کد خبر: ۱۱۱۹۷۰
تاریخ انتشار: ۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۹ - ۱۰:۳۷

سرباز سیگاری

به سیگارش عمیق پک زد. توی تاریکی به همدیگر نگاه می کردیم و چیزی نمی دیدی.
- اینجوری پک نزن ! نور شو ببینن رفتیم ها !
تکیه به اسلحه اش داد و دوباره پک زد، محکمتر.
چه سود که دیر شده بود.

پایم را سر جایش نصب کردم و دوباره فاتحه ای خواندم.

بیشتر بخوانید: 

قلب زیبا

زیبا دیدن

آخرین اخبار