کامران ندری
اقتصاددان
مشکلات اقتصادی کشور ریشه سیاسی دارند، نمیدانم از کجا این انحراف ایجاد شده است و این را باید از متخصصان علوم سیاسی پرسید. ما از یک جایی به بعد تصور کردیم اقتصاد اسلامی یا جامعه اسلامی یعنی جامعهای که با دنیا در تقابل است. از منظر اقتصاد اسلامی هم به قضیه نگاه کنیم این دیدگاه یک تقابل با آموزههای اسلامی دارد. اگر به روش پیامبر (ص) و جامعه بعد از آن نگاه کنید، مبتنی بر تجارت و استفاده از منابع ارزانی است که در نقاط دیگری، خارج از جغرافیای یک کشور یا ملت بوده است. بنابراین این شیوه که با آموزههای اقتصادی امروز در تضاد کامل است به کنار، حتی نمیتوانیم بگوییم مبتنی بر تعالیم اسلامی است. یکی از اصول اولیه توسعه اقتصادی، توسعه روابط با دنیاست؛ برای اینکه بتوانید منابع را از جاهایی که ارزانتر و مناسبتر است وارد کشورتان کنید و تولیداتتان را با هزینه کمتری انجام دهید تا هم شهروندان از مزایای آن بهرهمند شوند و هم قدرت رقابتی افزایش پیدا کند و بتوانید محصولاتتان را به کشورهای دیگر صادر کنید. از طرفی راه کنترل بازار ارز از مسیر حل مسئله تحریمها است که در راس مشکلاتی است که ما در بازار ارز داریم. این تحریمها غیر از اینکه درآمد نفتی ما را کاهش داده، به روابط بانکی، مالی و معاملات تجاری ما با دنیا ضربه زده است. هزینههای هر آنچه از کشورهای دیگر قبلا وارد میکردیم را چندین برابر افزایش داده است. به همین دلیل برای واردات همان مقدار کالا و خدمات به ارز بیشتری نیاز داریم. از طرفی هم تحریمها جلوی برگشت ارز حاصل از صادرات غیرنفتیمان را گرفته است. این مهم تنها مربوط به تجارت کالا یا به عبارت دیگر به تراز تجاریمان مربوط میشود. ما به دلیل مشکلاتی که در اقتصادمان با آن مواجه هستیم و نوع نگرش نادرست دولت به جامعه، بحث خروج سرمایه را داریم. تنشهای سیاسی و اجتماعی بیمورد و بیجهتی که در کشور ماست عدهای را به فکر سرمایه گذاری در خارج از ایران؛ یا در قالب مهاجرت یا در قالب سرمایهگذار انداخته است. با توجه به تورم بالا هم یک عده را به این صرافت انداخته که از ارز به عنوان ذخیره ارزش استفاده کنند. همه اینها باعث کاهش شدید تقاضا برای ریال در کشور شده و در مقابل تقاضا برای پولهای خارجی که پولهای جهان شمول هستند، به شدت افزایش پیدا کرده است. مشکلات ساختاری دیگری هم هستند که ریشه داخلی دارد، به عنوان مثال ما بانک مرکزی مستقلی نداریم. همه نگاهها به بانک مرکزی است تا بلکه بتواند بازار ارز را مدیریت کند غافل از اینکه اختیارات وسیع و گستردهای ندارد و حتی در حوزه ارزی هم نمیتواند به صورت مستقل تصمیمگیری کند. بازار ارز ما توسعه نیافته و ما ابزارهایی همچون اوراق آتی، قراردادهای پیش خرید ارز، اوراق حق اختیار معامله و... که میتواند به مدیریت بازار ارز کمک کند را در اقتصادمان نداریم. بخش عمده مسائل و مصائبی که در زمینه کنترل نرخ ارز داریم، ساختاری است، تورم بالایی که در اقتصادمان داریم خود یک عاملی است که متناسب با نرخ تورم، نرخ ارزمان افزایش پیدا کند. یعنی وقتی حدود 50 درصد تورم در اقتصاد دارید برای اینکه قدرت رقابتپذیریتان حفظ شود، اگر نرخ ارز سال قبل حدود 30 هزار تومان بوده الان فقط تحت تاثیر تورم باید 45 هزار تومان شود، حال سایر عوامل تحریمی که هر روز بر میزان و شدتش افزوده میشود به کنار. با این تفاصیل، تا مشکلات ساختاری حل نشود مسئله ارز هم در کشور ما ثبات پیدا نمیکند.