مجید گودرزی
کارشناس امور مالی و اقتصادی
اگر نخبگان درگیر مسائل و مشکلات جامعه شوند، آن مشکلات حل می شود. اما در جامعه ای که نخبگان در مقابل مشکلات مصون شوند و بین فرهیختگان جامعه و مشکلات جامعه حصار کشی شود، امیدی به حل مشکلات نیست.وقتی می شنویم انواع نیازهای زندگی یک نماینده یا وزیر یا مسوولی را دیگران انجام میدهند، سخن گفتن از مشکلات، کوبیدن بر آهن سرد و همانقدر بی تاثیر است. در جوامعی که نخبگان از مشکلات دور نگه داشته میشوند، آسیب دیدگان آسیب بیشتری می بینند و کسی قدمی بر نمی دارد. در حالی که باید حمایت شوند.
دعای خیری نیست اگر بگوئیم ای کاش نمایندگان یا وزرا مستاجر باشند یا تصادف کنند تا به عینه لمس کنند که چه وقایع تلخی در مدت خدمت رسانی برای یک نفر رخ می دهد و باید اصلاح شوند. وقتی یک مقام مسئول آسیب می بیند همه تلاش می کنند وقایع وارونه و خوشایند باشند و صدای مردم عادی بجایی نمی رسد.
وقتی بعد از تصادف می بینی که هزینه یک ساعت کار جرثقیل دهها برابر قیمت معمول است و سهم پلیس را هم باید بپردازی، پلیس ۱۱۰ بیش از ۱/۵ ساعت انهم در شرایطی که خودت و خانواده ات در بدترین شرایط هستی و بعد از ۷ بار تماس گرفتن سر صحنه تصادف حاضر میشود، اورژانس دکتر ندارد و ۷ ساعت طول می کشد تا یک دکتر به بالین مریض بیاید و یک پزشک دیگر آدرس مطبش را به سانحه دیده میدهد تا با حال نذار به مطلب مراجعه کند و نظریه پزشک را اخذ کند، وقتی پزشکی قانونی بی حساب و کتاب هزینه میتراشد و پزشک معتمد از همه ۴۰ هزار تومان هزینه می گیرد و از آسیب دیده ۱۰۰ هزار تومان و در مقابل اعتراض میگوید :" این قانون است" و بیمه هم هزینه ها را تعهد نمی کند، وقتی هزینه انجام ام.آر.آی ۲۷ هزار تومان است و هزینه پاکت ۲۵ هزار تومان، وقتی اوراقچی، خودرو تصادفی را یک چهارم میخواهند و تعمیرکاران دو برابر هزینه طلب می کنند، فقط به این علت که در شهر آنها غریب هستید و باید زودتر کار را انجام دهی و برگردی، وقتی هزینه کپی برابری می کند با تمام کپی هایی که در عمرت گرفته ای، وقتی بیمه با نظام فرانشیز به هر نحوی حقوق شما را پایمال می کند و بیمه شخص ثالث و بدنه بجای آرامش مایه عذاب الیم است، وقتی نمایندگی با بیمه برای حساب تراشی رقابت می کنند و هرکس را می بینی توصیه می کند دنبال گرفتن حقت نباشی چرا که بشدت آزار خواهی دید، اینها میشود قوز بالای قوز آسیب دیده و فیگورهای تبلیغاتی بیشتر آزارت می دهد. چون تلاش می کنند دروغ را توجیه و موجه کنند.این سیکل معیوب خدمت رسانی به آسیب دیدگان جاده ای است.اما چقدر غرور انگیز است غیرت و مردانگی پزشک مسافری که سر صحنه تصادف تا آخر می ایستد، معاینه می کند و روحیه می دهد. چقدر زیباست اشکهای رهگذران که بدون اینکه مصدومان را بشناسند، اشک می ریزند و با تمام توان امداد رسانی می کنند. غیرت آن چوپانی که میگوید من هم خود تصادف کرده ام و هر کمکی را حاضرم انجام دهم، شنیدنی ترین حرف است. مسئولان باید بدانید که این مردم فرشته هایی هستند که بدون چشمداشت به صحنه می آیند. مردم ما دوست داشتنی ترین، عاشق ترین و بهترین هستند.