رفتن به سینما در دوران کودکی، برای جسیکا چستین، بازیگر و تهیهکننده کنونی، بسیار لذتبخش بود. او که در کالیفرنیای شمالی با یک مادر سرآشپز گیاهخوار و پدری آتشنشان بزرگ شد، پول زیادی برای خرج کردن برای تفریحات غیرضروری نداشت.
با این وجود، چستین همیشه تلویزیون تماشا میکرد و از هر فرصتی برای رفتن به سینما لذت میبرد. وی در یکی از قسمتهای پادکست اواردز چتر، درباره این صحبت کرد که مادربزرگش، او را برای اولین بار در ۷ سالگی به سینما برد و از آنجا به بعد، دنیای چستین تغییر کرد. او از آن لحظه به بعد میدانست که بازیگری همان خواسته نهایی اوست. جسیکا از مدرسه متنفر بود و از نظر تحصیلی مشکل داشت (که به همین خاطر از حضور در نمایشهای مدرسهای منع میشد) اما در دوره راهنمایی در یک مسابقه مونولوگ شرکت کرد و برنده شد. در آنجا بود که مردم برای اولین بار، تواناییهای بازیگری چشمگیر او را مشاهده کردند.
چستین تاثیرپذیری عمیقی از ویلیام شکسپیر پیدا کرد و آثار او را در هر فرصتی که میتوانست مطالعه مینمود. او در دبیرستان، در نمایش ریچارد سوم در جشنواره شکسپیر بازی کرد و اشتیاقش برای بازیگری بیشتر شد. پدرش در طول سال آخر دبیرستان مقداری پول جمع کرد تا او به سفری آموزشی به نیویورک برود، جایی که او در آنجا با تئاتر و اپرا عجین شد و از مدرسه جویلیارد دیدن کرد. مدت زیادی از آن سفر نگذشته بود که او تست داد و با کمک هزینه تحصیلی رابین ویلیامز در این مدرسه تئاتر معتبر پذیرفته شد. بدیهی است که مدرسه به پتانسیل بالای او پی برد. در آنجا بود که او با همبازی آیندهاش، اسکار آیزاک آشنا شد و علاقه خاصی به فیلمهای خارجی پیدا کرد. یکی از بهترین خاطرات او در مدرسه، دیدن درام فرانسوی اروتیک و روانشناختی «معلم پیانو» با بازی ایزابل هوپر بود، فیلمی که عمیقا او را به عنوان یک هنرمند تحت تاثیر قرار داد.
چستین چندی بعد در اولین نمایش جویلیارد در لسآنجلس شرکت کرد. او پس از نمایش، قراردادی بلند مدت با شرکت جان ولز امضا کرد و در چندین سریال ظاهر شد و جایزه ارزنده ساگ را به دست آورد. با این حال، چستین قرارداد خود را فسخ کرد و دورانی پر فراز و نشیب را پشت سر گذاشت. او در حین بازی در فیلم بسیار کمهزینه «همسر رادنی»، مورد توجه مارتا کلر قرار گرفت و مارتا، او را به آلپاچینو معرفی کرد. کلر میدانست که پاچینو به دنبال یک بازیگر نقش اصلی در کنار خودش در «سالومه» است و چستین گزینهای کاملا مناسب بود. چستین: «من هیچ پولی به دست نیاوردم اما این پروژه زندگی من را کاملا تغییر داد.
در واقع، آلپاچینو یک سال معلم بازیگری من بود.» پس از این فیلم، پیشنهادها برای او سرازیر شدند. برای این که متوجه میزان زیاد پیشنهادهای چستین شوید، کافی است بدانید که او در سال ۲۰۱۱ در شش فیلم سینمایی بازی کرد. این ستاره قدردان حرفه موفق و متنوع خود است، زیرا در هر نوع فیلمی از فیلمهای مستقل مانند «جولین» گرفته تا فیلمهای پرفروش مانند «میانستارهای» و «مریخی» و آثار تحسینشدهای مانند «صحنههایی از یک ازدواج» و «چشمان تامی فی» بازی کرده است. او به بازیگری ادامه میدهد و در عین حال، تمرکزش بر شرکت تولیدی خود، فرکل فیلمز است که فرصتها و پلتفرمهای مورد نیاز افراد را به آنها پیشنهاد میدهد. بیایید با هم نگاهی به برخی از بهترین بازیهای جسیکا چستین در سینما بیاندازیم.
