گروه مسکن و انرژی- زهرا سلیمانی: ایده بدل شدن ایران به هاب انرژی منطقه، موضوع جدیدی نیست، سالهاست که مسئولان ایرانی وعده یک چنین تحولی را در حوزه انرژی مطرح می کنند اما هنوز نشانه ای از تبدل شدن ایران به نقطه ثقل کانونی انرژی در منطقه و جهان مشاهده نمی شود. سفر اخیر رییس جمهور به عشق اباد و انعقاد تفاهم نامه های متعدد گازی و انرژی با کشورهای آسیای میانه، یکبار درگر بحث تبدیل ایران به نقطه ثقل کانونی انرژی در منطقه را بر سر زبان ها انداخته است.
ایران البته از ویژگی های ژئو استراتژیک، ژئو اکونومیک و ژئوپلتیک قابل توجهی برخوردار است اما معضل تحریم ها و معادله جذب سرمایه های خارجی باعث شده که ایران هرگز نتواند به اندازه جایگاه و سهم خود در انرژی جهانی، در این بازار نقش آفرین شود. موضوع زمانی دردناک تر می شود که بدانیم کشوری در حد و اندازه ترکیه که اساسا فاقد گونه های مختلف انرژی است، سهمی بیشتر از ایران در نقل و انتقال انرژی ایفا دارد! اما ایران برای بدل شدن به هاب انرژی در منطقه چه راهبردهایی را باید تدارک ببیند و از کدامین مسیرها باید عبور کند؟
حمیدرضا صالحی نایب رئیس کمیسیون انرژی اتاق ایران در گفتگو با تجارت به این پرسش پاسخ می دهد. به اعتقاد صالحی ایران تا حد امکان باید از سوآپ فاصله گرفته و به سمت خرید و فروش گاز حرکت کند تا بتواند در زمان کاهش مصرف از روسیه و کشورهای آسیای میانه گاز را خریداری کرده و به در پیک تقاضا و مصرف به کشورهایی چون عراق، عمان، امارات، پاکستان و...گاز و برق و...بفروشد.
این روزها بحث های زیادی درباره بدل شدن ایران به هاب انرژی در سطح منطقه مطرح می شود. این موضوع به خصوص پس از سفر اخیر رییس جمهور به ترکمنستان و دیدار با روسای جمهور ترکمنستان، روسیه و...بیشتر از قبل مطرح شده است. ایران واقعا شاخص های لازم برای تدبل شدن به هاب انرژی در مطنقه و جهان را دارد؟
ایران همه زیرساختهای لازم برای تدبل شدن به هاب انرژی را دارد. اتفاقا دیدار و تفاهم با کگشورهای ورسیه و ترکمنستان هم همگی دلیل دارد. اولا این کشورها همسایه ایرذان هستند و در وهله بعد هم در رنکینگ گازی جهان، رتبه های بالایی را دارند. از منظر ژئواکونومیک روسیه رتبه نخست ذخایر گازی در سطح جهان است، ایران رتبه دوم و ترکمنستان رتبه چهار گاز جهان را دارد. بنابراین توسعه همکاری های گازی میان ایران با این کشورها، واجد اهمیت ویژه ای است. از منظر ژئو پلتیک و ژئو استراتژیک هم ایران در یک موقعیت سوق الجیشی خاص در مسیر شرق به غرب و شمال به جنوب قرار گرفته، ضمن اینکه کشوری است که 4فصل سال در آن وجود دارد. تبدیل شدن هر کشوری به عنوان هاب انرژی به گزاره هایی نیاز دارد که ایران اکثر این شاخص ها و ویژگی ها را دارد. در عین حال لازم است این پالس را به فضای پیرامونی و جهانی ارسال کند که به دنبال شکل دهی به بازی اقتصادی برد-برد با همسایگان و سایر کشورهای جهان است. موقعیت جغرافیایی و مزیتهای نسبی موجود در ایران شاید در هیچ کشوری از منطقه وجود ندارد و ایران از نظر دسترسی به منابع گازی برای تولید برق، تجربه نیروی انسانی و شرکتهای نیروگاهساز، شبکه گسترده صادرات برق و موقعیت ژئواستراتژیک و همسایگی با ۱۵ کشور در منطقه، از جایگاه ممتازی برخوردار است.
اساسا کشوری که تبدیل به هاب انرژی در سطح منطقه و جهان می شود، چه تاثیری در حوزه مناسبات انرژی به جای می گذارد؟ به چه کشوری هاب انرژی می گویند؟
منظور از هاب انرژی، نقطه ثقلی برای نقل و انتقال ژونه های انرژی بین کشورهای مختلف است . مثلا در زمینه هاب انرژی برق، کشورها زمانی که برای پیک بار و اوج تقاضا ظرفیت ایجاد میکنند، در سایر ایام سال که تقاضا به شدت کاهش مییابد، مازاد انرژی تولیدی را به سایر کشورها منتقل میکنند یا کسری برق خود را توسط کشورهای دیگر تامین میکنند. کشوری که هاب انرژی می شود باید نقش ثقل و ویژه ای در مناسبات انرژی داشته باشد. این نوع کشورها برق و گاز و ...سایر کشورها را در زمان کاهش مصرف خریداری کرده و در زمان پیک مصرف به فروش می رانند. ضمن اینکه قیمت انرژی را تعیین می کنند و مجموعه تحولات مرتبط با حوزه های انرژی را ساماندهی می کنند. ایران برای بدل شدن به هاب انرژی باید قیمت گاز و برق و سایر گونه های انرژی را تعیین کند. یا نقش تعیین کننده ای در تعیین قیمت آن داشته باشد.
