به گزارش همشهریآنلاین به نقل از ایران، نزدیک به ۵ ماه از آغاز به کار مجلس اصولگرای یازدهم میگذرد. نمایندگانی که با هزار وعده و وعید و شعار معیشتی پای به ساختمان بهارستان گذاشته بودند حالا با این واقعیت روبهرو هستند که در راستای تحقق آن وعدههای اقتصادی خود کارنامه قابل قبولی برای عرضه به مردم ندارند. از اینروست که در نبود یک برنامه منسجم و راهبردی برای برونرفت از وضعیت فعلی یا کمک به دولت، هر یک از نمایندگان برای توجیه این دستهای خالی مسیر جداگانهای را در پیش گرفتهاند. یکی فرصت را معتنم شمرده تا با موجسواری روی گرفتاریهای مردم سفرهای زودهنگام انتخاباتی معطوف به ریاست جمهوری ۱۴۰۰ را کلید بزند و برخی دیگر با چشمپوشی از وعدههای اقتصادی در تدارک تغییر قانون انتخابات باشند و برخی هم در فکر تدوین طرحهایی برای محدود کردن فضای مجازی و... باشند. اینها هم اما گویا برای سر پوش گذاشتن به نداشتههای مجلس اصولگرا کافی نیست و گویا حربه و بهانه قویتری نیاز است برای توجیه. اینگونه است که دولت و رئیس آن بر خلاف توصیههای رهبر معظم انقلاب در سیبل اهداف حملات قرار میگیرند بدون هیچ توضیحی درباره آنکه این موج توهینها و تهدیدها قرار است کدام مشکل بر زمین مانده مردم را حل کند. این موج البته از همان روزهای ابتدای آغاز به کار مجلس شروع شده بود، آنجا که عدهای از منتخبان تازه کار، مدعی استیضاح رئیس جمهوری شدند و همزمان در جلسهای که وزیر امور خارجه برای ارائه گزارش برنامههای این وزارتخانه میهمان آنها بود، هر نسبت و اتهام ناروایی که دم دستشان بود روانه محمد جواد ظریف کردند.
رهبر معظم انقلاب اما در دیدار مجازی نمایندگان با ایشان، به صراحت هم با رفتار برخی نمایندگان در بیان توهینآمیز انتقادات مخالفت کردند و هم استیضاح رئیس دولت را خلاف مصالح کشور دانستند.
توصیههای رهبری به مجلس این نوید را میداد که در شرایط مواجهه سخت مدیریت کشور با تحریم و کرونا حداقل قوای سه گانه روندهای تخریبی و اصطکاکآمیز را کنار بگذارند و همافزایی و همکاری ملی را پیشه کار خود کنند. در همین چارچوب بود که حسن روحانی رئیس جمهوری هم اعلام کرد که دولتش هیچ قصدی برای ورود به مسائل حاشیهای ندارد و در فاصله باقی مانده تا پایان عمر یکساله خود آنچه در اولویت است کار است و کار.
این امیدواریها البته دیری نپایید.
مجلسیها به وزیر پیشنهادی دولت برای وزارت صمت (مدرس خیابانی) رأی اعتماد ندادند. در ادامه موج توهینها به دولت شروع شد و این بار با عبور از وزرا به شخص رئیس جمهوری رسید. اینگونه بود که پروپاگاندای حضور در میان مردم به نام نظارت میدانی و بدون توجه به رعایت پروتکلهای بهداشتی به میدان آمد و حسن روحانی را هدف حملات و توهینها قرار داد. اردشیر مطهری نماینده گرمسار و آرادان و همشهری محمود احمدینژاد در جلسه رأی اعتماد به علیرضا رزم حسینی، وزیر پیشنهادی صمت ابایی از لعن و نفرین رئیس جمهوری از پشت تریبون مجلس نکرد و البته قابل تأملتر اینکه هیچ تذکری هم از سوی هیأت رئیسه مجلس نگرفت.
