آقای علیپور، برکناری شما از
مدیریت شرکت بیمه «ما» که متعلق به بانک ملت است، حواشی زیادی بهدنبال
داشت. از چند جهت این برکناری قابلتوجه است، ابتدا از آن جهت که برکناری
شما بهشیوهای غیرمعمول و شبانه انجام شد. دوم آنکه این برکناری
بهشیوهای خاص از طرف سهامدار عمده شرکت صورت گرفت. یکیدیگر از دلایلی
که برکناری شما را بااهمیت جلوه داد، انتصاب یک سرپرست، بلافاصله پس از
برکناری شما بود که این اقدام در مغایرت با قانون تجارت، ضوابط تأسیس
مؤسسات غیردولتی و قوانین و مصوبات شورایعالی بیمه است. اولین سؤال من از
شما این است؛ چطور و چگونه موضوع برکناریتان ابلاغ شد؟
ساعت ٩ شب بود که آقای دکتر پورزندی، رئیس هیأتمدیره شرکت، تماس گرفتند و
گفتند فردا صبح ساعت هشتونیم یک نفر میآید و مدیریت و کار شرکت را از شما
تحویل میگیرد. البته از مدتی قبل کموبیش نقلقولها و گلایههایی
باواسطه و افواهی شنیده بودیم. برخی بدون دلیلی مشخص در مجموعه بانک
منفیبافی میکردند. همه اینها در حالی بود که مجمع سال ٩٣ بهتازگی برگزار
شده بود و نتایج بسیارمثبتی داشت. بیمه ما از اواخر شهریور ٩٠ آغازبهکار
کرده بود و در پایان سال ٩٢ با سرمایه ٤٠ میلیاردی در حدود دوسالونیم
فعالیت، ٤١ میلیارد و ٨٠٠ میلیون تومان به سهامداران سود پرداخت کرد ضمن
اینکه توانست در سال ٩٣ سرمایه شرکت را به صدمیلیارد تومان افزایش دهد،
همچنین بیش از ١٢٠ میلیارد تومان ساختمان، ٣٥٠ میلیارد تومان سپرده بانکی
هم داشت. بدون احتساب ذخایر خسارت، ذخایر حق بیمه شرکت بیمه حدود ٢٢٠
میلیارد تومان بود. بالاترین نسبت توانگری را بهمیزان ٤٥٢ کسب کرده
درحالیکه دو شرکت بزرگ بیمهای کشور از منظر توانگری زیر خط قرمز و در
مرز٨٠ و٩٠ قرار دارند و چند شرکت بیمهای وضعیت اسفناکی دارند. درواقع در
چنین شرایطی، شرکت توانست چنین نتایجی را بهدست آورد که اصلا حتی از تصور
خود ما که دستاندرکار بودیم، نیز خارج بود؛ با چنین نتایجی دست به چنین
اقدامی زدند.
واکنش شما چه بود؟
هیچ. صبح به شرکت آمدم و در حضور هیأتمدیره کار را به سرپرستی که تعیین کرده بودند، تحویل دادم.
یعنی اصلا توضیحی درباره برکناری خودتان نخواستید؟
من چهکاره هستم. سهامدار است و اختیار دارد. حالا آن کسی که سرپرست تعیین
کرده، اما طبق قانون حق تعیین سرپرست را ندارد و وظیفهاش را نمیشناسد،
خودش باید پاسخگوی عمل خلاف قانون و لطمات وارده به شرکت باشد.
چه کسی رأسا به برکناری شما و تعیین سرپرست برای شرکت بیمه اقدام کرد؟
مدیرعامل بانک. درحالیکه اختیار چنین کاری را نداشت.
آیا از قوانین بیمهای بیاطلاع هستند؟
بله. حتی اگر هم اختیار این کار را داشتند، باید از مسیر قانونی اقدام
میکردند. با تمام اینها اگر اختیار تعیین سرپرست را داشتند و مسیر قانونی
چنین کاری را هم طی کرده بودند، باز هم اینگونه روشها اخلاقی نیست و شاید
بیشتر به دوره قبل یعنی ریاستجمهوری آقای احمدینژاد بیاید تا به دولت
تدبیر و امید.
در آن تماس شبانهای که با شما گرفته شد، دلایل برکناری هم توضیح داده شد؟
خیر.
اختلافنظری با مدیرعامل بانک داشتید یا حتی مشاجرهای؟
نه، مطلقا. اصلا ملاقاتی نداشتیم.
آقای رستگار حدود چهار ماه است که سکان بانک ملت را به دست
گرفتهاند؛ یعنی ایشان در این مدت یکبار هم به مجموعه بیمهای وابسته به
بانک سر نزدهاند؟
خیر. با ایشان تماسی و دیداری نداشتیم.
