سلامت نیوز:یوزپلنگ جنجالیترین گونه در ایران است. هر زمان تصمیمی درباره این گونه گرفته میشود، موجی از موافقت و بیشتر مخالفت درباره آن برمیخیزد و یک گروه، دسته و گروه دیگر را متهم به کمدانشی میکند.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه اعتماد ،در گرد و خاکی که در این تضارب آرا شکل میگیرد البته کسانی هم هستند که ادعاهایی را مطرح میکنند که فراتر از یوز است مانند اینکه یک کارشناس در کار صادرات اسپرم پلنگ است، منافع مالی سرشاری از یک برنامه به دست آورده، دست پنهان ماجراست و.... از محمدصادق فرهادینیا، دانشآموخته دکترای جانورشناسی دانشگاه آکسفورد پرسیدیم آنچه در یک سال اخیر درباره یوز انجام شده برمبنای چه مطالعاتی بوده؟ آیا گزینهای غیر از زندهگیری فیروز(یوز نر پارک ملی توران) وجود داشت؟ آیا امکان صادرات اسپرم پلنگ وجود دارد و چه بر سر 85 هزار یوروی اتحادیه جهانی حفاظت آمد؟
نخستین بار تکثیر یوز در اسارت چه زمانی مطرح شد؟ آیا اجرای چنین برنامهای به یک سال اخیر برمیگردد؟
تکثیر در اسارت سالهاست مدنظر سازمان محیطزیست بوده است. نخستین بار ایده تکثیر یوز در اسارت را معاونت وقت محیط طبیعی سازمان محیطزیست در سال ۱۳۸۰ مطرح کرد و حتی از کارشناسان خارجی درخواست شد، جزایر دریاچه ارومیه را بدین منظور مدنظر داشته باشند.مهمتر از آن، سازمان محیطزیست تا به حال چندین برنامه عمل برای حفظ یوز ایرانی تهیه کرده که ۴ مورد آنها مصوب شد(۱۳۸۰، ۱۳۸۷، ۱۳۹۱، ۱۳۹۶). من در طراحی برنامههای ۲ و ۳ همکاری کردم ولی در آن دو برنامه اصلا کسی صحبتی از لزوم تکثیر یوز در اسارت نکرد که تمامی اسناد آن نیز در دبیرخانه پروژه حفاظت از یوزپلنگ آسیایی موجود است.
در واقع در سال ۱۳۹۶ برنامه عمل چهارم تدوین شد. ذیل پیشنهاد شماره C1 برای نخستین بار در آن تکثیر در اسارت پس از انجام مطالعات امکانسنجی و درنظر گرفتن شرایط پیشنیاز گنجانده شده است که در مجله Cat News سال ۲۰۱۷ صفحه ۱۲ منتشر شده است. بنابراین القای این تصور که تکثیر نه اولویت قدیمی خود سازمان و برنامه عمل مصوب آن بلکه به تازگی مطرح شده کاملا با اسناد و مدارک در تضاد است.
آیا به نظر شما نمیتوان گفت هنوز برای تکثیر در اسارت زود است و بهتر بود حفاظت از زیستگاه مدنظر قرار میگرفت زیرا تکثیر در اسارت باعث میشود حفظ زیستگاه به حاشیه برود؟
دیدن تکثیر در اسارت به عنوان رقیب حفظ زیستگاه یک خطای راهبردی است که متاسفانه به گستردگی در ایران به آن دامن زده شده است. این دو مکمل هم هستند نه در مقابل یکدیگر. تکثیر در اسارت بدون حفظ زیستگاههای طبیعی این جانور کاملا بیمعنی است.
اگر نگرانی مطرح میشود باید با دلیل و مدرک باشد تا قابل دفاع باشد. مثلا همین نگرانی که گفته میشود چون تکثیر در اسارت باعث میشود حفظ زیستگاه به حاشیه برود حداقل درباره یوز قابل دفاع نیست چون از سال ۱۳۸۰ تا ۱۳۹۵ که سازمان محیطزیست برنامه تکثیر در اسارت خود را راه انداخت اصلا برنامه تکثیر در اسارتی وجود نداشت ولی نتیجه چه شد؟ وضعیت یوز بهتر که نشد که حتی بدتر شد. خب، مگر برنامه تکثیر در اسارت وجود داشت که توجه همه را پرت کند؟ البته که نبود ولی تعداد زیستگاههایی که یوزها در آنها زادآوری میکردند 75درصد کاهش یافت بنابراین باید این دو را در کنار هم انجام داد تا بتوان به اثربخشی امیدوار بود.
