه زمان جلوتر ميرفت پرسشها
كمترميشد تااينكه برنامههاي تدوين شده دكترحسین انتظاميومديران جديد رونمايي
شدند.
ابتدا معيارها و شاخصهاي نحوه تخصيص يارانه طراحي و تدوين شد.
همزمان
جداول يارانههاي دريافتي دردسترس عموم ارباب رسانه و حتي توده مردم قرارگرفت.
سپس
طرح اشتراك نيمبها مطرح شد كه مورداستقبال بخش قابل توجهي از جامعه مخاطبايراني
قرارگرفت.
اين طرح توانست بخش اعظميازحمايتهاي دولت ازمطبوعات را به سوي مخاطبان
هدايت كند.
در حقيقت يارانه به مخاطبان تعلق گرفت و دركنار آن مطبوعات و رسانههاي
مكتوب هم منتفع شدند.
دراين شرايط بود كه خبر پرداخت هزينههاي بيمه تامين اجتماعي
خبرنگاران و فعالان رسانه منتشر شد.
خبري كه ميتوانست و ميتواند بخش اعظمياز
مشكلات جامعه خبري كشور را حل كند.
در طول حداقل 4 دهه گذشته نه مديران
رسانههااين امكان و تمكن مالي را داشتند كه كارمندان و خبرنگاران خود را بيمه
كنند و نه نوع و ويژگياين شغلاين امكان را فراهم ميكرد.
رسانه مكتوبي كه
درفاصله يك ماه ازانتشار يا يك سال به دليل معضلات متعدد مالي و غیره به تعطيلي
كشيده ميشد به ناچار شرايطي را نداشت تا خبرنگارخود را بيمه كند.
دغدغهاي كه
درشغل رسانه و فعالان رسانهاي كشور تبديل به يك معضل بزرگ شده بود.
ورود معاونت
مطبوعاتي بهاين موضوع و تعريف شرايط وسازوكار مناسب به منظوركمك به صاحبان و
مديران رسانهها براي پوشش بيمه تامين اجتماعي و سپس بيمه تكميلي يك عمل
خيرخواهانه و رفتاري مديريتي استراتژيك است.
تامين دغدغههاي روحي قشرخبرنگار يعني
بازگرداندن آرامش وافزايش سطح تعلق و دلبستگي به حوزه فعاليت رسانه.
اگرچه به معناي
واقعي و درست دريك كشور توسعه يافته و پيشرفته دولت نبايد وارد چنين رویکردهای
حمايتي شود اما به هرتقدير در شرايط اينچنيني چترحمايتي دولت باید برسر رسانهها
وجود داشته باشد تا درآینده بتوان راهکارهایی را برای برون رفت ازشرایط کنونی طراحی
واجرا کرد.