تکمیل کننده این نوع ادبیات، علی اصغر عنابستانی نماینده سبزوار در مجلس بود که او هم همانند اردشیر مطهری پیوندی با احمدینژاد داشت. رئیس ستاد انتخاباتی احمدینژاد در استان خراسان رضوی که بعدها به مسئولیت فرمانداری و استانداری رسید، در ئوئیتی پا را در ناسزاگویی به رئیس جمهوری فراتر گذاشت و«اف بر تو» را حواله روحانی کرد.
قطعه دیگری از این پازل توهین و افترا را علیرضا نظری نماینده خمین در مجلس تکمیل کرد. آنجا که در گفتوگویی با خبرگزاری فارس مدعی شد ۱۰۰ میلیارد تومان برای ساختمان دانشکدهای در دانشگاه شهید بهشتی که «دختر حسن روحانی» قرار بود در آن عضو هیأت علمی شود، از اعتبارات کرونا تخصیص یافته است. حال آنکه توضیحات دانشگاه شهید بهشتی و سخنگوی دولت و رئیس دفتر رئیس جمهوری معلوم کرد که این ادعا هم دروغی بیش نبوده است.
حالا اما ارزیابی اتاق فکرهای انتخاباتی تندروها به این نتیجه رسیده که موج توهین و تخریب آورده مورد نظر را برای آنها در پی نداشته و کمپین انتخاباتی ۱۴۰۰ جسارت بیشتری باید به خرج دهد. در این مرحله دیگر گویا کاری از دست نمایندگان تازه وارد و ناشناخته بر نمیآید و باید چهرههای مشهورتر و شناخته شدهتر به تندروی وارد میدان شوند. اینگونه است که پای مجتبی ذوالنوری نماینده قم و رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی به میان کشیده میشود. آن هم نه با انتقاد و تخریب بلکه با تهدید روحانی! او در حساب توئیتری خود نوشت: «جناب روحانی اگر برای توجیه مذاکره با دشمن، علت صلح امام حسن با معاویه را خواست اکثر مردم از امام ذکر میکنید! امروز اکثریت قاطع ملت ایران به کمتر از عزل و مجازات شما راضی نمیشوند؛ با منطق شما، رهبر انقلاب باید دستور دهند هزار بار شما را اعدام کنند تا دل مردم عزیز راضی شود.» موج توهین و تخریب حالا تبدیل به تهدید و اعدام شده است آن هم از سوی رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس. اما به چه بهانه یا جرمی؟ یک اظهارنظر رئیس جمهوری درباره امام حسن(ع) که حتی نتیجهگیری خاصی هم از سوی روحانی در پی نداشت. روحانی چهارشنبه در جلسه هیأت دولت گفته بود: «امام مجتبی به ما میآموزد که مرد جنگ باشیم به روز جنگ، و مرد صلح باشیم به روز صلح. اگر در روز صلح، جنگیدیم و در روز جنگ، صلح کردیم، هر دو خطا و اشتباه است. بموقع باید بایستیم و بجنگیم و بموقع باید صلح کنیم.» دلواپسان اما تفسیر و تعبیر خود را از این سخنان داشتند و نگران شدند که مبادا مذاکره و گفتوگویی با امریکا در میان باشد. حال آنکه رئیس جمهوری و وزیر خارجه در پاسخ به تمایل رئیس جمهوری امریکا برای مذاکره بارها تأکید کردهاند که گفتوگو با امریکا در شرایط فعلی و تا زمانی که امریکا از راه اشتباه خود بازنگردد، میسر نیست.
در واکنش به این تهدید علی مطهری نماینده پیشین مجلس در توئیتر نوشته است: «من مذاکره با امریکا را در شرایط فعلی به صلاح کشور نمیدانم اما معتقدم اظهارنظر هر ایرانی خصوصاً رئیس جمهوری در این مورد باید آزاد باشد و نباید موجب توهین و تهدید شود. اینکه مقام رهبری مخالف مذاکره هستند مانع اظهارنظر دیگران نیست.»
