میلاد ترابی فر
کارشناس اقتصاد بینالملل
تحلیل اثرات اتفاقات خاورمیانه بر اقتصاد جهان نیاز به زمان دارد؛ اما اتفاقی که در بیش از یک ماه گذشته افتاده بود، این بود که رژیم صهیونیستی تمام تلاش خود را میکرد تا به نقطهای که دیشب رسیدیم، نرسیم و ایران عملیات تلافی جویانه انجام ندهد؛ در حالیکه این عملیات حق کاملا مشروع ایران مطابق منشور سازمان ملل بود.یکی از کارهایی که توسط این رژیم انجام میشد،فشاری بود که روی بحث دبی به ایران وارد کرد. این رژیم، همواره به دنبال بحران ارزی در داخل ایران بوده تا اختلال محاسباتی در سیاستمداران ایران ایجاد شود و به این ترتیب ایران به رژیم صهیونیستی پاسخ ندهد؛اما این ابزارش به درستی کار نکرد.
از جنبه استراتژیک اگر به ماجرا نگاه کنیم، اتفاقی که میافتد، این است که هزینههای نگهداری از اسرائیل برای متحدانش به شدت بالا رفته است. اگر از منظر صرفا نظامی به اتفاقات دو شب گذشته نگاه کنیم، در صورت صحت آمار حدود ۲۰۰ فروند پهباد اعزامی به آسمان اسرائیل، برای رهگیری این پهبادها حداقل ۲۰۰ موشک پدافند هوایی از جنگنده باید شلیک شده باشد. مطابق برآوردها، هر کدام از این موشکهای رهگیری به طور متوسط یک تا سه میلیون دلار هزینه دارد؛ بنابراین حمله پهبادی ایران یک هزینه تقریبا ۲۰۰ تا ۳۰۰ میلیون دلاری روی دست متحدان رژیم صهیونیستی گذاشته است. ولی از جنبه اقتصادی اگر به ماجرا نگاه کنیم، اسرائیل وارد مرحلهای شد که اگر به اقدام ایران پاسخ ندهد، معادلات را باخته است و اگر جواب بدهد، در واقع یک هزینه بیشتری را به متحدانش تحمیل کرده است. اسرائیل وارد یک فرآیند خود تخریبگر شده است؛ به این معنا که بعد از طوفان الاقصی هر اقدامی که انجام میدهد، هزینههایی اعمال میشود که خیلی از منافعش بیشتر است. در شرایطی کنونی اتفاقی که میافتد، این است که رژیم صهیونیستی بهعنوان یک عامل ثروت آفرین در منطقه تا قبل از طوفان الاقصی و عامل تولید فناوریهای جدید در کشورهای غربی و حتی جهان، مزیتهایش را از دست میدهد.این اقدامات سبب میشود، به مرور هزینههای اسرائیل بالا برود و منفعتش پایین بیاید. ثروت آفرینی این رژیم کم شود و به صورت دومینووار اثراتی روی رژیم اسرائیل خواهد گذاشت. اثر اتفاقات اخیر بر اقتصاد منطقه و ایران بستگی به رفتار طرفهای درگیر دارد. ایران دو خط قرمز اعلام کرده است. یکی اینکه رژیم صهیونیستی هر اقدامی چه در ایران و چه در خارج ایران علیه منافع و شخصیتهای ایرانی انجام دهد، مستقیما از مبدا ایران پاسخ خواهد گرفت.
معادله دوم که ایران ترسیم کرد، این است که هر کشوری که به رژیم صهیونیستی برای اعمال ضربه به ایران کمک کند، قطعا پاسخ خواهد گرفت. بنابراین شرایط منطقه بستگی به کشورهای منطقه دارد. آنها باید انتخاب کنند که آیا حاضرند هزینه همراهی با رژیم صهیونیستی را بپردازند یا خیر. بعید است کشورهایی مثل امارات متحده عربی یا امثال آن وارد چنین بازی نظامی شوند. در بازی اقتصادی، سیاسی و امنیتی کاملا همسو و هم جهت هستند. یکسری کشورها هم مثل اردن که به صورت مشخص مدیریت خود را در خطر میبیند. برای شرایط اقتصاد ایران، نمیتوان پیشبینی ارائه کرد. قطعا کشوری که بتواند هژمونی امنیتی خود را تا جایی که میتواند به طرفهای خود اثبات کند، در ازایش میتواند آن کارتی که دارد را نقد کند. طرف آمریکایی ارزش دلارش را از این هژمونی امنیتی و نظامی میگیرند. آن جایی که اهرمهای نظامی و امنیتی کار نکند، دلار تضعیف میشود. نمیتوان گفت با اثبات هژمونی ایران ریال تقویت میشود. چون بنیانهای اقتصادی ما وضعیت خوبی ندارد، ولی به نظر میرسد این بیثباتی که در دو ماه اخیر دیدیم، یک مقداری آرامتر شود.