آیا زندهگیری فیروز از توران اجتنابناپذیر بود؟
اجازه بدهید اینطور جواب بدهم. ما میدانیم که در طبیعت ایران ماده یوزهای انگشتشماری وجود دارند ولی یک ماده جوان در اسارت داریم. حالا باید سازمان محیطزیست با این ماده جوان چکار کند؟ یا باید نگه دارد تا فقط مدل عکاسی شود و آخرش هم بمیرد. یا اینکه تلاش کند که نقش حفاظتی بازی کند یعنی در زادآوری مشارکت کند. خب اگر بخواهد زادآوری کند طبیعتا نیازمند نر است. مگر اینکه کسی معتقد باشد که این ماده جوان را به حال خود بگذارید و از آن استفاده حفاظتی نکنید.
یکی از انگیزههایی که منتقدان پروژه تکثیر در اسارت نام میبرند، منافع مالی حاصل از آن برای افراد یا انجمنهاست. چقدر این گزینه به نظر شما درست است به این ترتیب که این پروژه برای ادامه حیات یوز در ایران مضر بوده اما منافع مالی باعث شده مشاوران با آن همراه شوند؟اگر منافع شخصی یا مالی باعث راهاندازی چنین طرحی شده، بهتر است که اسناد و مدارک آن منتشر شود و مراجع نظارتی ورود کنند. ولی واقعیت آن است که امروز اگر از هر راهکاری برای حفظ محیطزیست کشورمان دفاع کنیم، محکوم میشویم به اینکه حتما منافعی داریم.
به خاطر همین نگرانی، بسیاری اوقات متخصصین محیطزیست ناچار میشوند یا راهکار دوپهلو بدهند یا از ارایه در فضای عمومی اجتناب کنند تا برخی آنها را متهم به اینکه حتما منافع مالی دارند، نکنند. متاسفانه پیش از این هم در ۳۰ شهریور ۱۳۹۹ در همین روزنامه «منافع شخصی» عامل اصلی تصمیمگیری برای تکثیر از یوز دانسته شده بود بدون اینکه سند و مدرکی ارایه شود.
مثلا یکی از ایراداتی که منتقدین به سازمان محیطزیست میگیرند آن است که اگر میخواهید تکثیر یوز در اسارت انجام دهید، محدودهای به وسعت ۱۰۰ تا ۲۰۰ هزار هکتار را باید فنس بکشید(مجله Cat News سال ۲۰۱۷، صفحه ۱۲). این یعنی محدوده محصوری به وسعت دو برابر پارک ملی گلستان، به عبارت دیگر ۱۶۰ کیلومتر فنس که ۳۰۰ میلیارد تومان بودجه میخواهد معادل یکسوم بودجه سازمان محیطزیست.
آیا شرایط اقتصادی مملکت طوری هست که چنین چیزی عملی باشد؟ نباید سنگهای بزرگ و راهکارهای غیرقابل انجام جلوی پای حفاظت از گونهها گذاشت و اگر سازمان محیطزیست از پس آن برنیامد که تامین بودجه در این مورد اصلا امکانپذیر نیست، آن وقت سازمان محیطزیست را برای عمل نکردن به راهکارمان محکوم کنیم و به آن بگوییم که براساس «منافع شخصی» تصمیمگیری کرده است.
موضوع 85 هزار یورو دریافتی از موضوعات چالشی درباره موضوع خالی کردن توران از دام بوده که همواره در انتقاد از انجمن یوز و شخص شما یاد میشود، شما تا چه حد در این موضوع دخیل هستید و مطلعید چه اقدامی با آن انجام شده است؟
این طرح ارتباطی به من ندارد چون مجری آن انجمن یوزپلنگ ایرانی بوده و من از اقدامات مربوطه بیخبر هستم. بنده سالهاست آن مجموعه را ترک کرده و رجوع به روزنامه رسمی تاییدکننده این مساله است.
