پایتخت سالهاست با تهدیدی دستوپنجه نرم میکند که نه در بودجهریزیها اولویتی دارد و نه در ذهن مدیران جایگاهی؛ فرونشست زمین. تهدیدی خزنده، مداوم و فاجعهبار که برخلاف زلزله، بدون لرزش میبلعد، بدون هشدار فرو میریزد و آینده تهران را تهدید میکند.
براساس تعریف انستیتوی زمینشناسی آمریکا، فرونشست یعنی حرکت عمودی سطح زمین به سمت پایین که عمدتا در اثر تخلیه آبهای زیرزمینی، فعالیتهای معدنی یا کاهش حجم لایههای زیرزمینی رخ میدهد. در ایران، اصلیترین علت، برداشت بیرویه آب است؛ مشکلی که در مناطق جنوبی و غربی تهران ابعاد نگرانکنندهای به خود گرفته است. مطابق اظهارات علی جاویدانه، رئیس سازمان نقشهبرداری کشور، نرخ فرونشست در تهران به بیش از ۲۲ سانتیمتر در سال رسیده که پنج برابر حد بحرانی جهانی است. این رقم در مناطقی نظیر ۹، ۱۰، ۱۶، ۱۷، ۱۸، ۱۹، ۲۰ و ۲۱ تهران که بیش از سه میلیون نفر جمعیت دارند، تهدیدی جدی برای زیرساختها و ایمنی عمومی محسوب میشود. مناطق فرسوده تهران عمدتا در مرکز و جنوب شهر قرار دارند و بهخودیخود مستعد آسیب در برابر زلزله هستند. حال، فرونشست نیز بهعنوان عاملی پنهان، این آسیبپذیری را دوچندان کرده است. این پدیده، در دو سطح به ساختمانها آسیب میزند: از یک سو با تضعیف بستر سازه و از سوی دیگر با کاهش عمر مفید واقعی بنا. به عبارتی، حتی ساختمانی که ظاهرا هنوز از عمر شناسنامهای آن باقی مانده، ممکن است به دلیل فرونشست در بستر ناایمن، در زمان بحران فروبپاشد.
از دیگر تبعات فرونشست میتوان به ایجاد شکاف در سطح زمین، آسیب به خطوط مترو، جادهها و پلها اشاره کرد؛ امری که در صورت وقوع بحران، امدادرسانی را با مشکل مواجه میکند. همچنین نشست زمین در مناطق کشاورزی باعث تضعیف خاک، کاهش تولید و به دنبال آن بحرانهای اقتصادی و امنیت غذایی میشود. فرونشست همچنین موجب افزایش ذرات معلق، تخریب خاک، کاهش کیفیت منابع آب زیرزمینی و از بین رفتن پوشش گیاهی و تنوع زیستی میشود.
در تهران، این مسئله با بحران کیفیت هوا و شیوع بیماریهای تنفسی پیوند خورده و معضل را چندبعدیتر کرده است. دلایل بیتوجهی به فرونشست، بسیار است. اول اینکه این پدیده برخلاف زلزله، آنی و پرسروصدا نیست و نشانههای آن به کندی خود را نشان میدهد. دوم، ضعف آگاهی عمومی و نبود هشدارهای رسانهای موجب شده این بحران در لایههای فنی و تخصصی محصور بماند.
سوم، عدم هماهنگی میان نهادهای تصمیمگیر و موازیکاری در مدیریت منابع آب، مانع از برخورد سیستمی با این مسئله شده است.
چهارم، محدودیت منابع مالی و اولویتبندیهای اشتباه سبب شده فرونشست به مسئلهای درجه دو تنزل یابد. این گزارش، مجموعهای از راهکارهای اجرائی و بینرشتهای برای مهار این بحران پیشنهاد میدهد ازجمله مدیریت منابع آب، کاهش مصرف، جلوگیری از برداشت بیرویه، تغذیه مصنوعی سفرههای آب زیرزمینی، ایجاد نقشههای خطر، استفاده از فناوریهای سنجش از دور، تشکیل بانکهای اطلاعاتی، ساختوساز مقاوم، اعمال آییننامههای مهندسی در مناطق با خطر بالا، بازسازی زیرساختها، آموزش همگانی در مورد پیامدهای فرونشست و لزوم مشارکت عمومی در کنترل مصرف آب، نظارت بر برداشت آب، هماهنگی بیننهادی، تسهیل مقاومسازی بناها، بازسازی مناطق آسیبدیده شامل مقاومسازی، احیای خاک، کاشت پوشش گیاهی برای تثبیت زمین و... . پژوهش پیشرو تأکید دارد که برای مهار بحران فرونشست، نخست باید آن را بهعنوان یک بحران واقعی، رسمی و اولویتدار شناخت. پس از آن، با همکاری نهادهای اجرائی، نظارتی، دانشگاهی و مردمی، اقدام به برنامهریزی، قانونگذاری، پایش، آموزش و اقدام شود. استفاده از نقشههای دقیق فرونشست میتواند پایه تصمیمگیریهای آتی در شهرسازی، مقاومسازی و مدیریت بحران قرار گیرد.
پژوهشگران تأکید میکنند مهار بحران فرونشست، بدون بهرسمیتشناختن آن بهعنوان یک اولویت ملی ممکن نیست. آنچه تهران را تهدید میکند، فقط زلزله یا خشکسالی نیست، بلکه زوال تدریجی زمین زیر پای ماست که هر روز بیشتر از دیروز، آینده این شهر را میبلعد.
اگر اکنون اقدام نکنیم، دیر خواهد شد. اما اگر فرونشست را همانگونه که هست ببینیم، بحرانی خاموش اما فراگیر، میتوانیم از همین امروز گامهای پیشگیرانه برداریم؛ از اصلاح سیاستها و بودجهریزی تا تغییر رفتارهای مصرفی و بازنگری در شیوههای توسعه شهری. تهران، نهفقط به مقاومسازی در برابر زلزله بلکه به نجات از فروپاشی تدریجی نیاز دارد.