به گزارش گروه دیگر رسانههای خبرگزاری فارس، روزنامه ایران گفتگویی با یحیی آل اسحاق وزیر اسبق بازرگانی انجام داده است که مهمترین بخشهای آن در ادامه آمده است.
کسی روی شرایط جنگ اقتصادی تردید ندارد
- کمتر کسی وجود دارد که در مسائل اقتصادی کشور، روابط بینالملل و روابط منطقهای که ملاحظه و تردیدی داشته باشد که ما اکنون در شرایط اقتصاد جنگی یا جنگ اقتصادی هستیم.
- مسئولین اجرایی کشور، رئیس جمهوری، مجلس، رئیس قوه قضائیه، تمام دستاندرکاران، نخبگان و اساتید دانشگاه و رسانهها متفقالقول میگویند که ما در یک جنگ اقتصادی هستیم.
جنگ بدون تحلیل یعنی جنگ بدون سرباز
- جنگ بدون تحلیل اقتصادی مثل جنگ بدون داشتن سرباز، سلاح و آموزشهای مدیریت جنگی است. وزن آن به اندازه یک رکن اصلی در جنگ است.
- در شرایط مدیریت جنگ اقتصادی یا اقتصاد جنگی، تمام منابع و درآمدهای اقتصادی کشور برآورد میشود. اینکه این کشور چقدر منبع اقتصادی دارد و از کدام حوزهها تأمین میشود، یعنی مقدار و زمان آن را مشخص و احصا میکنند. اینکه ما در کشور در حوزههای مختلف چقدر توان اقتصادی داریم. سپس قسمت دوم این که درآمدها چگونه و با چه خصوصیتی باید هزینه شود. هزینه جنگی با شاخص اولویت اداره جنگ و دفاع سامان مییابد. اینکه چگونه درآمد منابع را داشته باشیم و چگونه مصارف را در مسیر جنگ انجام دهیم.
باید معیشت مردم را تامین کرد
- باید حداقلهای مردمی که میخواهند دفاع کنند اداره شود. حداقلهای مردم در ۵ حوزه اولویتبندی میشود که شامل معیشت یعنی خورد و خوراک، مسکن، پوشاک، بهداشت و آموزش است. این ۵ حوزه جزو اولویتهای اداره اقتصادی بحث جنگ در رابطه با مردم است و برای مردم باید اینها را به ترتیب تأمین کرد.
- بخش دیگر آن برای هزینههای نظام جنگی میآید. هزینههای جنگی شامل تأمین نیازهای اولیه، قطعات، پوشاک، غذا، تجهیزات نظامی و نیاز به باند، حمل و نقل، تشکیلات، سختافزار و نرمافزار آنها است. این منابع باید در این سامان شکل بگیرد.
- اگر مردم، نظامیان و مدیران یک کشور بدانند که از نظر پشتیبانیهای اقتصادی در حداقل نیازها تأمین هستند، این روحیه بالا میرود. اگر احساس کنند وسایل، امکانات و معیشت ندارند و مردم گرسنه و نظام تولید به هم ریخته است، منجر به پایین آمدن روحیه مردم میشود. یکی از ضرورتهای اداره اقتصاد جنگی حفظ و ارتقای روحیه مردم کشور در رابطه با مسائل اقتصادی است.
اقتصاد، مدیریت، نظارت و تدبیر میخواهد
- حوزههای اقتصادی یک مدیریت، نظارت و عزم و تدابیر ویژه میخواهد که اختصاصی مربوط به شرایط جنگی و اقتصاد جنگ است. همه اینها احتیاج به یک ساختار مدیریتی دارد.
- دشمن نیز جنگ را با ابزار اقتصادی شروع و سرمایهگذاری کرده و در فرماندهی دشمن ما امریکا است، وزارت خزانه داری خود را هدایت و سازماندهی کرده که یک وظیفه عمده او، اداره جنگ اقتصادی با ایران است. حدود ۳۰۰ الی ۴۰۰ نفر در بخشهای مختلف اقتصادی کارشناس گذاشته و دائماً وضعیت اقتصادی ایران را رصد میکنند، نقاط آسیب و قوت، روشهای کاری، سیاستهای کاری و نقشهای اجرایی که خودشان دارند پایش، پیگیری و اعمال میکند. تمام مسیرهای اقتصادی ما، اعم از شبکههای مالی، بانکی، حمل و نقل، بیمه و تعاملات اقتصادی را دقیقاً رصد میکنند. برای همین هر چند روز یکبار مسیری را تحریم کرده و میبندند و تهدیدهای اقتصادی میکنند.
- امریکا به جای اینکه موشک بزند تمام فشار خود را روی حوزه اقتصادی میآورد. امریکا در این زمینه تنها نیست و سعی میکند تمام استکبار را با خود همراه کند. در مقابل ما باید پاتک این را در داخل تنظیم کنیم.
فشارهای زمان جنگ با امروز قابل مقایسه نیست
- موفقیت ما در جنگ تحمیلی مربوط به یکسری نقاط قوت میشود که داشتیم. چراکه فشارهای آن زمان و درآمدهای آن زمان با اکنون قابل قیاس نیست. در زمان جنگ کل درآمد کشور ۱۰ میلیارد دلار بیشتر نبود. آن موقع که من وزیر بازرگانی بودم کل امکانات در اختیار من ۳ میلیارد دلار آن هم یوزانس ۶ ماهه و نه برای تأمین24 قلم کالا بلکه برای تأمین ۱۰ هزار قلم کالا باید هزینه میشد.
- الان حدود ۱۴ میلیارد دلار ۴۲۰۰ تومانی اختصاص دادهایم برای تأمین۲۴ قلم کالا. در حالی که شرایط نیازها مثل سابق نیست. آن زمان همه کارخانجات تعطیل، همه آسیب دیده و هزار میلیارد دلار خسارت جنگ بود. بازسازی جادهها، نیروگاهها و سدها همه به هم ریخته بود.
اولین کشوری نیستیم که با جنگ اقتصادی روبهروایم/ سیاست زدگی اقتصادی داریم
- اینطور نیست که ما اولین کشوری باشیم که با جنگ روبه رو شدیم. به ذات کشور فقیری نیز نیستیم و منابع داریم و تجربیات موفق نیز داشتهایم. اما سیاست زدگی اقتصادی داریم. متأسفانه اقتصاد با شاخصهای علمی و تجربی خود مدیریت نمی شود بلکه با شاخصهای سیاسی میخواهند آن را اداره کنند و این دو حوزه با هم فرق دارند.
انتهای پیام/