«درخت زندگی» به نویسندگی و کارگردانی ترنس مالیک شبیه هیچ فیلم دیگری نیست. این فیلم تقریبا مانند یک مستند طبیعت است اما یک داستان روایی معمولی نیز دارد که دیالوگ چندانی ندارد. با این وجود، این فیلم که برنده نخل طلایی جشنواره کن شد یک اثر هنری است که شما را در فکر همان پرسشهای وجودی که شخصیتهای داستان، هم برای شما مطرح میکنند و هم سعی میکنند تا خودشان به آنها پاسخ دهند، فرو میبرد. چستین نقش خانم اوبراین را بازی میکند که مادر سه پسر نوجوان و همسر شوهری بداخلاق (برد پیت) است. این پدر و مادر عقاید متناقضی نسبت به دنیا و نحوه رویکرد پسرانشان نسبت به زندگی دارند. مادر، جهان و طبیعت را مکانی خاص و پر از شگفتی میبیند، در حالی که پدر آن را پر از ناامیدی و سختیهای اجتناب ناپذیر میداند.
چستین ظرافت را در اجرای خود تجسم میبخشد (و شخصیت او هم دقیقا همین را برای فرزندانش میخواهد) و احساسات خود را فقط در یک چشم بر هم زدن به بیننده منتقل میکند. بعدها گزارشگری از او پرسید که اگر کسی هنوز هیچ یک از آثارش را ندیده باشد، او دوست دارد که آن فرد، اول چه فیلمی را ببیند و چستین بدون تردید پاسخ داد که انتخابش «درخت زندگی» خواهد بود. این اثر هنری چیزی فراتر از یک فیلم و یک نقشآفرینی معمولی است. انگار که ترنس مالیک شعری سروده باشد… حتی هنگام صحبت یا نوشتن درباره این فیلم نیز احساسات انسان برانگیخته میشود.
یکی از شش فیلم چستین در سال ۲۰۱۱ «خدمتکاران» بود که داستان اسکیتر فیلان (اما استون)، نویسندهای مشتاق در جریان جنبش حقوق مدنی در دهه ۶۰ میلادی در میسیسیپی است. او تصمیم میگیرد کتابی درباره زندگی دشوار خدمتکاران آمریکاییآفریقاییتبار بنویسد که به شکلی خستگیناپذیر برای خانوادههای سفیدپوست ثروتمندی که برای آنها احترامی قائل نیستند کار میکنند. سلیا فوت (جسیکا چستین) که از بدرفتاری خانوادهها ناراحت است، تمام تلاش خود را انجام میدهد تا به خدمتکارش، مینی (اکتاویا اسپنسر) بفهماند که او نیز شخصیتی مستقل دارد. سلیا به دلیل قلب مهربان و زندگی گذشتهاش، توسط سایر زنان سفیدپوست جامعه طرد میشود. نکته جالب درباره سلیا این است که او هرگز از مینی حمایت نمیکند، بلکه سعی دارد تا او احساس کند که در خانه خودش است. سلیا در واقع مینی را سرمشق خود قرار میدهد و او را تا حدی با این کار سردرگم میکند. نقشآفرینی و اجرای چستین در فیلمی که بر بدرفتاری با خدمتکاران آمریکاییآفریقاییتبار تمرکز دارد، پرتوی درخشانی از آفتاب است که بر اهمیت عشق و پذیرش تاکید دارد. چستین در ابتدا برای نقش اصلی در نظر گرفته شده بود اما پس از خواندن فیلمنامه، بلافاصله جذب کاراکتر سلیا شد. او برای بازی خود نامزد جایزه اسکار شد.
چستین برای بازی در فیلم مهیج تاریخی «سی دقیقه پس از نیمهشب» در سال ۲۰۱۲ برنده جایزه گلدن گلوب و نامزد اسکار شد. این فیلم به کارگردانی کاترین بیگلو و نویسندگی مارک بوال که هر دوی آنها برای پروژه «مهلکه» برنده جایزه اسکار شدند، جستجوی شدید و تقریبا یک دههای برای اسامه بن لادن، تروریست القاعده و فرد پشت پرده حملات ۱۱ سپتامبر را بازگو میکند. شخصیت چستین، مایا هریس، یک تحلیلگر اطلاعاتی سیا است که برای ردیابی بن لادن استخدام شده و کاراکتر او بر اساس ماموران واقعی این ماموریت طراحی شده است. او به پاکستان فرستاده شد تا شاهد بازجوییهایی باشد که در آنها، از تکنیکهای بازجویی بحثبرانگیزی استفاده میشد. مایا پس از تماشای این صحنهها به فکر فرو رفت.