مهدی نصیری از چهره های فرهنگی با سابقه و دین پژوه هم در واکنشی اعتراضی به توئیت ذوالنوری در توئیتر نوشت: « گام اول انقلاب را با شعار آزادی همه گروه ها و جناحها و احزاب آغاز کرده بودیم، به اینجا رسیدیم. اکنون در طلیعه گام دوم با تهدید به اعدام به کجا خواهیم رسید؟»
«حسامالدین آشنا»، مشاور رئیس جمهوری هم روز پنجشنبه در واکنش به توهینها به رئیس جمهوری در حساب کاربری خود در توئیتر نوشت: «فحاشی انسان را نه دانشمندتر میکند و نه نورانیتر.» معصومه ابتکار، معاون زنان و خانواده رئیس جمهوری هم در همین باره نوشت: «صلح بهتر است. قرآن کریم صلح را از خانواده خواسته... والصلح خیر... پیامبر اکرم همواره از صلح استقبال کردند امام حسن(ع) با حسن خلق مرام صلح را بر پا کرد امام حسین(ع) را وادار به جنگ کردند امام رضا (ع) هم خواستار صلح شد حالا همین مطالب را رئیس جمهوری گفته! چرا اینقدر بر آشفتید؟» مسأله در همین سؤالی است که معصومه ابتکار پرسیده است. چرا برآشفته شدند؟ این برآشفتگی و حاشیهسازی در کشور کدام مسأله و مشکل اقتصادی مردم را قرار است رفع کند؟ و البته سؤال اساسیتر آیا تندروها از هرگونه برنامه و طرحی که منجر به رفع مشکلات در عمر یکساله دولت روحانی شود همراهی میکنند؟ یا صلاح اتاق فکرهای انتخاباتی در بدتر شدن اوضاع و دست برتر آنها برای حمله بیشتر به دولت و حواله دادن همه مشکلات به دولتی است که در حکم آفتاب لب بام است؟ گرفتاری و مشکلات مردم و ایستادن در کنار مردم آیا یک دغدغه ملی و مردمی است یا ابزاری برای سرپوش گذاشتن به نداشتهها و بیبرنامگیهای جریان مخالف و دستان خالی مجلس؟
رئیس دفتر رئیس جمهور هم در رابطه با توهین و بیاحترامیها از تریبونهای مختلف به رئیس جمهور گفت: افرادی که بیاخلاقی انجام میدهند و برخی دیگر هم در این بین سکوت میکنند، باید بدانند این بیاخلاقیها تنها به رئیس جمهور نیست بعداً نوبت خودشان هم میشود. متأسفانه عدهای رقابتهای تبلیغاتی و انتخاباتی را برای سال ۱۴۰۰ خیلی زود شروع کردند و در این بین، مردم ضرر میکنند. اجازه دهید کشور را اداره و مشکلات مردم را حل کنیم.به گزارش برنا، محمود واعظی افزود:اگر میخواهید، کار تبلیغاتی و انتخاباتی کنید و سفر بروید ولی این که در سفر، فقط شعار دهید و کار تبلیغاتی کنید و بگویید فقط ما میتوانیم کار انجام بدهیم، مردم میدانند که شما قبلاً سرکار بودید و قبلا هم مسئولیت داشتید ولی هیچ کدام از این کارها را نتوانستید، انجام بدهید؛ مدعیان امروز، عملکردی روشن دارند. نمیخواهیم وارد این مقولات شویم.او در پاسخ به این سؤال که آیا چنین هجمههایی در دولتهای قبل هم سابقه داشته است، گفت: خیر آنقدر سابقه نداشته است.