با توجه به اینکه تا به این لحظه بانک ملتیها درباره برکناری شما
سکوت اختیار کردهاند، خودتان حدس میزنید چه دلیلی موجب برکناری شما شد؟
احتمالا این یک تصمیم از قبل گرفتهشده و فارغ از اشخاص بود. یعنی فرقی نمیکرد من باشم یا کس دیگری.
منظور شما این است که این برکناری، برنامهریزیشده بود؟
قاعدتا از اول بنا بر این تغییر بوده است. دیگر مهم نبوده روی صندلی من باشم یا کس دیگری.
بعد از این برکناری، تماسی با آقای رستگار نداشتید؟
لزومی نداشت. چون خودم بهتر میدانم در شرکت چه کارهایی انجام شده و مسلما
دلیل آن در عملکرد شرکت نبوده است. فارغ از آن همه نتایج مالی مثبت، با
وسواس کامل بهترین نیروها برای آن شرکت انتخاب شدند. ساختار و فرایندهای
لازم با دقت کامل برای شرکت ایجاد شده بود، تمامی فعالیتهای شرکت براساس
برنامههای تدوینشده اجرا میشد. برای مثال شرکتهای ١٠ ساله هنوز خسارت
درمان و اتومبیل خود را نمیتوانند پرداخت کنند، اما در این سه سال
جزءبهجزء فرایند و ساختارها را برای شرکت اجرا کردیم و این خدمات توسط خود
شرکت انجام میشد.
شرکتهای بیمه وابسته به بانک در چند سال اخیر دستخوش تغییر و تحولات زیادی شدند، تحلیل شما از این تغییرات مدیریتی چیست؟
من در صنعت بیمه میتوانم قضاوت کنم. تحلیل آقای امین، رئیس کل بیمه مرکزی،
هم همین بود. در تجزیه و تحلیل یک شرکت با بررسی میزان ذخایر و بدهی، مشخص
خواهد شد شرکت تا چه اندازه در حالت ریسک قرار دارد اما وقتی شرکت ناگهان
با چنین ریسک مدیریتیای مواجه میشود، معلوم است نظارت و ضوابط مربوطه
کفایت لازم را ندارد. تعهدات این شرکت فراتر از حقوق بانک و سهامداران
است. تعهدات این شرکت به میلیونها بیمهگذار، اولیتر و مهمتر از سلیقه
سهامدار است. قاعدتا باید سیستم و نظارت بیمه مرکزی طوری باشد که به حقوق
بیمهگذاران توجه شود. بیمهگذاران به اعتبار سازمانهای نظارتی از یک
شرکت، بیمه خریداری میکنند، درواقع ضامن فعالیتهای بیمهای نظارت دولت
است، به همین سبب این مسئله ایجاب میکند چنین آسیبهایی توسط بیمه مرکزی
کنترل شود تا حقوق افراد در چنین فرایندهایی خدشهدار نشود.
بانک مرکزی در چندین دوره گذشته به عملکرد بانکها در حوزه
بنگاهداری و شرکتداری حساسیت قابل توجهی پیدا کرده، تا جایی که به
بانکها در اخطاریههای متعدد متذکر شده شرکتهای وابسته به خود را واگذار
کنند، میتوان نتیجه گرفت در شرایط فعلی با موج جدیدی از آسیبهای
بنگاهداری بانکها مواجه شدیم. تحلیل شما چیست؟
خصوصیسازی یا فعالیت خصوصی شرکتها دچار یک پارادوکس شده است. اگرچه در
قوانین بیمهگری آمده سهامداران حقیقی و حقوقی مجاز نیستند بیش از ٢٠ درصد
سهام شرکت را در اختیار داشته باشند، ولی به انحای مختلف چنین مسائلی
رعایت نمیشود و اکثر شرکتها دچار چنین معضلی هستند. قانونگذار برای
جلوگیری از وقوع چنین رخدادهایی نسبتهای سهام اشخاص را معلوم و معین کرده،
وقتی یک سهامدار بر سهام شرکت مسلط باشد و نقش و حدود خود را نداند، چنین
آسیبهایی مثل همین جریان بیمه ما ایجاد میشود. در صورتی که بعضا
سهامدار غالب، در مواقع بحرانی نقش حمایتی و مفید داشته است، نظیر بیمه دی
و معلم در سال گذشته.