مردانه بودن حرفه و کار مایا به سختی این ماموریت تقریبا غیرممکن میافزاید. عملکرد ظریف چستین بهعنوان کارمند سرسخت سیا، به خوبی انگیزه و عزم بیوقفه و همچنین خونسردی کارمندان دولت در جستجوی رهبر القاعده را نشان میدهد. مایا از بسیاری جهات، به قابل اعتمادترین و محترمترین تحلیلگر ماموریت تبدیل میشود. بازیگران مکمل این فیلم برنده اسکار افرادی مانند مارک استرانگ، کایل چندلر، جیسون کلارک، کریس پرت و جنیفر ایهل هستند.
داستان فیلم «سال پرخشونت» در سال ۲۰۱۴ به نویسندگی و کارگردانی جیسی چندور در اوایل دهه ۸۰ میلادی در شهر نیویورک میگذرد و درباره آبل مورالس (اسکار آیزاک)، یک مهاجر سختکوش و صاحب یک تجارت رو به رشد در زمینه نفت است که برای محافظت از خانواده، کارگران و تجارت خود در برابر رقبا با مشکلات زیادی روبهرو میشود. او و شرکتش تحت نظارت شدید لارنس (دیوید اویلوو)، دستیار دادستان منطقه قرار دارند که امیدوار است تا مورالس را به خاطر فعالیت غیرقانونی از جمله فرار مالیاتی و جعل محاسبات مجرم تشخیص دهد. روی کاغذ، به نظر میرسد که آبل کسی است که تجارت را در دست دارد و تمام کارهای سنگین را انجام میدهد اما مغز متفکر واقعی، همسرش آنا (چستین) است که شوهرش را کاملا تحت نظر دارد. شاید اگر چنین نقشی توسط بازیگر دیگری اجرا میشد به شخصیتی سراسر اغراق و نچسب تبدیل میگشت. خوشبختانه چستین نقش خود را با ظرافت و دقت به نمایش میگذارد و در عین حال، لرزه به اندام اطرافیان خود میاندازد. فیلم در فروش گیشه با مشکل مواجه گردید اما چستین برای بازی خود نامزد دریافت جایزه گلدن گلوب شد.
این فیلم هیجانانگیز سیاسی محصول ۲۰۱۶ که به طرز شگفتانگیزی چندان دیده نشده، به موضوع تفرقهانگیز کنترل اسلحه میپردازد (این موضوع به راحتی میتواند عنوان اصلی هر بحث دیگری باشد). این فیلم به نویسندگی جاناتان پررا و کارگردانی جان مدن، داستان لابیگر مصمم و مشهور واشنگتن دیسی، الیزابت اسلون (چستین) را دنبال میکند که در تلاش برای مقابله با فردی که قوانین اخلاقی او را نقض میکند، برمیآید. یک نماینده تولید اسلحه به نام بیل سنفورد (چاک ساماتا) علاقه خود را برای کمک به اسلون در تلاش برای شکست دادن لایحه هیتون-هریس، با جلب حمایت رایدهندگان زن ابراز میکند. این لایحه در صورت تصویب، قانون بررسی پیشینه خریداران اسلحه را اجرایی و گسترش میدهد و این همان ایدهای است که اسلون از آن حمایت میکند. او در ادامه، با متهم شدن به رشوهخواری و نظارت غیرمجاز بر مخالفانش، به دام دسیسههای غیرقانونی میافتد.
چستین در ایفای نقش شخصیتهای قوی که احترام و اعتماد شما را جلب میکنند، مهارت دارد. اسلون کاراکتری قانعکننده و کاریزماتیک و همچنین سابقهای خوب در لابیگری دارد و به همین خاطر اکثر کارکنان و اطرافیانش او را به هنگام پیوستن به جناح مخالف در شرکت رقیب پترسون وایات به ریاست رودولفو اشمیت (مارک استرانگ) همراهی میکنند. چستین به طرز هوشمندانهای شور و اشتیاق تزلزلناپذیر اسلون و اعتقاد راسخ او به هدف و همچنین جنبه آسیبپذیر کسی که زندگی شخصی خود را برای کار فدا کرده است را به تصویر میکشد. او برای اجرای خود نامزد جایزه گلدن گلوب شد.
