کورش شرفشاهی
روزنامه نگار
دایره کلمات به اندازه ای گسترده است که هرکدام تأثیرات مثبت یا منفی خود را بر جای میگذارد. یکی از کلماتی که در روزهای گذشته از سوی رئیس بانک مرکزی بهکاربرده شد "ابر تورم" است. بیشک اگر مسئولی نسبت به بروز ابرتورم هشدار دهد، جامعه و افکار عمومی احتمال بروز آن را در نظر میگیرد و نگران می شود. نکته مهم آن است که برای ابرتورم در معنی سقفی وجود ندارد، در حالی که تورم برای هر خانوادهای یک سقف و مفهوم ویژه ای دارد. هنگامی که برای یک کارگر حقوق ۲ میلیون و ۳۰۰ هزار تومانی تعریف میکنیم و انتظار داریم این کارگر با این مبلغ یک خانواده چهار نفری را مدیریت کند، نمی توانیم انتظار داشته باشیم نگران موج ابرتورمی که نسبت به آن هشدار داده ایم بی تفاوت باشد.
در شرایط کنونی و با توجه به همین تورم چند درصدی دستمزد یک میلیون و 300 هزار تومانی برخی مشاغل برای بسیاری از اقشار جامعه به شوخی شبیه است. حالاهنگامی که رئیس بانک مرکزی سخن از ابرتورم می گوید ببینید چه نگرانی عمده ای در ذهن افکار عمومی و این قشر آسیب پذیر به وجود می آورد.
رئیس بانک مرکزی در روزهای اخیر در حالی از ابر تورم سخن می گوید که شعار کنترل تورم را نیز مطرح می کند و معتقد است توانسته تورم را کنترل کند. اما به راستی وقتی در مدت کمی دلار ۳۰۰۰ تومانی به ۳۲ هزار تومان می رسد و ارزش پول ملی با این سرعت سقوط می کند، واقعا تورم کنترل شده است. آیا این موج یک ابر تورم نیست؟ هنگامی که قیمت گوشت ۴۰ هزار تومانی در کمتر از یک ماه به ۱۶۰ هزار تومان می رسد، بیشک با تعاریف مصطلح از تورم متناسب نیست و شاید باید از آن به عنوان برتورم یاد کرد!؟
نمونه های جهش عجیب قیمت ها در چند سال اخیر به این چند مورد خلاصه نمی شود. پرواز قیمت یک پراید از بیست میلیون تومان به ۱۳۰ میلیون تومان ، جهش قیمت یک تخم مرغ از 350 تومان به 1800 تومان و رشد قیمت میانگین مسکن از متوسط متری ۵ میلیون تومان به ۲۵ میلیون تومان از جمله مصداق هایی است که نشان می دهد احتمالا جامعه نه تنها تورم که ابرتورم را هم در مقاطعی تجربه کرده است.
بیشک وقتی تعریف مسئولان از این جهش ها یک تورم چند درصدی باشد باید از هشدارشان نسبت به بروز ابر تورم ترسید!
شرایط در این سالها به گونه ای بوده که هر جا مسئولان نسبت به چیزی هشدار داده اند متاسفانه اتفاق افتاده است. حالا هم با توجه به این تجربه تلخ که هر آنچه مسئولین مطرح میکنند، هشداری برای تحقق آن در آینده است، برخی از مردم با شنیدن این هشدارها گمان می کنند که به زودی با یک ابرتورم روبرو خواهند شد، و هیمن نگرانی شاید سبب هجوم دوباره به فروشگاه ها برای احتکار و انبار کالاها باشد.
متاسفانه در سال های اخیرروند سقوط ارزش پول ملی نگران کننده بوده است. کافی است به ارقام چند سال قبل مراجعه کنیم. اگر روزی که قیمت یک نان دو ریال، برنج کیلویی2 تومان، گوشت کیلویی 4 تومان، پیکان صفر 40 هزار تومان بود و به مردم می گفتیم در آینده نزدیک قیمت یک کیلو گوشت با 4 پیکان صفر برابر خواهد شد، به ما می خندیدند!
نکته ای که باید مسوولان به آن توجه کنند مقابله با این روند کاهش شدید ارزش پول ملی است و نه هشدارهای شعاری برای نگران کردن مردم و یا وعده های تبلیغاتی. بیشک اگر هزینه و درآمد برخی خانواده را کنار هم بگذاریم و مقایسه کنیم می بینیم برای بسیاری از اقشار آسیب پذیر همین تورم هم قابل تحمل نیست چه برسد به ابرتورم. آقای رئیس کل بانک مرکزی باور کنید امروزه سبد هزینه یک خانوار چهار نفره حدود ۸ میلیون تومان است در حالی که دستمزد سرپرست خانواده دو میلیون تومان است. باور کنید این اعداد و ارقامی که امروزه در عرصه های مختلف اقتصادی وجود دارد، برای این خانواده مصداق یک ابر تورم است. پس تاکید بر کنترل تورم 22 درصدی در شرایط کنونی موفقیت محسوب نمی شود و نباید فکر کنیم چون ابرتورم اتفاق نیفتاده دولت موفق بوده است. برای درک بیشتر کافیست تورم منفی کشورهای توسعه یافته را با تورم 30 درصدی سالانه ایران مقایسه کنید و نسخه ای واقعی برای مقابله با تورم بپیچید.