برجستهترین اقدام امام حسن(ع) صلح با معاویه بود
اظهار نظر رئیس جمهوری درباره صلح امام حسن (ع) که با حمله جبهه دلواپسان از روزنامه کیهان گرفته تا ذوالنور و علمالهدی و پناهیان و رحیم پور ازغدی مواجه شده، در حالی است که نماینده ولی فقیه در سپاه برجستهترین اقدام امام حسن(ع) را صلح او با معاویه عنوان کرده است. به گزارش ایرنا به نقل از پایگاه اطلاعرسانی سپاه پاسداران، حجتالاسلام والمسلمین «عبدالله حاجی صادقی» در مراسم عزاداری ۲۸ صفر که مصادف با رحلت پیامبر اکرم(ص)، شهادت امام حسن مجتبی(ع) و امام رضا (ع) است، پنجشنبه در ستاد فرماندهی کل سپاه اظهار داشت: عبودیت، حسن خلق، حلم و کمک به نیازمندان از کمالات امام حسن مجتبی(ع) بود و در آنها یگانه روزگار است. وی برجستهترین اقدام امام حسن (ع) را صلح او با معاویه عنوان کرد و گفت: این اقدام امام حسن(ع) از همه کمالات بالاتر است. بنا بر گفته مقام معظم رهبری(مدظله العالی) در کتاب انسان ۲۵۰ ساله، اگر امام حسن مجتبی(ع) این صلح را انجام نمیداد آن اسلام ارزشی و نهضتی از بین میرفت و ذکر اسلام برمیافتاد.
ذوالنوری البته دیروز در پاسخ به واکنشها به توئیت تهدیدآمیز خود پای استیضاح رئیس جمهوری را هم به میان کشید و در توئیتی نوشت: «استیضاح روحانی از دستور خارج نشده. استیضاح به قوت خودش باقی است. پرونده استیضاح دست بنده است ۴۴ نفر امضا کردهاند که ۱۱ نفر امضایشان را پس گرفتهاند.» حسامالدین آشنا هم در واکنش به او نوشت: «استیضاح حق اکثریت قاطع مجلس است اما ایجاد تزلزل در حاکمیت، تضعیف دولت در زمان جنگ اقتصادی، نخ دادن به هر دو نامزد انتخاباتی امریکا برای کوتاه نیامدن در برابر دولت فعلی ایران و تعویق هرگونه رفع یا کاهش تحریمها تا استقرار دولت بعدی در ایران از وظایف نمایندهای با ۲۰۴ هزار رأی نیست.»
محمدرضا باهنر، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام
یکی از اصول مردمسالاری دینی آزادی حق اظهار نظر در چارچوب قانون اساسی است. قاعدتاً این اصل مسیر را برای پرداخت بهتر کارشناسی مسائل و امور مهم هموار میکند و در حقیقت کمک کننده مهمی است برای تصمیمسازیها بر اساس سازوکارهای تعریف شده قانونی. در چنین فضایی منتقدان هم این فرصت را پیدا میکنند تا نقطه نظرات خود را بیان کنند. حتماً شایستهتر و البته اسلامیتر و قانونیتر آن است که بیان دیدگاهها و انتقادات هم در مسیر قانونی و عرف موجود و به دور از انگ زدنها و توهینهای احتمالی باشد. متوسل شدن به ابزارهای تخریب و توهین یا تهدید حتماً فضای نقد منصفانه و تبادل نظر و تعاطی افکار را مخدوش میکند و این شرایط آسیبی خواهد بود برای مردمسالاری دینی. اینکه نمایندگان مجلس یا هر چهره سیاسی دیگری منتقد مواضع یا سیاستها و برنامههای رئیس جمهوری باشد امری طبیعی است و اتفاقاً اگر چنین نباشد یا امکان بیان نقد برنامهها و مواضع وجود نداشته باشد جای اشکال است. اما همان گونه که اشاره شد، در بیان این انتقادها هم مراعات اخلاق و قانون و بخصوص تبعات مرتبط بر نحوه بیان انتقاد هم باید مد نظر باشد. حاشیهسازی در شرایط فعلی نه به صلاح دولت و مجلس و نه مردم و کشور است. البته لازم است رئیس محترم قوه مجریه نیز با سعه صدر شنوای انتقادها باشد و انتقاد سازنده را چراغ راه دولت در مسیر پرفراز و نشیب خدمت بداند . ناگفته پیداست که همه ما در کنار هم شرایط سختی را داریم سپری میکنیم و اگر بنا بر آن باشد که منافع حزبی و جریانی خود را بر مسائل مهمتر و کلانتر ملی ترجیح دهیم، افکار عمومی حتماً قضاوت شایستهای از رفتارهای ما نخواهد داشت چون احساس میکند آنچه در میان این دعواهای سیاسی و جنجالسازیها گم میشود، دغدغهها و مشکلات آنهاست.
