بی بی سی: کریس پاول: گرث ساوتگیت کت بلیزر بزرگی میپوشید و در حالی که فقط ۱۸ سال داشت، شبیه سرمربیها میشد.
ساوتگیت و کریس پاول، دستیار او در تیم ملی انگلیس، در سال ۱۹۸۹ و زمانی که هر دو جوان و عضو تیم کریستال پالاس بودند به پرتغال سفر کردند.
پاول میگوید: "سرمربی ما آلن اسمیت، مربی بزرگی بود. اما آن دوران، فضای سنگینی در جنوب لندن برقرار بود. گرث با اینکه از ساسکس میآمد، اما با شخصیتی که داشت، بهخوبی آموخت چگونه خود را با محیط جدید وفق دهد".
"او تنها کسی بود که کفش رسمی میپوشید. یکی از روزها وقتی مچ من را حین رقصیدن با کفشهایش گرفت، اتاق ساکت شد و فهمید یا باید خود را با ما تطبیق دهد و یا سوژه جوک و شوخی ما باشد."
"به گمانم، شخصیت همه ما در آن تیم شکل گرفت. او در نهایت کاپیتان شد و من باشگاه را ترک کردم، سرنوشت مسیر ما را جدا کرد و بعد دوباره ما را در یک مسیر قرار داد."
خاطرات پاول نشان دهنده گوشهای از شخصیت سرمربی پنجاه ساله انگلیس است که سرانجام توانسته پس از جام جهانی ۱۹۶۶، این تیم را به اولین فینال یک تورنمنت مهم برساند.
ساوتگیت علاوه بر اینکه در دنیای فوتبال مورد علاقه و احترام است، از قدرت و باور درونی برخوردار است که او را تبدیل به رهبری کرده که الهامبخش مردمش است.
این مطلب، روایاتی است از نحوه شکلگیری شخصیت یک مربی تاریخ ساز که در آستانه تبدیل شدن به اسطوره فوتبال انگلیس است.
دیو پالمر: "او گفت من سال دیگر در پالاس خواهم بود."
ساوتگیت که در کودکی یکی از طرفداران منچستریونایتد بود، در مدرسه پوند هیل و مدرسه هازلویک، در شهر کراولی از استان ساسکس تحصیل کرده است. به گفته او هر دو مدرسه نقشی اساسی در گرایش او به فوتبال داشتند. دیو پالمر، معلم گرت در مدرسه هازلویک، در مورد او میگوید:
او خیلی به خود اطمینان داشت. به یاد دارم، در آخرین کلاس در مورد آینده صحبت کردیم و من از بچهها در خصوص برنامهشان برای سال بعد پرسیدم. گرت گفت: "من در کریستال پالاس خواهم بود." بهعنوان یک جوان شانزده ساله، بسیار مطمئن صحبت میکرد و در نهایت هم به هدفش رسید."
در آن روزها، بسیاری از پسران که وارد مدرسه میشدند، به فوتبال علاقه داشتند و تست میدادند. او بلافاصله برجسته شد، چون بسیار با کلاس بود و وقت زیادی داشت. او مرتب به زمین فوتبال سر میزد. ورزشکاری بود که در رشتههای گوناگون با استعداد بود. او برای مدرسه راگبی بازی میکرد، تا جایی که وقتی ما به تور فوتبال و راگبی فرانسه رفتیم، گرث هر دو ورزش را انجام داد. او بسیار سریع بود و در ۲۰۰ متر بهترین دانشآموز شد. او همچنین قهرمان مسابقات شد و رکورد مدرسه را در پرش سه گام شکست.
او موقر، شوخ طبع و خندان و البته مورد احترام دوستان و معلمانش بود. او بسیار متفکر و باهوش بود و در هر کاری که انجام میداد، چه در کلاس و چه در زمین ورزش، موفق بود.
همیشه در خصوص افرادی که استعدادهای گوناگون دارند و اینکه در زندگی به کجا خواهند رفت، بحث میشود. پسران زیادی میشناسم که امید زیادی به فوتبال داشتند، اما هرگز در این راه مصمم نبودند. اما گرث مطمئن بود که در مسیر درستی قرار دارد.
آلن اسمیت: " گفتم در آژانس مسافرتی کار کند"
ساوتگیت پس از ساوتهمپتون، مورد توجه آلن اسمیت، سرمربی تیم جوانان کریستال پالاس، قرار گرفت. کسی که بعداً او را کاپیتان تیم کرد. ساوتگیت و اسمیت حتی پس از ترک پالاس، به هم نزدیک بودند. او پس از دست دادن پنالتی در یورو ۹۶ که منجر به حذف انگلیس در مرحله نیمهنهایی شد، به دیدار اسمیت رفت. بعداً، وقتی که سرمربی میدلزبورو شد نیز اسمیت را به عنوان مشاور به تیساید برد.
