احمدرضا مسعودی
سردبیر روزنامه تجارت
نویسنده این سطور قریب یکسال است که با ناامیدی از رفع مشکلات اقتصادی ونبود روزنهای برای حذف سیاستگذاریهای غلط دست به نوشتن هیچ یادداشتی نبرده است.شنیده نشدن صدایی که باید شنیده شود، نادیده گرفتن هشدارهایی که از کشور ویرانه میسازد و بیتوجهی به دردهای مردم برای ناامیدشدن از اصلاح شرایط کافی است، امروز اما دریچه تازهای به روی اقتصاد ایران باز شده و فرصتی دوباره برای کم شدن گسلهای اجتماعی پدید آمده است. برای ورود به این بحث ابتدا باید گفت که نباید مشکلات درمانده کننده اقتصادی را در شعاع دولتهای پس از انقلاب و در دستهبندی غلط اصلاح طلب-اصولگرا محدود کرد. اقتصاد ایران مبتلا به عارضههایی است که نقطه شروع برخی از آنها به دهه 40 و 50 شمسی و ورود درآمدهای نفتی به سبد هزینه دولت برمیگردد؛ متاسفانه تمام دولتهای پس از انقلاب هم با وجود همه خدمتها و یا ترک فعلهایی که داشتهاند عمدتا در دام نسخههایی افتادهاند که تنها به قصد نابودی صنایع مولد و فربه شدن طبقه نوکیسه رانتی نوشته شده است. به هر تقدیر همه این کج رویها با شدت و کم و زیاد تا به امروز ادامه داشته و دولت پزشکیان بر سر سفره آب رفته اقتصادی نشسته است که : درآمد سرانه مردمش به پایینترین میزان در منطقه رسیده، بحران مسکن و اجارهنشینی به اوج خود رسیده، صنایع تولیدی نصف روزهای هفته برق ندارند، بحران خشکسالی فلات ایران را فراگرفته، موج بیسابقه مهاجرت گذشته از نخبگان حتی به افراد عادی و بدون تخصص رسیده، ناترازی شبکه بانکی،بودجه و صندوقهای بازنشستگی در حال نزدیک شدن به نقطه بدون بازگشته است و حقوق کارمندان و کارگران تنها کفاف 10 روز هزینه های زندگی را میدهد. مهمتر از موارد ذکر شده اقتصاد ایران در زمان حاضر با ابربحران افول سرمایه اجتماعی و بیاعتمادی مردم به دولتمردان روبروست. در یک دهه اخیر شرایط به سمتی رفته که اگر مسئولی خبری را در حوزه اقتصاد اعلام میکند و نویدی میدهد شنوندگان عمدتا این اخبار را نادیده میگیرند و با بدبینی نسبت به طرحهای اقتصادی دقیقا برعکس گفته سیاستمداران عمل میکنند تا در آینده زندگی حداقلی خود متضرر نشوند. رخدادهای دردناک بورس و ذوب شدن سرمایه مردم و گرانی عجیب بنزین در دولت سیزدهم؛ ناکامی در عمل به وعده ساخت مسکن و مهارنشدن تورم در دولت سیزدهم در کنار بروز مفاسد اقتصادی ریز و درشت در سالهای اخیر به سرخوردگی بازیگران اجتماعی و مردم دامن زده و البته حرکتهای بادوامی هم برای بهبود زخمهای شهروندان برداشته نشده است.
دولت چهاردهم تنها چند روز دیگر کار خود را در شرایطی آغاز خواهد کرد که ایران ما متلاطمترین دوران تاریخ معاصر خود را میگذراند. از طرفی صدای پای ترامپ دیوانه به گوش می رسد و از سویی ابرچالشهای مزمن اقتصادی زندگی روزمره مردم را تحتتاثیر خود قرار داده است. دولت پزشکیان در حالی باید وارد این کارزار سخت شود که احتمالا پشتیبانی مردم از سیاستها و اقدامات اجرایی، بشدت ضعیف و همراه با بدبینی خواهد بود. نوع مواجهه مردم با انتخابات اخیر مجلس و دور اول ریاست جمهوری که در مشارکت ضعیف نمود پیدا کرد نشان میدهد احتمالا دولت پزشکیان آخرین فرصت برای بازسازی و مرمت اقتصاد ایران است و حتی در ورای برخی تحلیلها این گزاره ذکر میشود که فرصت دولت چهاردهم برای امیدوار کردن مردم به احیای اقتصاد کشور تنها چندماه خواهد بود. این روزها همه تحلیلگران و ناظران نسبت به حضور برخی افراد مسئلهدار و فاقد صلاحیت در کارگروههای ذیل شورای راهبری نگران هستند. خطر اعمال نفوذ گروههای ذینفع برای انتخاب وزرای ناکارآمد و حامی منافع رانتیها نیز بسیار بالاست اما صداقت پزشکیان برای تشکیل دولتی سالم و عملگرا هم یک نقطه امید بزرگ است؛ حتی تشکیل هم همین کارگروهها هم با همه نقاط ضعفش در تاریخ سیاستورزی روسای جمهور پیشین سابقه نداشته و امید میرود رئیسجمهور منتخب زیر بار فشارهای گروههای مافیایی نرود. پزشکیان امروز رئیس جمهور ایران است و حمایت از او برای پیشبرد سیاستهای اصلاحی یک کنش منطقی و معقول است. پزشکیان وارث یک دولت ثروتمند نیست بلکه بر صندلی ریاست دولتی خواهد نشست که در میانه تحریم و دورنمای مبهم تحولات بینالمللی قرار دارد. بنابراین، منتخب جمهور باید اولویت خود را بر روی بهبود سرمایه اجتماعی و اقدامات اعتمادساز قرار دهد و بداند تکرار نکردن اشتباهات گذشته و حتی انجام ندادن برخی کارهای غلط، میتواند بخش قابل توجهی از مشکلات را حل کند. طی شدن روندهای سیاسی و انجام اصلاحات اقتصادی تنها راه در دسترس و قابل اعتنا در شرایط کنونی ایران است و امیدواریم به جای پاشیدن بذر نفرت و تفرقه از سوی برخی جریانات ، فضای کشور به سمت همکاری برای رفع ابرچالشهای اقتصادی و آماده شدن برای سناریوهای سخت جهانی برود.