از بدو تولد و در طول دوران کودکی، کودکان از حواسشان برای کشف دنیای پیرامون خود استفاه می کنند و تلاش میکنند جهان پیرامون خود را بشناسند. یادگیری از طریق حواس این فرصت را برای کودک فراهم میکند که اطلاعات بیشتری از محیط اطراف خود دریافت کند.
اغلب صحبت درباره پنج حس است:
چشایی: گیرندههای چشایی که به مواد شیمیایی واردشده به دهان واکنش میدهند.
لامسه: محرکهایی که باعث تحریک گیرندههای لمسی در سطح پوست به احساس فشار، گرما، سرما و لرزش میشوند.
بویایی: محرکهایی از نوع گیرندههای شیمیایی که مسیر هوایی را تحریک میکنند.
بینایی: تحریک گیرنده نور در چشمها که در نهایت در مغز منجر به تعبیر و تفسیر تصاویر بینایی میشوند.
شنوایی: تحریک مکانیسمها و گیرندههای حسی در گوش داخلی.
البته دو حس دیگر هم هست که اغلب نادیده گرفته میشود. این حسها عبارتاند از:
آگاهی بدنی: بدن از طریق کشیدگی و فشار ماهیچهها و ارسال پیامهایی به مغز، فرد را قادر به درک موقعیت خود میکند.
تعادل: حرکتی از سیستم وستیبولار در گوش داخلی که به فرد درباره موقعیتی که در آن قرار دارد آگاهی میدهد. اینجا همان منطقهای است که، در صورت عفونت، فرد را دچار سرگیجه میکند؛ یعنی رابطه فرد و موقعیت را دچار مشکل میکند.
سیستم حسی هر فرد شبیه فنجان است. برخی فنجان خیلی بزرگی دارند (آستانه تحریک بالا) که مقدار زیادی حجم در خودش میگیرد (محرکهای بیشتر) و برعکس، برخی فنجانهای کوچکتری دارند (آستانه تحریک پایین) که با کوچکترین تحریکی سرریز میشود.
دستهای از بازیها بازیهای حسی یا sensory play هستند که هدفشان تحریک و تقویت حواس کودک در سنین ابتدایی تولد است.
بازی های حسی چیست؟
بازی های حسی در کودکان شامل هر نوع فعالیتی است که حواس کودک را تحریک میکند. هرچه بیشتر، بهتر! فراهم کردن فرصتهای مناسب برای کودکان، از طریق بازیهایی که از حواس خود استفاده میکنند، برای رشد و تکامل مغز ضروری و حیاتی است. این بازیها همزمان میتوانند چند حس از کودک را تحریک کنند. مثلا خمیر بازی را در نظر بگیرید که هم بافت نرمی دارد (لامسه)، هم رنگ جذابی دارد (بینایی) و هم خوشبوست (بویایی). علاوه بر این، این دسته از بازیها به توانمند شدن کودکان در یادگیری فعالیتهای پیچیدهتر، رشد شناختی، زبانی، مهارتهای حرکتی ظریف و درشت، مهارتهای حل مسئله و تعاملات اجتماعی کودک کمک میکند.
بازی های حسی در کودکان اغلب با کثیفکاری همراهاند که همین موضوع تمایل والدین را برای فراهم کردن چنین بازیهایی کم میکند. اما باید بدانید که بازیهای حسی در رشد مهارتهای پایه کودک تاثیر بسزایی دارد. برای مثال، تصور کنید کودک ده ماههای در حال بازی با بلوکهای رنگی و چوبی است. او تلاش میکند بلوکهای چوبی را در دستش بگیرد و از این دست به آن دست دهد. او، همانطور که بلوکها را بین دستانش جابهجا میکند، بهدقت آنها را لمس میکند. سپس آنها را به طرف دهانش میبرد تا بافتش را بهتر کشف کند. او با زبان و انگشتانش سطح صاف و لبههای بلوک را لمس میکند. گاهی آنها را به هم میزند تا کشف کند چه صدایی میدهند و گاهی با دقت به رنگ آنها توجه میکند. در واقع، از همه حواسش استفاده میکند تا بلوکها را بیشتر کشف کند.
اهمیت بازی های حسی در کودکان
براساس تحقیقات انجامشده، این دسته از بازیها ارتباطات عصبی زیادی را در مغز ایجاد میکند که توانایی کودک را برای یادگیریهای پیچیده و دشوار افزایش میدهد.
بازیهای حسی رشد زبانی و تعاملات اجتماعی کودکان را تقویت میکند. این دسته از بازیها بسترهای گفتگوی خوبی با کودکان فراهم میکند. کودک طی بازی واژگان و ساختارهای زبانی جدید میشنود. برای مثال، تصور کنید با فرزندتان مشغول خمیربازی هستید. احتمالا جملاتی از قبیل «فشار بده»، «صاف کن»، «گرد کن»، «یه تکه بکن» یا «ماری کن» بین شما و کودکتان رد و بدل میشود که فرصتی است برای رشد مهارتهای زبانی کودک. در سنین بالاتر، ترکیب بازیهای حسی و بازیهای وانمودی بستری برای تعاملات و گفتگوی بیشتر و پیچیدهتر با کودک فراهم میکند.
بازیهای حسی در رشد و افزایش عملکرد حافظه نیز مؤثر است. تجربیات حسی مختلف در حافظه حسی ذخیره میشوند. این حافظه برای شروع فرایند درک و کسب دانش ضروری است.
بازیهای حسی در رشد مهارتهای شناختی کودکان نیز بسیار مؤثر است. منظور از مهارتهای شناختی مهارتهای ذهن و فکر است. برخی از جنبههای رشد شناختی عبارتاند از: استفاده از مهارتهای حل مسئله، درک مفاهیم و استفاده از تخیل و خلاقیت.