من در خصوص سابقه او در فوتبال حرفهای شک داشتم. پس از یک بازی خاص که باختیم، او را در دفترم خواستم و گفتم: "گرث، فکر میکنم برای این ورزش زیادی باهوش هستی و به گمانم باید تصمیم بگیری. اگر تصمیم با من بود، میگفتم باید در آژانس مسافرتی کار کنی."
او ناراحت شد، اما پذیرفت. اما من به جای آزاد کردنش، تصمیم گرفتم راه دیگری بروم و او را کاپیتان تیم جوانان کردم. زیرا فکر میکردم دارای ویژگی های رهبری است. نه به خاطر گفتههای او، بلکه راهی که برای حرفهاش پیموده است.
او را به یکی از دوستانم که آژانس املاک داشت معرفی کردم و قرار شد پس از تمرینات در آنجا کار کند. کار در زمینه املاک به ساخت شخصیت او کمک کرد و دید او را نسبت به دنیای واقعی و محیط خارج از فوتبال باز کرد و به او نشان داد که معامله با افراد خارج از فوتبال چگونه است.
هیچ کس نمیتواند ادعا کند گرث به سادگی به اینجا رسیده است. او مجبور بوده برای دستاوردهایش بجنگد. از دست دادن پنالتی در یورو ۱۹۹۶ و اخراج از میدلزبورو، نه تنها باعث دلسردیاش نشد، بلکه از او شخصیتی قویتر ساخت.
میدانم سالها پیش او میخواست مربی شود، اما این کار را نکرد، زیرا به او گفته شده بود برای این کار بسیار مؤدب است. او اصولی دارد که او را کمی از دیگران متفاوت میکند. او بسیار وفادار است و ریشههای خود را فراموش نکرده است.
آلن شیرر: "او در تشخیص اسامی آهنگها بهتر از پنالتی زدن بود"
ساوتگیت در تمامی بازیهای انگلیس در یورو ۹۶ بازی کرد. اما جام برای او، با از دست دادن پنالتی تعیینکننده مقابل آلمان و حذف انگلیس به پایان رسید. هنگامی که سرمربی انگلیس شد، گفت که فکر نمیکند هرگز مجبور شود روزی تجربه بدتر از این داشته باشد. آلن شیرر آن شب در ومبلی در تیم انگلیس حضور داشت.
چندی پیش، مستندی درباره یورو ۹۶ ساختم و از گرث پرسیدم آیا میتوانم با او صحبت کنم؟ او مؤدبانه رد کرد، زیرا میدانست چیزی که میخواهیم در مورد آن صحبت کنیم، از دست دادن پنالتی است. موضوعی که هنوز هم، او را آزار میدهد.
او قبول کرد پنالتی بزند، زیرا شجاع است. سرمربی به دنبال داوطلب میگشت، یکی دو نفر سرشان را پایین انداختند و نمیخواستند پنالتی بزنند. اما گرث اینگونه نبود. بعد از تعیین پنج پنالتی زن اصلی، سرمربی برای ضربات بعدی پرسید "بعدی را کی میخواد بزنه؟" و گرث دستش را بالا گرفت.
من هرگز از کسی که جرات و جسارت این را داشته باشد تا در چنین بازی حساسی دستش را بالا ببرد و بخواهد پنالتی بزند، انتقاد نمیکنم. وقتی شما نود هزار تماشاگر در ورزشگاه و ده یا پانزده میلیون تماشاگر در تلویزیون داشته باشید، شخصیت خاصی باید داشته باشید تا بتوانید دست خود را برای زدن پنالتی بالا ببرید. البته اعتراف میکنم او در تشخیص اسامی آهنگها بسیار بهتر از زدن پنالتی بود.
سونگوران اریکسون: "او از ابتدا شبیه یک سرمربی بود"
ساوتگیت زمانی که سونگوران اریکسون سوئدی سرمربی لاتزیو بود، مورد توجه او قرار گرفته بود. وقتی اریکسون در سال ۲۰۰۱ سرمربی انگلیس شد، باید ناامیدی ساوتگیت از عقب افتادن از ریو فردیناند و سول کمبل را مدیریت میکرد. ساوتگیت در جام جهانی ۲۰۰۲ در ترکیب انگلیس حضور داشت، اما حتی یک دقیقه هم بازی نکرد. او ۵۷ بازی ملی برای انگیس انجام داد و در آخرین بازی ملیاش مقابل سوئد در سال ۲۰۰۴، دو سال قبل از پایان دوره اریکسون، آخرین پیروزی را کسب کرد.