ولی در مورد این پروژه و تلاشهای دیگری که برای آزادسازی پارک ملی توران توسط اداره کل محیطزیست سمنان و کمپین یوزتاابد انجام گرفت، نکتهای را عرض کنم. چند سال پیش تلفات یوزها در توران بالا بود و به 3،2 فرد در سال میرسید عمدتا به خاطر کشته شدن توسط دامداران. با اینکه سازمان محیطزیست سالها در تلاش برای حل این معضل بود ولی کمبود شدید بودجه قبل از برجام عملا امکان اختصاص بودجه زیاد در این زمینه را نمیداد.
در نتیجه منابع مالی غیردولتی مانند کمپین یوزتاابد و انجمن یوزپلنگ ایرانی درکنار تلاشها و منابع اداره کل محیطزیست سمنان آمد تا بتوانند بخشهای زیادی از پارک ملی توران را از حضور دام اهلی خالی کنند. درنتیجه امروز تلفات کمتری به خاطر از بین رفتن یوزها توسط دامداران در توران میبینیم که بدون شک گامی مثبت برای یوز بوده است.
به تازگی از شما به عنوان فردی نام برده شده که اسپرم پلنگ صادر کردهاید، آیا چنین چیزی امکانپذیر است؟
در دنیا چندین زیرگونه از پلنگ وجود دارد که توسط باغوحشها مدیریت میشوند. یکی از آنها، که اتفاقا یکی از غیرمحبوبترین آنهاست، پلنگ ایرانی است. حدود ۱۵ سال پیش اتحادیه باغوحشهای امریکا از باغوحشهای امریکایی خواست پلنگهای ایرانی خود را به اروپا بفرستند و فقط روی پلنگ آمور که زیرگونه دیگری است، تمرکز کنند.
از چند سال پیش نیز باغوحشهای اروپایی پلنگهای ایرانی خود را کاهش دادند. انگلستان آخرین پلنگ ایرانی خود را در ۲۰۱۴ خارج کرد و هلند نیز سالهاست بسیار محدود کرده است. حدود 20درصد پلنگهای ایرانی در اروپا را نیز به مرکز تکثیر پلنگ در روسیه منتقل کردند. حالا سوال اینجاست، وقتی اکثر باغوحشها دارند خودشان تعداد پلنگهای ایرانیشان را تعدیل میکنند، اسپرم دیگر به چه کارشان میآید؟به علاوه انتقال اسپرم و تخمک به مخزن مجهز ازت مایع نیاز دارد که به سادگی قابل انجام نیست.در هر صورت اگر سند و مدرکی در این خصوص وجود دارد، خوشحال میشوم خودم هم ببینم.
یکی از نگرانیهایی که برخی دارند این است که کارشناسان خارجی با اهدافی خاص در راهبری و طراحی طرح تکثیر یوز در اسارت دست داشتهاند. چقدر چنین چیزی به واقعیت نزدیک است؟
طرحهای تکثیر در اسارت در دنیا غالبا با تایید اتحادیه جهانی حفاظت IUCN انجام میشوند مانند تکثیر و رهاسازی ببر در قزاقستان، پلنگ در آذربایجان، پلنگ در روسیه و یوز در هندوستان ولی طرح تکثیر یوز در ایران فاقد چنین حمایت بینالمللی بود، چرا؟
اتحادیه جهانی حفاظت براساس اطلاعاتی که از منتقدین سازمان محیطزیست برای راهاندازی طرح تکثیر یوز دریافت کرده بر این تصور است که وضعیت یوزها آنقدر بحرانی نیست که تکثیر در اسارت بتواند کمکی به آن کند و هنوز عرصههای زیستگاهی گستردهای وجود دارد که مورد بررسی قرار نگرفته است.
این برخلاف نظرات مدیران ارشد سازمان حفاظت محیطزیست است که در مصاحبههای مختلف اعلام کردهاند، وضعیت یوز بسیار بحرانیتر از این حرفهاست. پیشنهاد اتحادیه جهانی حفاظت آن است در صورتی که ایران بر این باور است که وضعیت یوزها بسیار بحرانی است به جای تکثیر در اسارت میتواند از آفریقا یوز وارد کند تا باعث تقویت ژنتیکی یوزها شود.
