سرویس حوادث جوان آنلاین: سال۹۳ مأموران پلیس تهران از مرگ مشکوک مرد جوانی به نام پیام در یکی از بیمارستانهای شهر باخبر و راهی محل شدند. اولین بررسیها نشان داد، پیام در درگیری با سه برادر و صاحب یک تالار عروسی با شلیک گلوله زخمی شده، اما بعد از انتقال به بیمارستان بر اثر شدت خونریزی فوت کرده است.
پدر پیمان که در آن درگیری حضور داشت و بر اثر شلیک گلوله زخمی شده بود، بعد از بهبودی در توضیح به مأموران گفت: «سالها قبل من و پسرم با شخصی به نام مهیار اختلاف داشتیم و درگیر شده بودیم. به همین خاطر شب حادثه مهیار همراه دو برادرش مقابل خانه ما آمدند و با کلت و اسلحهای که همراه داشتند همگی به طرف ما شلیک کردند و از محل گریختند. با شلیک آنها من و پسرم به بیمارستان منتقل شدیم، اما پسرم فوت کرد و من که از ناحیه دست مجروح شده بودم تحت درمان قرار گرفتم.»
با طرح این شکایت، یکی از متهمان به نام محسن و پسرش شناسایی و بازداشت شدند. محسن تحت بازجویی قرار گرفت، اما جرمش را انکار کرد و گفت مهیار عامل شلیک بوده و حالا در خارج از کشور زندگی میکند.
از آنجائیکه تلاش پلیس برای دستگیری دو برادر دیگر به نامهای مهیار و آرمین ناکام ماندهبود، پرونده کامل و به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد. دو متهم در وقت رسیدگی مقابل هیئت قضایی شعبه دهم دادگاه قرار گرفتند. ابتدای جلسه پدر مقتول درخواست قصاص کرد و گفت راضی به گذشت نیست.
در ادامه محسن در جایگاه ایستاد و در شرح ماجرا گفت: «من و برادرانم با مقتول و پدرش بچه محل بودیم. سالها با هم اختلاف داشتیم و علت اختلاف ما درگیری در شب عروسی برادرم، مهیار بود. آن شب مقتول در جشن عروسی مهیار درگیری را شروع کرد و شیشههای تالار را شکست، اما درگیری با میانجیگری مهمانان تمام شد. این گذشت تا شب حادثه، آن شب مقتول و پدرش همراه چند نفر از دوستانشان مقابل تالاری که متعلق به یکی از دوستانمان بود آمدند و دوباره شیشههای تالار را شکستند. همین باعث درگیری میان ما شد، اما بعد از دقایقی مقتول و پدرش به خانهشان رفتند. مهیار بعد از رفتن آنها از شدت عصبانیت مقابل خانه آنها رفت و با شلیک گلوله مرتکب قتل شد. باور کنید من اسلحه نداشتم و به آنها شلیک نکردم.» متهم ادامه داد: «پدر مقتول مدعی است من برادرانم را با خودرو مقابل خانهشان بردهام. باور کنید سالهاست از شدت کمر درد نمیتوانم رانندگی کنم. در این خصوص مدارک پزشکی هم دارم که نشان میدهد ۱۰سال است رانندگی نکردهام. در این حادثه نقشی نداشتم و آن شب اسلحهای همراه نداشتم.»
متهم در آخر گفت: «مهیار بعد از آن درگیری از کشور خارج شد، اما آرمین برای تحصیل به صورت قانونی به کشور آلمان رفت.»
پسر متهم نیز در دفاع از خود گفت: «آن شب در درگیری حضور داشتم، اما اسلحه نداشتم. فقط یک فندک داشتم که شبیه تفنگ بود و آنرا همان شب دستگیری به افسر پلیس تحویل دادم. عامل قتل عمویم است که حالا در خارج از کشور به سر میبرد.» با این توضیحات پدر مقتول درجایگاه ایستاد و گفت: «محسن دروغ میگوید. من شاهدانی دارم که او را با اسلحه دیدهاند و میتوانند گواهی دهند که او همراه برادرانش به من و پسرم شلیک کرده است. میتوانم آن شاهدان را به دادگاه معرفی کنم.» بعد از این توضیحات، هیئت قضایی به پدر مقتول مهلت دو هفتهای داد تا شاهدانش را به دادگاه معرفی کند تا بعد از شنیدن توضیحات آنها رأی لازم صادر شود.