او پیش من آمد و خواستار جلسه شد. او میخواست بداند چگونه بازیکن بهتری شود. آسان نیست بخواهید با تلاش مستمر خود را بهتر از بازیکنانی مانند ریو فردیناند و سول کمبل کنید. کمی غیرمعمول است، اما طبق تجربه من، معمولاً بازیکنان در این موارد سراغ سرمربی نمیآیند.
او به جای داد و فریاد، دوست دارد مشکلات را با گفتگو حل کند. صحبت با او آسان بود. او هرگز عصبانی و خشمگین نمیشد و همیشه بسیار مؤدب بود.
او مدام به تمرینات و شیوه انجام آنها فکر کرد. او برای فوتبال زندگی میکرد و بسیار مشتاق یادگیری بود. او از همان زمان، به فکر سرمربی شدن در آینده بود.
من بازیکنان زیادی داشتهام که علاقهای به دانستن در خصوص حریف خود نداشتند و تنها میخواستند بازی کنند. اما او هرگز چنین بازیکنی نبود که فقط تمرینات را انجام دهد و بدون اینکه به آن فکر کند، زمین تمرین را ترک کند. در آینده خواهید دید که چنین بازیکنانی مربی یا سرمربی خواهند شد.
وقتی او بازیکن بود هم شبیه یک مربی یا حتی سرمربی بود. مطمئن هستم که ساوتگیت، در گذشته، با بسیاری از سرمربیان با تجربه صحبت کرده و سعی در کشف رموز کار و شنیدن توصیههای آنها داشته است. او هم خوب صحبت میکند و هم خوب گوش میدهد.
استیو هالند: "او علاقه به کار با بازیکنان جوان تر را دارد"
زمانی که ساوتگیت سرمربی تیم زیر ۲۱ سال انگلیس بود، پس از یک بازی از رقابت های مقدماتی جام جهانی ۲۰۱۸ انگلیس، جایگزین سم آلاردایس شد و آنها را به نیمه نهایی جام جهانی روسیه رساند. در تمام این مدت، چه در تیم زیر ۲۱ سال و چه در تیم ملی، دستیار او استیو هالند بود.
من کار خود با گرث را از سال ۲۰۱۳ آغاز کردم. او را در ابتدا نمیشناختم، اما بعداً متوجه شدم فردی کاملاً شایسته و معقول است. این یک شروع خوب بود، زیرا در فوتبال شما همیشه نمیتوانید آدمهای زیادی مثل او را پیدا کنید. به وضوح، او علاقه زیادی به کار با بازیکنان جوان داشت. او همه آنها را میشناخت و این انگیزه و هدف را داشت که فوتبال انگلیس میتواند بهتر نشان داده شود.
در هر زمینهای، او به بهترین حالت ممکن و ایجاد بهترین فرهنگ ممکن برای پیروزی تیم، فکر کرد. ثبات او، رفتار و چگونگی برخوردش با مردم، بزرگترین عامل این فرهنگ است.
میدانم سالها پیش او میخواست مربی شود، اما این کار را نکرد، زیرا به او گفته شده بود برای این کار بسیار مؤدب است. او اصولی دارد که او را کمی از دیگران متفاوت میکند. او بسیار وفادار است و ریشههای خود را فراموش نکرده است.
آلن شیرر: "او در تشخیص اسامی آهنگها بهتر از پنالتی زدن بود"
ساوتگیت در تمامی بازیهای انگلیس در یورو ۹۶ بازی کرد. اما جام برای او، با از دست دادن پنالتی تعیینکننده مقابل آلمان و حذف انگلیس به پایان رسید. هنگامی که سرمربی انگلیس شد، گفت که فکر نمیکند هرگز مجبور شود روزی تجربه بدتر از این داشته باشد. آلن شیرر آن شب در ومبلی در تیم انگلیس حضور داشت.
چندی پیش، مستندی درباره یورو ۹۶ ساختم و از گرث پرسیدم آیا میتوانم با او صحبت کنم؟ او مؤدبانه رد کرد، زیرا میدانست چیزی که میخواهیم در مورد آن صحبت کنیم، از دست دادن پنالتی است. موضوعی که هنوز هم، او را آزار میدهد.
او قبول کرد پنالتی بزند، زیرا شجاع است. سرمربی به دنبال داوطلب میگشت، یکی دو نفر سرشان را پایین انداختند و نمیخواستند پنالتی بزنند. اما گرث اینگونه نبود. بعد از تعیین پنج پنالتی زن اصلی، سرمربی برای ضربات بعدی پرسید "بعدی را کی میخواد بزنه؟" و گرث دستش را بالا گرفت.