این دسته از بازیها مهارتهای حرکتی ظریف را در کودک تقویت میکند. در طول این بازیها، عضلات کوچک دست و انگشتان اغلب درگیر میشوند.
مهارت های حرکتی درشت مانند دراز کردن دست برای رسیدن به چیزی، تعادل، چهار دست و پا شدن و نشستن همزمان با این بازیها تقویت میشود.
در نهایت، بازیهای حسی برای آرام کردن کودکان مضطرب بسیار عالی و کارآمد است. این دسته از بازیها موجب آزادسازی نوروکمیکالهایی در مغز کودک میشود که، بسته به نوع فعالیت، تا دو ساعت باقی میماند و باعث آرامش کودک میشود.
یکی از مهمترین و اولین حسهایی که در بازیهای حسی به آن پرداخته میشود حس لامسه است. لمس کردن جنبه مهمی از ادراک حسی حرکتی است و به آگاهی دقیق از بدن مربوط میشود.
دستان کودک، بهویژه نوک انگشتانش، گیرندههای حسی فراوانی دارد و قادر است اطلاعات حسی فراوانی از محیط اطراف خود دریافت کند. شرایط خارجی، از جمله دما و جنس، این گیرندهها را به تولید سیگنالهای الکتریکی تحریک میکند. این سیگنالها از طریق عصب حسی به مغز میرسد و در آنجا پردازش و در نهایت برچسبگذاری میشود. تجربه بازی با یخ، آب، آرد، خمیر، گل، نمکهای رنگی، برنجهای رنگی، ژله و حتی ترکیب آب با تخم شربتی میتواند فرصت مناسبی برای کودک باشد تا بتواند از طریق لمس به کشف دنیای پیرامون خود بپردازد.
برای کودکان کوچکتر، که تقریبا همه چیز را در دهانشان میگذارند، بسیار مهم است که از مواد قابل خوردن، مثل برنجهای شستهشده که با رنگ خوراکی رنگ شدهاند، استفاده شود. نکته مهمتر این است که حتما در کنار کودک حضور داشته باشید.
تجربه لمسی برای پاها بسیار مهم است. پاهای کودکان نیاز بیشتری به تحریک شدن و تجربههای جدید دارند. زیرا پاهای کودکان اغلب فرصت کشف بافتهای مختلف را ندارند. برای این کار، میتوان فرش حسی شامل زبری، نرمی، صافی، همواری و مانند اینها برای کودک تهیه کرد و اجازه داد پاهای کودک بافتهای مختلف را تجربه و کشف کند.
صدا اولین محرکی است که نوزادان بهخوبی به آنها واکنش نشان میدهند. فرصت تولید صداهای مختلف را، از طریق ضربه زدن به وسایل مختلف، به محض اینکه کودک قادر به این کار بود، برای او فراهم کنید تا خودش به کشف تفاوتهای صداهایی که تولید میکند بپردازد.
حس چشایی از جمله حسهایی است که اغلب در بازیها کمتر فرصت کشف آن برای کودک فراهم میشود. البته کودکان زیر یک سال خیلی خوب راه تحریک این حس را، از طریق گذاشتن همه اشیاء در دهان، برای خود فراهم میکنند. به هر حال، سعی کنید شرایطی را فراهم کنید تا کودک مزههای مختلف مثل شیرین، شور، ترش و تلخ را تجربه کند. در این میان، میتوانید فرصت گفتگو و تعامل را با او فراهم کنید. این شرایط بستری فراهم میکند که کودک، علاوه بر آشنایی با مزهها، با واژههای شیرین و شور و ترش و تلخ آشنا شود. به کودک این فرصت را بدهید تا غذاهای سرد و گرم و حتی یخزده را امتحان کند. تجربه غذاهایی با سفتی و بافتهای مختلف (متناسب با سن کودک)، علاوه بر تقویت حس چشایی، بستر خوبی برای همصحبتی با کودک است. برای مثال، غذایی که هنگام خوردن خرتخرت میکند یا بافتی نرم دارد یا جویدنی است.
برای تقویت حس بویایی، میتوان بستری را برای کودک فراهم کرد تا ادویهجات ،گیاهان دارویی، میوهها و گلهای مختلف را بو کند.
در اغلب بازیهای حسی، که هدف تحریک حواس دیگر است، حس بینایی خودبهخود تحریک میشود. برای نوزادان، در ماههای اول، استفاده از تصویر با کنتراست بالا (مثلا تصاویر سیاه و سفید) میتواند حس بینایی را تحریک و تقویت کند. کتابهای «نگاه کن! نگاه کن!» و «سلام دنیا»، از انتشارات مؤسسه پژوهشی کودکان دنیا، کتابهای سختی هستند که با این هدف چاپ شدهاند.
مهم نیست این بازیها چقدر ساده و ابتدایی باشند. آنچه در این میان مهم است این است که، علاوه بر هدفمندی، حواس بیشتری را در کودک درگیر کند و فرصت کشف بیشتری را برای کودک فراهم کند. بهتر است برای انجام این بازیها، برای کودک در طول هفته برنامهریزی مشخصی داشته باشید.
در نهایت، به خاطر داشته باشید که بازی های حسی در کودکان برای ایجاد حس مثبت در آنها انجام میشود. پس هر زمان که کودکتان تمایلی به این فعالیتها نداشت، حتما فعالیت را متوقف کنید. هیچ فعالیتی نباید به کودک تحمیل شود، فعالیتی را برای کودک فراهم کنید که از انجام آن خشنود شود.