ارزانی نفت وقتی به گردن وزیر نفت کشوری بیفتد که در دوران تحریم،
جایگاه خود را در بازار نفت جهان از دست داده است، از طنزهای عجیب روزگار
است که آن را نمی توان با هیچ توجیهی هضم کرد.
برخی از رسانههای
اصولگرا که از روزی که دولت تدبیر و امید روی کار آمده عزم خود را برای
مقابله با دولت جزم کرده اند و از هر فرصتی برای حمله به دولت استفاده می
کنند، گویی اندکی کم حافظه شده اند و فراموش کرده اند در دوران دولتی که حامی آن بودند چه بر کشور گذشته است.
برخی
اصولگرایان، چه در حوزه رسانه ای و چه در مجلس، با تمام وجود تلاش می کنند
از هر مستمسکی برای ضربه زدن به بیژن زنگنه وزیر نفت استفاده کنند؛ وزیری
که حسن روحانی رییس جمهور در جلسه رای اعتماد به کابینه در سال 92 درباره
او گفته بود برای تصدی مسوولیت وزارت نفت، فردی به جز او نمی شناسد. زمانی
موضوع پرونده کرسنت مطرح می شود و زمانی دیگر موضوع قیمت نفت. اما آنها
درباره بابک زنجانی سکوت می کنند و درباره قیمت نفت هم به بیراهه می روند.
استدلال جالب آنها این است که زنگنه برای جلوگیری از کاهش قیمت نفت
دیپلماسی صحیحی در پیش نگرفته است. اما به این پرسش پاسخ نمی دهند که زنگنه
با کدام بشکههای نفت باید دیپلماسی انرژی را پیش می برد؟ زمانی که دولت
اصلاحات، جای خود را به دولت مورد علاقه آقایان اصولگرا داد، ایران روزی 4
میلیون و 300 هزار بشکه نفت تولید می کرد. اما هشت سال گذشت و تولید نفت
ایران نصف شد و همان تولید نصفه و نیمه هم به دلیل بی تدبیری دولتمردان وقت
در حوزه دیپلماسی که به تحریمهای گسترده بر ضد کشور انجامید، راهی برای
صادرات پیدا نمی کرد. دو سال طول کشید تا در سایه دیپلماسی توانمندی که
مردی همچون محمدجواد ظریف در راس آن قرار داشت، تحریمها لغو شود و البته
هنوز ماهها مانده که تولید نفت ایران به همان میزان تولید سال 84 – همان
سالی که زنگنه سکان وزارت نفت را به دولت اصولگرا سپرد – بازگردد. آن وقت
آقایان می گویند دیپلماسی انرژی دولت ضعیف است. مگر به غیر از بشکههای
نفت، ابزاری برای پیشبرد سیاستهای حوزه انرژی در عرصه بین الملل می شناسید؟
ابزاری که زنگنه از آن بی بهره بود و هنوز هم هست، اما متهم می شود که چرا
جلوی کاهش قیمت نفت را نگرفته؛ درحالیکه کشوری همچون عربستان 10 میلیون
بشکه نفت تولید می کند، روسیه و آمریکا در خارج از اوپک، هر کدام همین
میزان نفت تولید می کنند و عراق هم در اوپک از ایران به حدی سبقت گرفته که
به این زودی نمی توان به آن رسید. جالبتر اینکه همچنان به نگرش توطئه
آمریکایی – عربستانی در حوزه نفت دامن می زنند اما گویی فراموش کرده اند
که عربستان اگر تولید نفت خود را افزایش داد، اتفاقا به خاطر مقابله با
ایجاد هژمونی نفتی آمریکا در جهان بود که از عربستان پیشی گرفته بود و
عربستان تلاش کرد با افزایش تولید و به تبع آن کاهش قیمت نفت، تولید بخش
مهمی از نفت آمریکا را که از منابع شیل تامین می شد و طبیعتا هزینه بالایی
دارد غیراقتصادی کند که اتفاقا در این امر موفق هم بود و با کاهش قیمت نفت
از 60 و سپس 50 دلار، هر هفته تعدادی از دکلهای حفاری آمریکا به دلیل
غیراقتصادی شدن استخراج نفت گران، از چرخه فعالیت خارج می شوند و آنچه هنوز
تولید نفت آمریکا را سرپا نگه داشته ذخایر استراتژیک این کشور است. سرنخ
این هجمه گسترده بر ضد وزیر نفت را فقط باید در یک جا جستجو کرد و آن هم
موفقیت دیپلماسی محمدجواد ظریف و ناکامی مخالفان مذاکرات هسته ای است. ظریف
در خط مقدم پیروز شد و حالا در خط دوم، بیژن زنگنه است که باید نفت را که
در نوک پیکان تحریم غرب قرار داشت نجات دهد و این برای کاسبان تحریم که
زمانی از کنار بابک زنجانی نان خوردند و زمانی دیگر هم با فراموش کردن
تلاشهای دولتمردان قبلی اصولگرا برای احیای پرونده کرسنت، خود را به عنوان
منتقد کرسنت جا زدند، به هیچ وجه قابل قبول نیست. زدن تیترهای غیر حرفه ای –
بخوانید بی ادبانه– بر ضد وزیر نفت و تلاش برای ایجاد فضایی احساسی بر ضد
زنگنه با استفاده از عکس و کاریکاتور و ...، واکنشی از سوی مخالفان دولت
است که حالا به خوبی می دانند خط مقدم تلاشهای دولت از حوزه دیپلماسی
سیاسی، به حوزه دیپلماسی انرژی انتقال یافته است. اینجا تنها کاری که می
توان از وزیر نفت انتظار داشت، جدیت بیشتر در پیشبرد اهداف صنعت نفت و
جبران عقب ماندگیهایی است که دولت مورد حمایت همین اصولگرایان موجبات آن
را فراهم ساخت؛ عقب نشینی در مقابل آنها، تنها موجب پیشروی بیشترشان می
شود.