پس از تماشای بدخیم توصیه میشود اول از همه، چند نفس عمیق بکشید و یک لیوان آب بنوشید. قطعا پس از تجربه داستان کاملا غافلگیرکننده جیمز وان در یکی از وحشتناکترین فیلمهای ترسناک سینما در چند سال اخیر، کمی آشفته میشوید. پس از استراحت و نوشیدن آب، وقت آن است تا کارهای بیشتری انجام دهید.
هشدار: در ادامه این متن، داستان فیلم بدخیم لو میرود
بدخیم فیلمی است که به همه جوانب ژانر وحشت میپردازد. این فیلم به زیرمجموعه تاریخی خاصی از این ژانر اشاره میکند و از آن سبک، تغذیه و آن را تقلید مینماید و جذاب، تفکربرانگیز و تسخیرکننده است.
اگر دنبال فیلمهایی مانند بدخیم میگردید و میخواهید چنین سبکی از ترس را دوباره تجربه کنید هفت فیلم مشابه دیگر وجود دارند که سطح آدرنالین را بالا نگه میدارند. یک نفس عمیق نهایی بکشید و مطمئن شوید که تومور اهریمنی انگلی در زندان ذهن شما محبوس است و حالا بد نیست ببینیم کدام فیلمها همان حس و حال را برای ما زنده میکنند؟
مورد سبد یک فیلم عالی، وحشتناک و کمهزینه در سال ۱۹۸۲ است که ترکیبی از جلوههای ویژه، فسادهای خانوادگی و تنهایی افراد به نظر میرسد که منجر به اتفاقی غیر قابل کنترل میشود. دواین برادلی (کوین ون هنتنریک) یک پسر خوب است که سعی میکند در شهر نیویورک، زندگی عادی خود را سپری کند اما او یک راز کوچک دارد: یک توده گوشتی قطعشده و حساس از یک برادر دوقلو که قبلا بههمپیوسته بودند و اکنون در سبد دواین زندگی میکند. دواین سعی میکند از برادرش، بیلیال محافظت کند. او در ادامه، پزشکی را مسئول نابودی برادرش تشخیص میدهد اما عاشق او میشود و در نتیجه، بیلیال شروع به اعمال خشونت بیشتر و پرخاشگری و حسادت میکند. مورد سبد پر از کشتارهای وحشتناک و عجیب و خندهدار و صحنههای شگفتانگیز و عجیب و غریب است و اثری جذاب برای مخاطبانی است که ترجیح میدهند فیلمهایشان با سبکی به ظاهر ناپایدار جلو برود و در تمام مدت فیلم، دهانشان از تعجب باز بماند.
مرگ مغزی پیتر جکسون (همان پیتر جکسون ارباب حلقهها) یکی از وحشتناکترین، خندهدارترین و ترسناکترین ترین فیلمهایی است که تا به حال دیدهاید. لیونل که رفتاری ملایم دارد (تیموتی بالم) باید از مادر سختگیر و بداخلاق خود (الیزابت مودی) مراقبت کند و وضعیت زمانی بدتر میشود که مادرش توسط یک زامبی نیش زده میشود و باعث شیوع گوشتخوارانی شرور در شهر کوچک خود میگردد. آیا لیونل میتواند این زامبیها را دور نگه دارد، از یک کودک زامبی دوستداشتنی مراقبت کند و در این فرآیند عشق خود به دیانا پینالور را ابراز نماید؟ پاسخ آن در انتهای یک فیلم ۱۰۴ دقیقهای و پر از بشکههای خون و دیالوگهای تک خطی مشخص میشود که عجیبترین طرز استفاده از ماشین چمن زن در تاریخ سینما را در آن شاهد هستیم. گروهی از دوستان خود را جمع کنید و با هم به تماشای فیلم جسورانه، منحصر به فرد و کاملا دیوانهکننده مرگ مغزی بنشینید.