درام جنگی خیرهکننده «همسر نگهبان باغ وحش» بر اساس کتاب دایان آکرمن و کارگردانی نیکی کارو، داستان واقعی باورنکردنی دو نگهبان باغ وحش را در طول جنگ جهانی دوم روایت میکند که جان خود را برای محافظت از شهروندان یهودی در برابر تهاجم نازیها به خطر انداختند. آنتونینا (چستین) و همسرش یان ژابینسکی (یوهان هلدنبرگ) باغ وحش ورشو را اداره میکنند که در سال ۱۹۳۹ از حمله هوایی آلمان نازی به ورشو آسیب دید. آنتونیا پس از محافظت از کلکسیون حشرات دوست یهودی خود، درب خانه و باغ وحش خود را به عنوان پناهگاهی مخفی بر روی یهودیانی که ناامیدانه از زندگی وحشیانه در گتوها فرار میکردند، باز میکند. بازی چستین در نقش آنتونیای مطیع و فداکار نقطه قوت این فیلم است که یکی از بدترین برهههای زمانی تاریخ جهان را به تصویر میکشد. او و همسرش زندگی و اعتبار خود را برای صدها غریبه به خطر میاندازند و به همین خاطر، انسانهایی الهامبخش و قابل ستایش هستند.
چستین در طول زندگی حرفهایاش نقش چندین فرد واقعی را بازی کرده که جاهطلب هستند و بازی او در نقش مالی بلوم در «بازی مالی» نیز از این قاعده مستثنی نیست. این درام زندگینامهای محصول ۲۰۱۷ به نویسندگی و کارگردانی آرون سورکین و بر اساس کتابی به همین نام، داستان مالی بلوم سرسخت و جنگجو را دنبال میکند که مغز متفکر پشت پرده یک بازی پوکر زیرزمینی در لسآنجلس و نیویورک است که افراد مشهوری مانند ورزشکاران و کارمندان وال استریت در آن شرکت میکنند. بلوم در سال ۲۰۱۳ به دلیل رهبری یک عملیات غیرقانونی پوکر و مشارکت در یک پولشویی به ارزش ۱۰۰ میلیون دلار متهم و دستگیر شد. او یک مبارز بیامان و مصمم به موفقیت است، حتی اگر رفاه و آسایشش خراب شود. او ظاهر و پوسته بیرونی خشک و مطمئنی دارد اما از عدم کنترل روانی که از دوران جوانی با او همراه است رنج میبرد. چستین وجهه انسانی بلوم را به تصویر میکشد و همین موضوع نزول مداوم این شخصیت به دنیای قمار غیرقانونی را بیش از پیش ناراحتکننده میکند.
سریال کوتاه اچبیاو، «صحنههایی از یک ازدواج» مسلما صمیمیترین عملکرد چستین در دوران حرفهای اوست. این سریال به نویسندگی و کارگردانی هاگای لوی و بر اساس یک مینیسریال سوئدی به همین نام به کارگردانی اینگمار برگمن محصول ۱۹۷۳ ساخته شده و داستان زندگی زناشویی جاناتان (اسکار آیزاک) و میرا (جسیکا چستین) را به تصویر میکشد. این زوج حال و هوایی متفاوت دارند. این سریال هر قسمت از رابطه آنها را زیر ذرهبین قرار میدهد و جنبههایی از رابطه آنها را بررسی میکند. آنها همزمان یکدیگر را دوست دارند و از هم متنفر هستند. بازی چستین در نقش میرا از نظر احساسی معماگونه محسوب میشود و موجب میگردد تا شما وفاداری خود را زیر سوال ببرید و تک تک کلمات او را در زندگی خود جایگذاری کنید. او برای بازی بیعیب و نقصش نامزد جایزه گلدن گلوب شد.
«چشمان تامی فی» جسورانهترین و الهامبخشترین اجرای چستین تا به امروز است. این درام زندگینامهای که بر اساس مستندی از فنتون بیلی و رندی بارباتو ساخته شده است، ظهور و سقوط تامی فی بیکر را روایت میکند که یک خواننده خندان و دوستداشتنی بود که در دهههای ۷۰ و ۸۰ میلادی، به همراه همسرش جیم بیکر (اندرو گارفیلد) بزرگترین شبکه تلویزیونی مذهبی جهان را راهاندازی کردند. تامی فی برای این دنیا بیش از اندازه خوب و شکننده بود. چستین که تهیهکننده فیلم نیز بود، نه تنها از نظر فیزیکی خود را متحول کرد تا موهای بزرگ و آرایش نمادین تامی را به تصویر بکشد، بلکه احساس ناامنی فراوان تامی را نیز به خوبی به نمایش گذاشت. تامی شاید در پذیرش وجودیت خود دارای مشکلاتی بود اما بدون تردید، همه فرزندان خدا را دوست داشت. شاید چستین اینبار واقعا شایسته یک اسکار باشد.
فیلم «چشمان تامی فی» و سریال «صحنههایی از یک ازدواج» هر دو در اچبیاو مکس در دسترس هستند. چستین در حال حاضر در فیلم اکشن «۳۵۵» در کنار دایان کروگر، پنهلوپه کروز و لوپیتا نیونگو در حال ایفای نقش است.
منبع: collider