اکبر ترکان، فعال سیاسی
حملات یکی دو روز اخیر به رئیس جمهوری که از سوی افراد مشخص و افراد معلوم انجام شده است، از چند زاویه قابل بررسی است. نخست باید سخنان خود آقای روحانی را ارزیابی کرد که این سخنان از چه جنسی بوده است. واقعیت این است که آقای روحانی در بررسی و تبیین سیره ائمه(ع) سخن درستی را مطرح کرده است، زیرا او صرفاً خواستار این شده است که همگان باید در زندگی ائمه(ع) غور کنیم و همه جنبهها و بخشهای زندگی آن بزرگواران را بررسی کرده و از آنها درس بیاموزیم، چرا که سیره و رفتار ائمه(ع) در هر دوره تاریخی و اجتماعی، براساس مقتضیات همان دوره بوده است. به عبارت دیگر، اگر امام حسین(ع) هم در زمانه امام حسن(ع) امامت میکرد، چه بسا به همان صورتی رفتار میکردند و تصمیم میگرفتند که امام حسن(ع) انجام دادند، زیرا ما باور داریم که ائمه(ع) همه نور واحده هستند. بنابراین زندگی و سیره ائمه(ع) ما مستلزم مطالعه شرایط اجتماعی و محیطی آنان است. آقای روحانی هم به این موضوع اشاره کرده است، اما کسانی که حرفهای ناروا میزنند یا احکام هزار بار اعدام صادر میکنند، بحثهای علمی هم نمیکنند که شایسته پاسخگویی باشد، بلکه اینها بحث سیاسی است که ارزش پاسخگویی علمی ندارد. از سوی دیگر این حجم از برخورد توأم با توهین نسبت به رئیس جمهوری، در تاریخ جمهوری اسلامی ایران بی سابقه بوده و هیچگاه وضعیت به این صورت نبوده است؛ دلیلش را هم نمیدانیم، شاید علت زیاد شدن بی اخلاقیها باشد، اما دلیل هرچه باشد، این رویه قابل درک نیست. ما در ابتدای انقلاب اسلامی تصور نمیکردیم روزی فرا برسد که مقامهای جمهوری اسلامی در سطح عالی نسبت به هم رفتارهای کینهورزانه داشته باشند. اختلاف نظر در سطوح عالی در ادوار دیگر هم بوده است، اما همواره اخلاقیات بر آنها حاکم بوده است.؛امروز رقابتهای سیاسی به بی اخلاقی تبدیل شده است. پیامد این امر برای مردمی که ناظر رفتار کارگزاران هستند، این است که مردم همواره تشخیص خود را خواهند داشت، به عبارت دیگر، نباید تصور کرد که مردم به حرفهای کسی که پیشنهاد هزار بار اعدام داده اعتنا میکنند. آقایی که پیشنهاد هزاربار اعدام داده، رأی و نظر خود را داده است. او باید بداند که مردم ما این طور نیستند و تشخیص و درک خود را دارند.