در شرایط فعلی یک چنین ظرفیت هایی در ایران وجود دارد؟ به هر حال پیش نیازهایی برای بدل شدن به هاب انرژی وجود دارد، این پیش نیازها در ایران موجود است؟
باید همه کمک کنند که بخش خصوصی ایران دیده شوند و زمینه توسعه این بخش فراهم شود. ایران برای بدل شدن به هاب انرژی باید خریدار و فروشنده انرژی باشد و از سواپ کردن باید فاصله بگیرد. متاسفانه این روزها بسیار درباره سوآپ انرژی روسیه، ترکمنستان، جمهوری آذربایجان و... توسط ایران شنیده می شود. در حالیکه سوآپ کردن ارتباطی با بدل شدن به نقطه کانونی تحولات انرژی منطقه و جهان ندارد. سوآپ کردن انرژی بیشتر از اینکه به نفع ایران باشد به نفع کشورهایی است که انرژی آنها توسط ایران سوآپ می شود. اتفاقا معتقدم ایران باید از سوآپ کردن فاصله بگیرد و به سمت خریدو فروش انرژی حرکت کند. ایران علی رغم همه ظرفیت های بالایی که دارد تا به امروز سهم خوبی از انرژی نبرده است. امروز فرصت مناسبی دست داده تا ایران بتواند به جایگاه واقعی خود در حوزه انرژی منطقه دست پیدا کند. ایران حتی پروژه های عقب مانده خود را عملیاتی نکرده است.
چرا فکر می کنید، سواپ برای ایران فایده بخش نیست؟ به هر حال برای تبدیل شدن به نقطه کانونی انرژی ایران باید دستی هم در انتقال انرژی داشته باشد.اینطور نیست؟
مکانیسم سوآپ کردن به این شکل است که مثلا روسیه در نقطه ای از شمال ایران ، گاز، نفت و...را تحویل نیروگاه های ایران می دهد و مثلا در جنوب میزان مشخصی از همان گونه انرژی را به کشورهای حاشیه خلیج فارس تحویل می دهد.در این ساز و کار، ایران هیچ نقشی در تعیین قیمت انرژی و ترسیم خطوط آینده انرژی نخواهد داشت. در بهترین حالت ایران به حمل کننده انرژی سایر کشورها بدل می شود و زمینه تبدیل کشورهای دیگر از جمله روسیه به هاب انرژی را فراهم می کند. با سوآپ، ایران تاثیری در رخدادهای اصلی انرژی نخواهد داشت، اما زمانی که ایران بتواند به اندازه ای ظرفیت های انرژیک خود را افزایش دهد که بتواند در تعیین قیمت اثر داشته باشد، شرایط فرق می کند. ایران باید از سوآپ و انتقال انرژی نقطه به نقطه سایرین دور شود.
بر اساس اعلام کارشناسان اما ایران تنها ظرفیت تامین گاز به صورت CNGرا دارد و نمی تواند صادرات LNG داشته باشد. وآیا این شرایط ایران را در حوزه صادرات گاز محدود نمی کند؟
ایران باید به سمت تامین گونه ای مختلف صادرات گاز را داشته باشد. امروز مزیت ایران CNG است اما اینطور نیست که ایران نتواند از ظرفیت های سایر کشورها استفاده کند. کشوری که می خواهد هاب انرژی شود باید بتواند هم خریدار گاز باشد و هم فروشنده. هر کشوری که در سطح منطقه و جهان، گاز برای صادرات دارد، ایران باید آنرا خریداری کند. هر کشوری که خریدار انرژی است، ایران است که باید اقدام به فروش انرژی به آن کند. همسایگان ایران از ایران انرژی می خواهند. پاکستان، عمان، عراق و سایر کشورها متقاضی خرید گاز، برق و سایر گونه های انرژی از ایران هستند. ایران باید با ترکمنستان و روسیه و آذربایجان قراردادهای بلند خرید گاز داشته باشد و به عراق و افغانستان و پاکستان و....قراردادهای بلندمدت فروش گاز منعقد کند.
برای ایجاد ظرفیت صادرات LNG چه ضرورت هایی نیاز است تا ایران هم بتواند صادرات گاز خود را به کشتی انجام دهد؟
برای این منظور ایران باید بتواند فناوری و تکنولوژی تبدیل گاز CNG به LNG را وارد کند. از سوی دیگر به نیورگاه های ویژه نیاز است که باید احداث شوند. در مرحله بعد ایران باید کشتی های انتقال گاز LNGرا نیز خریداری کند تا بتواند اقدام به صادرات گاز به صورت LNG کند. ایران یک ناوگان عظیم کشتی برای انتقال نفت دارد؛ یک چنین ناوگانی را باید در حوزه صادرات گاز هم ابتیاع کند تا ایران بتواند گاز تولید شده و فراوری شده خود را از ایران به اقصی نقاط جهان از جمله اروپا، آفریقا و حتی کشورهای آمریکای جنوبی کند. برای این منظور ایران به سرمایه های خارجی نیاز دارد، نبود سرمایه ایران را تا حد زیادی عقب انداخته است. برای جذب سرمایه هم ابتدا باید زمینه برداشتن تحریم های اقتصادی فراهم شود و پس از آن زمینه توسعه مناسبات با سایر کشورها و کارتل های اقتصادی بزرگ فراهم شود.
در واقع ایران هرچند همه ظرفیت های تبدل شدن به هاب انرژی در منطقه و جهان را داراست اما کمبودهایی نیز دارد که باید آنها را از میان بردارد تا بتواند نقش واقعی خود را در بازار انرژی ایفا کرده و در وهله نخست بین 15تا 20میلیارد دلار صادرات انرژی داشته باشد.