بدخیم جدیدترین اثر جیمز وان است که بعد از این که این کارگردان در عناوین سودمند و مشهوری مانند سریع و خشمگین ۷ و آکوامن مشارکت داشت، اکران شد (همچنین پیش از این در آثار سودآور و معروف دیگری مانند اره و احضار فعالیت داشته است). بنابراین بدخیم به نوعی بازگشت او به فرم سابق شناخته میشود، یک فیلم ترسناک که در اصل پس از سالها آثار سینمایی سرگرمکننده استودیویی ساخته شد.
سم ریمی در سال ۲۰۰۹ همین روند را پیش گرفت. ریمی پس از هدایت سهگانه سودآور و مشهور مرد عنکبوتی (او در ایجاد فرانچایزهای سودمند و مشهوری مانند مردگان شیطانی و دارکمن نیز نقش داشت) به فرم قبلی خود بازگشت و فیلم ترسناک مرا به دورخ بکشان را ساخت. اجازه ندهید برچسب مثبت ۱۳ سال فیلم، شما را فریب دهد. مرا به دوزخ بکشان علاوه بر ترسناک بودن، گروتسک است و مانند بقیه آثار ریمی، طنزی دلپذیر دارد. در آن، بارها شاهد فوران مایعات بدن از خون تا آب کیسه صفرا و جولان یک اهریمن خبیث هستیم. پایانبندی آن نیز به نوعی پر از پیچش است و در عین حال، تنها راه پایان دادن به داستان، همین است. به نظر میرسد کارگردانانی که کار خود را با آثار ترسناک شروع میکنند، هنگام بازگشت به این ژانر، فیلمهایی دیدنی میسازند.
در اواخر دهه ۹۰ میلادی و اوایل قرن جدید، فیلمهای ترسناک زیادی ساخته شدند، آثاری برجسته، پر جنب و جوش، کثیف و بدون ذرهای ظرافت مانند خانهای بر روی تپه تسخیرشده، ۱۳ روح، کشتی روح و گوتیکا که همه توسط یک شرکت اصلی در این ژانر به نام دارک کسل اینترتینمنت تولید شدند. سبک کلاسیک ترسناک گوتیک و جیالو، در تدوین و ویرایش این فیلمها واضح است و معادل بصری نو متال را به مخاطبان ارائه میدهد و اغلب موسیقی متن اصلی آنها نیز قطعهای به سبک نو متال است.
بدخیم، از طراحی و تولید تا موسیقی متن و همچنین فضای آن که ترکیبی از اکشن و وحشت است (البته که نباید از مهارت خود وان در سبک وحشت گذشت) قطعا ارزش تماشا دارد اما بد نیست پس از آن، نگاهی به فیلم نقطه ترس در سال ۲۰۰۲ بیاندازید. بسیاری از این سبک فیلمها پس از اکران از بین رفتند اما در دوران مدرن، شانس این را دارند که تاثیر آنها مورد ارزیابی مجدد قرار بگیرد. نقطه ترس جزو فیلمهایی است که آنطور که باید و شاید، هنوز دیده نشده است. قطعا نمیتوان آن را با فیلمی مانند بدخیم مقایسه کرد. کارگردان فیلم، ویلیام مالون (کارگردان خانهای بر روی تپه تسخیرشده) به نوعی، شانس خود را در این فیلم امتحان میکند و طرحی را به نمایش میگذارد که در آن شاهد عناصری مانند یک وب سایت شوم، شکنجههای یک قاتل سریالی و کارآگاهی تسخیرشده هستیم و فیلم پر از کارهای وحشیانه و تند و زننده است. ممکن است همان حس لذت را که در تماشای بدخیم وجود دارد دریافت نکنید اما اگر از شباهت بدخیم با آثار ترسناکی که اغلب تمسخر میشوند راضی هستید، نقطه ترس همان اثری است که به دنبالش میگردید.