حال اگر طبق ضوابط، این نسبتها رعایت شود که صحیح و اصولی همین است،
قاعدتا باید سهامداران صرفا براساس قوانین و مقررات مربوطه و ضوابط
سازمانهای ناظر و اصول حرفه موردنظر و رعایت حقوق یکدیگر و نه مطامع شخصی،
به اداره شرکت بپردازند که در آن صورت یک فعالیت و کسبوکار خصوصی واقعی و
موفق شکل میگیرد. در غیر این صورت تنشها و اصطکاکها به زمینگیرشدن
شرکت منجر خواهد شد. چنین تجربههایی را متأسفانه کم نداریم و همین دلایل
باعث اغماض دستگاههای ناظر و پیدایش سهامداران غالب شده است. درحالیکه
این با اصول فعالیت خصوصی مغایر است. به همین دلیل میتوان گفت خصوصیسازی
در کشور ما بالغ نیست و بین این پارادوکس گیر کرده است. یک زمان نتیجه
میگیریم، زمانی که سهامدار مسلطی وجود ندارد، سهامداران با هم سازگاری
ندارند و شرکت بدون پشتیان میماند و مضمحل میشود. در طرف دیگر هم وقتی یک
شرکت سهامدار مسلط دارد، دخالت غیرحرفهای و رفتارهای غیراصولی پیش
میآید. اینها مشکلاتی است که بخشی از آن فرهنگی است و بخش دیگر آن مقرراتی
است و باید دستاندرکاران به آن توجه داشته باشند، ولی فوری حل نمیشود.
یعنی اگر همین الان به این موضوع توجه کامل داشته باشند، شاید پنج سال دیگر
حل شود.
دقیقا چند درصد از سهام شرکت بیمه ما متعلق به بانک ملت است؟
خود بانک ملت بهصورت مستقیم ١٠ درصد سهم دارد، اما وابستگان بانک ملت، بیش از ٦٠ درصد دیگر سهام را دارند.
اینکه شرکتهای وابسته به بانک ملت هم، حتی بهصورت غیرمستقیم،
سهام را در اختیار داشته باشند، اصل رعایت ذینفع واحد را زیر سؤال میبرد.
همانطور که عرض کردم این خلاف مقررات است، ولی خلافی است که اکثریت غالب درگیر آن هستند.
آقای کریمخان زند، قائممقام شرکت بیمه ما و عضو هیأتمدیره شرکت
بودند یک هفته قبل از برکناری شما، شرکت را به مقصد بیمه نوین ترک کردند.
آیا ایشان از موضوع برکناری شما تا اندازهای مطلع شده بودند؟
خیر. اصلا. تا ساعت ٩ شب، هیچکس حتی حدس چنین موضوعی را هم نمیزد.
تا چه اندازه سهامدار عمده شرکت یا آقای رستگار، مدیرعامل جدید
بانک ملت، روی مسائل مدیریتی شرکت بیمه ما نفوذ داشتند؟ اصلا توصیه یا
سفارش با واسطه یا بیواسطهای به شما داشتند؟
اصلا هیچ ارتباطی بین ما نبود. شرکت مستقل بود و بیمه مرکزی و بورس از
ناظران قوی شرکت هستند. در هیأتمدیره شرکت هم دو سه نفر از مجموعه بانک
حضور دارند. زمانی آقای ساروخانی، مدیرعامل قبلی بانک ملت، در هیأتمدیره
حضور داشتند.
باوجود واکنش شدید مقامات بیمه مرکزی به برکناری شما و ماجرای
تعیین سرپرست و تهدید ضمنی بیمه مرکزی به تعلیق فعالیت بیمه ما، تاکنون
مدیریت بانک ملت درباره چنین مسئلهای سکوت اختیار کرده است. آیا از شما
درخواستی نداشتند؟
کسانی که در این ٣٥ سال من را میشناسند، خیلیخوب میدانند که درخواست خلاف نمیپذیرم.
شاید همین خلقیات کار دست شما داد و موجب برکناری شما شد.
بعید میدانم، چون معمولا دیگران مرا خوشخلق میدانند، میتوانید بپرسید... .
بلافاصله پس از برکناری شما، آقای اخلاقی، معاون بانک ملت،
سرپرستی شرکت را بهعهده گرفتند و انتصاب ایشان با سمت سرپرست با واکنش
شدید بیمه مرکزی همراه شد. طبق قانون شورایعالی بیمه در صورت برکناری
مدیریت رئیس هیأتمدیره یا قائممقام باید مدیریت، شرکت را در دست بگیرند و
تعیین سرپرست در چنین شرایطی پیشبینی نشده است. بیمه مرکزی بهعنوان نهاد
ناظر بر عملیات شرکتهای بیمهای، آنقدر بهخاطر وضع موجود و تعیین
سرپرست در بیمه ما به ستوه آمد که حتی در آخرین مرحله از اخطاریههای خود،
شرکت را به تعلیق از فعالیتهای بیمهای تهدید کرده است. آیا اینکه یک مدیر
بانک، سکان شرکت بیمه را بهدست بگیرد، آسیبی متوجه شرکت نخواهد کرد؟
قطعا آسیبهایی دارد، وظیفه بیمه مرکزی است که در چنین شرایطی مراقب حفظ حقوق بیمهگذاران باشد.