من هرگز از کسی که جرات و جسارت این را داشته باشد تا در چنین بازی حساسی دستش را بالا ببرد و بخواهد پنالتی بزند، انتقاد نمیکنم. وقتی شما نود هزار تماشاگر در ورزشگاه و ده یا پانزده میلیون تماشاگر در تلویزیون داشته باشید، شخصیت خاصی باید داشته باشید تا بتوانید دست خود را برای زدن پنالتی بالا ببرید. البته اعتراف میکنم او در تشخیص اسامی آهنگها بسیار بهتر از زدن پنالتی بود.
سونگوران اریکسون: "او از ابتدا شبیه یک سرمربی بود"
ساوتگیت زمانی که سونگوران اریکسون سوئدی سرمربی لاتزیو بود، مورد توجه او قرار گرفته بود. وقتی اریکسون در سال ۲۰۰۱ سرمربی انگلیس شد، باید ناامیدی ساوتگیت از عقب افتادن از ریو فردیناند و سول کمبل را مدیریت میکرد. ساوتگیت در جام جهانی ۲۰۰۲ در ترکیب انگلیس حضور داشت، اما حتی یک دقیقه هم بازی نکرد. او ۵۷ بازی ملی برای انگیس انجام داد و در آخرین بازی ملیاش مقابل سوئد در سال ۲۰۰۴، دو سال قبل از پایان دوره اریکسون، آخرین پیروزی را کسب کرد.
او پیش من آمد و خواستار جلسه شد. او میخواست بداند چگونه بازیکن بهتری شود. آسان نیست بخواهید با تلاش مستمر خود را بهتر از بازیکنانی مانند ریو فردیناند و سول کمبل کنید. کمی غیرمعمول است، اما طبق تجربه من، معمولاً بازیکنان در این موارد سراغ سرمربی نمیآیند.
او به جای داد و فریاد، دوست دارد مشکلات را با گفتگو حل کند. صحبت با او آسان بود. او هرگز عصبانی و خشمگین نمیشد و همیشه بسیار مؤدب بود.
او مدام به تمرینات و شیوه انجام آنها فکر کرد. او برای فوتبال زندگی میکرد و بسیار مشتاق یادگیری بود. او از همان زمان، به فکر سرمربی شدن در آینده بود.
من بازیکنان زیادی داشتهام که علاقهای به دانستن در خصوص حریف خود نداشتند و تنها میخواستند بازی کنند. اما او هرگز چنین بازیکنی نبود که فقط تمرینات را انجام دهد و بدون اینکه به آن فکر کند، زمین تمرین را ترک کند. در آینده خواهید دید که چنین بازیکنانی مربی یا سرمربی خواهند شد.
وقتی او بازیکن بود هم شبیه یک مربی یا حتی سرمربی بود. مطمئن هستم که ساوتگیت، در گذشته، با بسیاری از سرمربیان با تجربه صحبت کرده و سعی در کشف رموز کار و شنیدن توصیههای آنها داشته است. او هم خوب صحبت میکند و هم خوب گوش میدهد.
استیو هالند: "او علاقه به کار با بازیکنان جوان تر را دارد"
زمانی که ساوتگیت سرمربی تیم زیر ۲۱ سال انگلیس بود، پس از یک بازی از رقابت های مقدماتی جام جهانی ۲۰۱۸ انگلیس، جایگزین سم آلاردایس شد و آنها را به نیمه نهایی جام جهانی روسیه رساند. در تمام این مدت، چه در تیم زیر ۲۱ سال و چه در تیم ملی، دستیار او استیو هالند بود.
من کار خود با گرث را از سال ۲۰۱۳ آغاز کردم. او را در ابتدا نمیشناختم، اما بعداً متوجه شدم فردی کاملاً شایسته و معقول است. این یک شروع خوب بود، زیرا در فوتبال شما همیشه نمیتوانید آدمهای زیادی مثل او را پیدا کنید. به وضوح، او علاقه زیادی به کار با بازیکنان جوان داشت. او همه آنها را میشناخت و این انگیزه و هدف را داشت که فوتبال انگلیس میتواند بهتر نشان داده شود.
در هر زمینهای، او به بهترین حالت ممکن و ایجاد بهترین فرهنگ ممکن برای پیروزی تیم، فکر کرد. ثبات او، رفتار و چگونگی برخوردش با مردم، بزرگترین عامل این فرهنگ است.