حسین کنعانی مقدم، فعال سیاسی اصولگرا
در جامعه ما هر شخصی میتواند دیدگاه خودش را نسبت به مسائلی که وجود دارد بیان کند. آقای حسن روحانی به عنوان یک عضو جامعه روحانیت که با رأی مردم در جایگاه رئیس جمهوری نیز قرار دارد دیدگاه خود را درباره مسائل دینی و برداشتی که میتوان از رویدادهای تاریخ اسلام داشت بیان کرده است. حال اگر کسی مخالف نظر ایشان است باید این مخالفت را با شرح دیدگاه خود بیان کند نه اینکه رئیس یکی از قوای سهگانه کشور را مورد هجمه قرار دهد. اما این رویه نه در شأن مجلس شورای اسلامی است و نه در شأن نمایندگان آن. بماند که ما در خصوص توهین به سران قوا قوانین سختگیرانهای داریم. اگر قرار باشد این مسائل از سوی نمایندگان مورد بیتوجهی قرار بگیرد و تکرار شود باید از کمیته نظارت بر عملکرد نمایندگان انتظار داشت که به این مسائل وارد شود و از شأن مجلس دفاع کند.
غلامرضا ظریفیان، استاد دانشگاه
نوع مواجهه منتقدان با سخنان اخیر رئیس جمهوری را میتوان «تاریخپریشی» توصیف کرد، زیرا بحث آقای روحانی درباره صلح امام حسن(ع) واقعیتی است که هم در منابع اهل سنت و هم منابع شیعه آمده است، مضافاً اینکه مقام معظم رهبری نیز سالها پیش در ترجمه کتابی از صلح امام حسن(ع) از آن به عنوان نرمش قهرمانانه یاد کردند. همین واقعیتهای تاریخی به ما یادآوری میکند که امام حسن(ع) هم امام مبین و هم سرپرست مشروع جامعه بودهاند. نکته اینجاست که امام علی(ع) با وجود همه جنگهایی که بر ایشان تحمیل شد، حکومت را واگذار نکرد، اما اینکه امام حسن(ع) واگذار کرد ناشی از این بود که این مسأله بر ایشان تحمیل شد. در تاریخ آمده است که پس از پذیرش صلح، یاران امام حسن(ع) نزد ایشان آمده و امام را مورد پرسش جدی قرار دادند که چرا این متارکه یا صلح را پذیرفتید؟ نقطه کلیدی تصمیم امام حسن(ع) در این جمله ایشان است که در پاسخ به این یاران معترض، فرمودند:«من کسی نیستم که چیزی را به شما تحمیل کنم که شما نسبت به آن کراهت دارید.» این بیان شریف، نشان میدهد که جامعه زمان امام حسن(ع) به گونهای با سختیها، رنجها، مشکلات و غارتهای ناجوانمردانه معاویه روبهرو بود که جامعه دچار سختیها و شکافهای جدی شده و طاقت مردم طاق شده بود.
از اینجا میتوان دریافت آنچه در قضیه صلح امام حسن(ع) اهمیت دارد، مسأله طاقت و توان مردم و تابآوری آنان در برابر سختیها و رنجهاست. چرا که اگر در تدابیر سیاسی بزرگان جامعه اسلامی به این امور توجه نشود، میتواند ضایعات و آثار منفی جدی برای مسلمانان و جامعه اسلامی به دنبال داشته باشد. درعین حال میتوان گفت هرچند در سیره ائمه(ع) گفتوگو، مذاکره و صلح تأکید شده است، اما منظور از صلح و مذاکره قطعاً به معنی پذیرش مسائل از موضع ذلت نیست. به عبارت دیگر، تا به امروز برداشت قاطبه مسلمانان و شیعیان از صلح امام حسن(ع) و پذیرش ولیعهدی از سوی امام رضا(ع)، حکایت از آن دارد که این دو تصمیم به اعتبار مصلحت جامعه و در عین عزت اتخاذ شده است. این دو بزرگوار، در مسیر تحقق مصالح امت اسلامی مذاکره و گفتوگو را نفی نکردند، اما به گونهای رفتار کردند که قاطبه جامعه اسلامی حق را به امام حسن(ع) و امام رضا(ع) دادند. زیرا با توجه به شرایط، فضا و زمینههای جامعه، امام به واقعیتهای افکار عمومی توجه دارد و در مییابد که جامعه با سختیها و مشکلاتی روبهرو است که اگر آن سختیها افزایش یابد، ممکن است اساس بالاتری دچار آسیب شود.