بیمه یک رشته کاملا پیچیده است و حساب و کتاب و ادبیات متفاوتی نسبتبه مجموعه بانک دارد.
اگر اینطور نبود که در مقررات مینوشتند بیمهگران میتوانند مدیر بانک باشند.
حدس شما چیست؟ چرا یک نفر از مجموعه بانک باید سکان شرکت بیمه را بهدست بگیرد؟
نمیدانم. آقای رستگار تازه در این سمت مشغولبهکار شدند و هیچ تلقیای در
از رفتار و طرز فکر ایشان وجود نداشت، بههمیندلیل این موضوع خیلی
غیرمترقبه بود.
اساسا امکان تزریق منابع از بیمه به بانک وجود دارد؟
از وضعیت بانک اطلاعی ندارم، اما در بیمه این موارد مقررات و چارچوبهای
مربوط به خود را دارد، ضمن اینکه اکثر سپردههای شرکت نزد بانک ملت بود.
سیاستهای سرمایهگذاری شرکت نیز تحت ضوابط آییننامههای شورایعالی بیمه و
همراستا با سیاستهای بانک بود. هماینک بیشتر منابع شرکت نزد بانک ملت
است.
انجمن حرفهای صنعت بیمه هم نسبتبه ماجرای عزل شما واکنش شدیدی نشان داد.
با اینگونه رفتارها، اصول یک حرفه ضربه میخورد ضمن اینکه فارغ از کارکنان
و سهامداران این شرکت، چندین میلیون بیمهگذار متأثر از این شرکت هستند و
آنها به اعتماد دولت و نظارت آن با این شرکت وارد معامله شدهاند. آن
حساسیتی که موجب شده بیمه مرکزی و انجمن حرفهای صنعت بیمه نسبت به این
قضیه واکنش نشان دهد، به دلیل زیرپاگذاشتن اصول حرفهای و آبروی صنعت بیمه
در جامعه است.
اکنون چه خطری بیمهگذاران را تهدید میکند؟
اینکه شرکت از این پس غیرتخصصی اداره شود و در ایفای تعهداتش بماند.
یعنی ماجرای بیمه توسعه شاید تکرار شود؟
ممکن است.
مجمع شرکت بیمه ما بهتازگی برگزار شده بود. چقدر از زمان مأموریت و مدیریت شما در بیمه ما مانده بود؟
کمتر از یک سال. سهامدار حق تغییر مدیریت را دارد، اما تغییرات باید در
چارچوب مشخص انجام شود ضمن آنکه منافع ذینفعان و در صدر آن بیمهگذار لطمه
نخورد.
از زمانی که بیمه مرکزی به شرکت بیمه ما در موضوع انتصاب سرپرست
اخطاریه داد، آیا مسئولان شرکت بیمه ما برای اصلاح وضع موجود دستبهکار
شدند؟
خبر ندارم.
به نظر شما با این اوصاف میتوان در انتظار اصلاح رویه موجود در بیمه ما بود؟
دیگر دست بیمه مرکزی است که احترام ضوابط خود را داشته باشد.
خیلی عجیب است که پشت پرده و خواسته اصلی سهامدار عمده شما معلوم نیست.
دقیقا. مثل این میماند که شما خانهای را خریداری میکنید و کاری به این
ندارید که قفل خانه کهنه است یا خیر؛ میگویید میخواهم قفل خانه را عوض
کنم. بنابراین دلیل لازم ندارد و بنا بر این بوده است.
آن لحظه که برکنار شدید، چه حسی داشتید؟ ناراحت نشدید؟
خیر. به خودم مطمئنم و میدانم که چطور کار کردهام. آنهایی که بیمه را
میشناسند، با دیدن گزارشهای شرکت حتی اگر سؤال هم نپرسند، میفهمند که چه
شده است.
از آنجایی که اینگونه دست به برکناری شما زدند، آیا بهدنبال احقاق حق خود نرفتید؟
خیر. سهامدار است دیگر؛ دلش خواسته اینگونه عمل کند. فقط بهشدت نگران
لطمهخوردن زحمات سهسالهونیمه چندصد نفر از کارکنان بالیاقت و خدمتگزار
بیمه ما هستم.
چندروز بعد از برکناریتان، وقتی با شما برای انجام گفتوگو تماس گرفتم، به من گفتید که عازم سفر هستید. کجا میرفتید؟
قم.
قم برای چی؟
خانه پدرم.
پدرتان روحانی هستند؟
بله.
از ماجرای برکناریتان به پدرتان حرفی زدید؟ به گوششان رسیده بود؟
بله.
ناراحت نشدند؟ چیز خاصی نگفتند؟
نه. فقط گفتند همین است که وضعمان اینطور میشود.