وان از برایان دی پالما به عنوان یکی از افراد کلیدی و تاثیرگذار بر بدخیم نام برد و درک دلیل آن نیز دشوار نیست. این فیلمساز معروف چندین اثر سرگرمکننده ساخته است که در آنها، هنر و مضامین معمولی را به طرز شگفتانگیزی با هم مخلوط میکند. او در این کار، مهارت خاصی دارد. بسیاری از آثار دی پالما احساس فیلم بدخیم را به شما القا میکنند اما خواهران در سال ۱۹۷۲، از نظر موضوعی، بیشترین شباهت را دارد. در این فیلم، مارگو کیدر به عنوان یکی از خواهران مذکور شناخته میشود که ذات خوبی دارد و سعی میکند با معضل خود کنار بیاید و دیگر خواهر او که انگیزههای شومی دارد، در تلاش است تا از درون او بیرون بیاید. این فیلم مهیج، خشونتآمیز و روانشناسانه، در اوج خود و وقتی با ماهیت واقعی دوقلوهای کیدر آشنا میشویم، ما را شگفتزده میکند. شاید حتی اشاره به این موضوع، داستان بدخیم را برای شما لو دهد اما باز هم دیدن این اثر خاص، لذتبخش است (و همچنین برای درک بهتر بدخیم، بهتر است این فیلم را تماشا کنید).
این فیلم که وان از آن برای ساخت بدخیم الهام گرفته بود، توسط یکی از استادان سبک جیالو، داریو آرجنتو ساخته شده است، اگرچه به اندازه آثار کلاسیک مورد استناد او مانند سوسپیریا یا قرمز عمیق مشهور نیست. دختر آرجنتو، آسیا در نقش یک زن بیمار در یک بیمارستان روانپزشکی بازی میکند که آسیبهای شخصی و روحی او (که بسیاری از آنها مربوط به بدرفتاریهای انجامشده در بیمارستان است) توسط قاتلی که کارکنان بیمارستان را هدف قرار میدهد، به سطح بالاتری میرسند. مضمون این فیلم به زیبایی با سبک معمول و مورد پسند آرجنتو مطابقت دارد. آرجنتو، تروما را به یک فیلم گرافیکی درباره نحوه برخورد مردم با آسیبهای روانی تبدیل میکند (این فیلم از این نظر گرافیکی است که در آن، صحنههایی وجود دارد که یک نوزاد وحشی به اطرافیان خود حمله میکند). اگر بدخیم را تماشا کردهاید و از آن خوشتان آمده است، پس از آن، تروما را ببینید.
و حالا نگاهی به یکی از آثار معاصر این ژانر، از یکی از دوستان و همکاران نزدیک وان، لی وانل میاندازیم. وانل در ارتقا، ترکیبی از عناصر علمیتخیلی سایبرپانک، هنرهای رزمی و وحشت پاد آرمانشهری را به یک فیلم منحصر به فرد و جذاب تبدیل میکند، فیلمی که درباره تملک ذهنی به منظور کنترل بدن است. لوگان مارشال گرین در نقش مردی بازی میکند که دچار یک تصادف هولناک میشود و با یک تراشه رایانهای جدید که در بدن او نصب میشود، به زندگی بازمیگردد. البته این تراشه، او را به یک روبات دیوانه تبدیل میکند. او مسیر انتقام را پیش میگیرد. فیلم دارای سکانسهای مبارزهای خشونتآمیز و دیوانهوار است و تصاویر و سبک فیلمبرداری منحصر به فردی دارد و مارشال گرین با چهره خود به خوبی به مخاطب میفهماند که او غیرقابل کنترل است و در هر صحنه، تماشاگر را شوکه میکند. اگر صحنههای مبارزهگونه پایانی بدخیم را پسندیدهاید و به دنبال چیزی مانند آن هستید، پس ارتقا را تماشا کنید.
منبع: Collider