حال چگونه دستان کشورها یا کارشناسان خارجی در این طرح هست وقتی حتی نتوانسته ابتداییترین تاییدیهها را بگیرد، تاییدیهای که بدون آن هیچ نهاد بینالمللی حاضر نیست به خاطر ترس از عواقب اجتماعی و فشارهای رسانهای از چنین حرکتی حمایت کند؟ این طرح مصداق بارز توصیه مقام معظم رهبری در 22 مهر 1394 به جوانان است که نباید در برابر مسائل علمی و فناوری پیشرفته غرب مرعوب شد.
این طرح یک فرآیند علمی و جهادی است که تماما توسط جوانان همین مملکت آن هم در سختترین شرایط تحریمی اجرا شده است. برخی شاید تصور کنند چون کشورهای غربی توفیقی در چنین طرحهایی نداشتهاند پس ما هم باید دست بکشیم. درحالی که این دقیقا همان مرعوب شدن در برابر غربیهاست که از سوی رهبر انقلاب به درستی نکوهش شده است.
شما جایزهای برای حفاظت از گربهسانان دریافت کردهاید. درباره این جایزه و نهادهای ارایه دهنده آن شائبههایی وجود دارد. چه توضیحی برای آن دارید؟
دریافت جایزه حفاظت از گربهسانان در سالهایی(۲۰۰۶ تا ۲۰۱۶) صورت گرفته که سازمان محیطزیست در چارچوب قوانین کشوری و حکومتی نزدیکترین همکاریهای چندجانبه را با موسسه پنترا داشته است. مثلا پس از امضای سند برنامه عمل حفاظت از یوزپلنگ آسیایی در سال ۱۳۹۱ با مشارکت این موسسه، معاونت وقت سازمان محیطزیست مرحوم محمدباقر صدوق حتی به نمایندگان این موسسه پیشنهاد داد، طرحی برای احیای شیر ایرانی دهند. پرواضح است که چنین مراوداتی با تایید نهادهای امنیتی انجام شده است.
اینکه سالها بعد این موسسه تغییر رویکرد داده و متاسفانه به اقدامات برخلاف منافع ملی کشورمان روی آورده(که بنده از آن بیخبر بوده و هستم و تنها به گزارشهای مقامات محترم امنیتی بسنده میکنم) چه ارتباطی به مدیرانی دارد که ۱۰ سال پیش با آنها سند همکاری امضا کرده یا جایزهای که دریافت شده است؟
پشت پرده تکثیر یوز در اسارت چه اهدافی پنهان است؟
۱۵ یوز طی ۵۰ سال گذشته به دلایل مختلف از طبیعت ایران جدا شدهاند که امکان رهاسازی نداشتهاند یعنی یک یوز در هر سه سالونیم. ما با آنها چه کردهایم؟ هیچی. چند سالی نگهشان داشتیم تا مردند و بعد شدند زینت یکی از موزههایمان.
مطالعات ژنتیکی تنها ۱۵ یوز را در زیستگاههای یوز در ایران ثبت کرده(مقاله خلعتبری، ابوالقاسمی و همکاران ۲۰۱۹). درحالی که ما ۳ یوز در اسارت داریم یعنی معادل 20درصد جمعیتی که در طبیعت ایران ثبت شده است.
حالا سازمان محیطزیست بعد از نیم قرن که از یوزهای اسیر هیچ استفاده حفاظتی نمیشد، برنامهریزی کرده تا بتواند به این سه فرد اسیر هم شانسی بدهد ولی بزرگترین مانع این سازمان اتفاقا تعدادی از کارشناسان و دانشآموختگان محیطزیست هستند که سازمان را محکوم میکنند چرا این سه یوز را فراموش نمیکند و تلاش دارد از آنها برای حفظ یوز در ایران بهرهبرداری کند.
ما به جای تشویق سازمان محیطزیست که تلاش کرده از این سه یوز هم بهرهبرداری حفاظتی کند امروز داریم آن را سرزنش میکنیم؟! اگر موفق نشد حداقل حسرت نخواهیم خورد که بعدا میتوانستیم ولی اقدامی نکردیم ولی اگر موفق شد، گامی برای حفظ طبیعت ایران خواهد بود که بیش از ۱۴۰ محیطبان در راه آن شهید شدهاند.