در پایان تأکید بر این مسأله ضروری است که ما نباید بحث درباره این واقعیتهای تاریخی را دستاویز برای واکنشهای اخیر برخی چهرهها قرار دهیم. این نوع برخوردها آن هم در شرایطی که جامعه باسختی زیادی روبهرو است، مردم را در معرض نگرانی جدیتری قرار میدهد. امروز که مردم با سختیهای زیادی روبهرو هستند، مسئولان یا مبلغان نه تنها باید به تعامل روی بیاورند، بلکه نقدهای خود را در چارچوب منطق اخلاقی مطرح کنند. در غیر این صورت، تنازعهایی مانند آنچه در روزهای اخیر دیده شد، نه فقط جامعه را به سمت روشنگری رهنمون نمیشود، بلکه بر دامنه التهاب آن میافزاید.
محمد هاشمی رفسنجانی، فعال سیاسی
این روزها درحالی عدهای از طرح مسأله صلح امام حسن(ع) برآشفته شدند که در این زمینه، مقام معظم رهبری از همه جلوتر هستند. ایشان سالها پیش با بررسی این مسأله، از صلح امام حسن(ع) به نرمش قهرمانانه تعبیر کردند. مسأله هم این است که صلح ائمه(ع) همچون جنگهای ایشان، بخشی از واقعیتهای زندگی آن بزرگان دین و اساساً مبتنی بر رسالت شان بوده است.
به عبارت دیگر، ائمه(ع) در زمانهای مختلف زندگی میکردند که مطابق آن، جوامع و تاریخ زندگی آنان اقتضای خود را داشته است. ائمه(ع) نیز هر یک به اقتضای این شرایط و با توجه به رابطهای که با خداوند و جامعه داشتند، به تشخیص و مسئولیت خود عمل میکردند. این تشخیص گاه جنگ بوده است و گاه صلح. اما اینکه امروز کسانی با ادبیات چند روز اخیر، بخواهند درباره اصل رفتار ائمه(ع) داوری کنند که چرا چنین کردند و چرا آن تصمیمات را اتخاذ کردند، یا اینکه تصویری جنگ طلبانه از پیامبر یا ائمه نشان دهند که هیچ میانهای با صلح نداشتهاند هم خلاف اخلاق اسلامی و هم خلاف واقعیتهای زمان ائمه است.
به باور من، این رویکرد را میتوان ناشی از تحریف در زندگانی ائمه(ع) دانست. به عبارت دیگر، این برداشتها از سوی کسانی حاصل میشود که یا ناآگاه هستند یا نمیخواهند از ائمه(ع) تبعیت کنند. از این رو کسی باید درباره زندگی ائمه اطهار اظهارنظر کند که با زندگی ائمه و با واقعیتهای اجتماعی و سیاسی آن زمان آشنایی داشته باشد نه اینکه برای منکوب کردن رقیب خود تاریخ را کنار بگذارد و واقعیتها را نادیده بگیرد و بدتر اینکه در برابر یک اظهار نظر تهدید به اعدام کند. ما نمی توانیم به یک امام(ع) نسبت ناروا بدهیم و اگر تعامل و صلحی داشتند بگوییم ایشان مجبور شدهاند و اگرنه جنگ میکردند یا اگر جنگ کردهاند بگوییم جنگ نبوده و صلح بوده است. باید واقعیت زندگی ائمه(ع) را مطرح کرد و نباید تحت تأثیر رقابتهای سیاسی و جناحی برداشتهای نادرست شخصی خود را به آنها نسبت داد. بماند که اساساً طرح چنین مسائلی با ادبیات خشونتآمیز و تهدیدآمیز اساساً به دور از اخلاق اسلامی است.