اساس تئوریهای ارتباطی بر مبنای دو اصل مهم است:
الف) انسان همواره از انزوا میترسد.
ب) انسان میل به جاودانگی دارد.
اکنون کرونا هر دوی این نیازهای بشری را هدف گرفته است. طبیعتاً مردم دچار اضطراب، تشویش و سردرگمی و احیاناً تضعیف روحیه میشوند. در چنین موقعیتی بایدها و نبایدهایی در عملکرد آحاد جامعه و بهخصوص مسئولین مختلف کشور متصور است که به آنها اشاره میشود.
1- شیوع کرونا تنها یک مسئله پزشکی و در حوزه سلامت نیست بلکه یک معضل اجتماعی، اقتصادی و سیاسی است که بایستی کل نظام به آن بپردازد و محدود شدن به یک وزارتخانه کارساز نیست.
2- ارائه اطلاعات باید شفاف، آگاهیبخش و اطمیناندهنده باشد بهگونهای که اقناع مخاطب را به همراه داشته باشد.
3- همه گروهها و افراد خصوصاً نخبگان، هنرمندان، چهرههای ماندگار و اساتید با تشکیل شوراهای مجازی باید با سازماندهی مناسب به مسئولین کمک کنند.
4- تمامی نهادهای رسمی و غیررسمی اعم از نظام پزشکی، روانشناسی، پرستاری، دامپزشکی، بخشهای غیردولتی و شهرداریها میبایست با ایجاد ارتباط مناسب از طریق صداوسیما و شبکههای اجتماعی، برنامههای مناسبی را برای اوقات فراغت مردم فراهم نمایند.
5- برنامههای نوروزی کل کشور با رویکرد بحران کرونا هماهنگ و با کمک سازمان میراث فرهنگی و گردشگری و همچنین نهادهای مرتبط سازماندهی شوند.
6- نیروی انسانی بهخصوص کادر پزشکی و پرستاری مهمترین عامل در مقابله با ویروس کرونا هستند و نباید مورد هجوم و یا بیاعتنایی قرار گیرند.
7- وحدت و فرماندهی در کلیه امور اطلاعرسانی و ارائه خدمات بسیار مهم است تا از پراکندهگویی و نامستند بودن اطلاعات جلوگیری شود. به نظر میرسد بهرهمندی از نظرات کارشناسان و نخبگان و استفاده مطلوب از اوقات فراغت مردم به افزایش روحیه اجتماعی بیانجامد؛ البته به شرط آنکه کسانی که تخصص و تجربه کافی ندارند «سکوت» کنند.